انتظار
در درون تاريکيها و سرديها، به دميدن سپيده دمان چشم داشتن، و به اميد طلوع خورشيد زيستن...
در جهان آکنده از ستم و بيداد دست و پا زدن و از شادماني طلوعِ طليعه جهان آکنده از داد و دادگري سرشار بودن؟...
در برابر کوه مشکلات زمانه قرار گرفتن، و چون کوه مقاوم بودن...
شمشيرها و شهادتها را پذيرا شدن و خطها و شهامتها را پاس داشتن؛ اين است انتظار، شعار شورآور منتظران، مقاوِمان، پايداران... شيعيان، مهدي طلبان تاريخ...
انتظار، در انديشه علاّمه محمّد تقي جعفري (1)
آن پيشتاز الهي همانند وجدان کل و احساس انسانيت، هوي را مغلوب هدايت سازد. و آراء ونظريات فاسد را مقهور قرآن.
کيست آن کسي که هوي را مغلوب هدايت ميسازد؟
آن کمال يافته الهي و تربيت و تعليم يافته باغبان هستي است که همه وجدانهاي ناب بشري به انتظار مقدم او لحظه شماري ميکنند، و آن بقيه رسالت و امامت است که براي به ثمر رساندن تلاشهاي پيشتازان رباني، تاريکيهاي شديدتر از ظلمات دوران جاهليت را از فضاي ننگ آلود تاريخ زدوده و طعم تاريخ انسانيت را براي مردم جوامع قابل دريافت خواهد فرمود. در اين روزگار است که حيات انسانها جوانه ميزند و براي به ثمر رسانيدن حکمت وجودي خود، شاخهها، برگها و ميوه خود را که قرار گرفتن در جاذبيت کمال ربوبي است، سرسبز و خرم ميگرداند.
اين انسان کامل که ماهيت هوي و مختصات آن را و همچنين ماهيت هدايت و لوازم و صفات آن را براي همه آدميان ميشناساند و طرق تقويت اراده را براي مردم تعليم مينمايد تا آن جا که مردم حيات خود را در هدايت و کمال ببينند و مرگ خود را در هوي و هوس، در چنين روزگاري است که احدي از آدميان به فکر تفسير و توجيه هواهاي نفساني و شيطاني خود به وسيله کج و منحرف ساختن مفهوم هدايت و مختصات آن نخواهد افتاد... در آن روزهاي الهي، چهره نوراني آن انسان کامل، قيافه حقيقي قرآن را روشن خواهد ساخت. آراء و نظريات پيش ساخته که بر مبناي آلودگيهاي مغزي و تمايلات دروني شکل گرفتهاند، توانايي رويارويي با آن قيافه نوراني قرآن را از دست خواهند داد. درون مردم رشد يافته آن دوران، چنان صفاتي خواهد داشت که با رويارويي با قرآن، خود را با فروغ رباني مواجه خواهند ديد... در آن زمان مردم از جمادي بالاتر رفته و به درجه عالي انساني و روح ملکوتي نائل ميگردند... در آن روزهاي الهي، فروغي در دلهاي آدميان ميدرخشد که با هر کلمه از کلماتاللّه و هر آيهاي از آياتاللّه که روياروي ميشوند گويي خود مخاطب مستقيم آن کلمات و آيات ميباشند و آنها را از خداوند سبحان ميشنوند. در اين موقع است که تاويلات نابجا و نظريات بياساس درباره قرآن و تفسير آن، همه و همه از بين ميروند، و با ارتباط با کلام اللّه ناطق انس و الفت حقيقي با قرآن را نائل ميگردند. مکتبهاي ساختگي مخصوصاً آن آراء و تفسيراتي که تحت نفوذ قدرتمندان خودکامه در زمان آل اميه و آل عباس به وجود آمده بود، همگي بياساس بودن خود را ظاهر ميسازند .
به هر حال، مطابق دريافتهاي وجداني و حکم عقل سليم و شهادت مکتبهاي انساني ـ الهي و صاحب نظران آگاه از ابعاد وجودي بشر در طول تاريخ، روزي در اين کره زمين فرا ميرسد که هماي سعادت و عدالت بال و پر گشايد و فضاي اين نيرنگ سرا و ميدان تنازع در بقاء را به آشيانه انسان و انسانيت مبدل بسازد. قطعي است آن روز که عنايت الهي مدد کند و عدالت در روي زمين به وسيله دولت جهاني که زمامدارش انسان کامل الهي حضرت حجة بن الحسن عليه السلام خواهد بود، استعدادهاي نهاني انسان که در طول قرون و اعصار متمادي، راکد مانده بوده است، به فعليت در ميآيد و انسان تعريف حقيقي خود را درمييابد و علوم انساني مشکل واقعي خود را پيدا ميکند. خداوند سبحان در آن روزگار همه نيروهاي روي زمين را در اختيار کسي قرار ميدهد که آنها را در مجراي عدالت به ثمر ميرساند .
انتظار، در کلام الهي (2)
«وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنکُمْ وَعَمِلُواْ الصَّـلِحَـتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الاْءَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيـُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَي لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِکُونَ بِي شَيْئاً وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَـآئِکَ هُمُ الْفَـسِقُونَ».
خداوند به دين باوران مسلماني که کارهاي شايسته و نيک انجام دهند، وعده داده است که به طور حتم آنان را فرمانروايانِ زمين گرداند،... و زمينه لازم براي حکومتِ دين در جامعه و نفوذِ آيينِ خداپسندانه را برايشان فراهم آورده، و امنيت و آرامش را جايگزين ترسها و نگرانيها سازد...
انتظار، در سخن پيامبر (3)
«اُبَشِّرِکُم بِالمهدي يَبْعَثُ في امّتي عَلَي اخْتِلافِ مِنَ النّاسِ و زَلازِل، فَيَمْلاُ الارضَ قِسطاً و عَدْلاً، کما مُلئَتْ جوراً و ظلماً، يَرْضي عنه ساکِنُ السماء و ساکِنُ الارض ، يَقسِمُ المال صَحاحاً» فقال له رجلُ: «ما صَحاحاً؟»
قالَ: «بِالتَّسوَية بَيْن الناس».
شما را به مهدي مژده ميدهم، آن گاه که مردمان با هم اختلاف يابند و ناامنيها و دل نگرانيها آنان را در بر گيرد، بپا ميخيزد، و عدل و داد را در دنيايي که آکنده از ظلم و ستم گشته، ميگستراند. و اموال (داراييها و امکانات اقتصادي) را به طور مساوي بين همه تقسيم ميکند، (و اين چنين است که) اهلِ آسمان و ساکنان زمين از او خشنود ميشوند.
اهميت توسل به امام عصر (4)
امام زمان (عليهالسلام) خلاصه تمام دين انبياء و تمام قرآن است او باقيمانده پروردگار و بقية الله است، او کسي است که مدير کل عالم است و همه کارها بايد با امضاء او انجام شود و الا معني ندارد لقب امام زمان را به او بدهند، يعني کسي که بر تمام آنچه فعلا در اين جهان وجود دارد امامت و سروري دارد.