0

مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)

 
mta_2hezaro7
mta_2hezaro7
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 83
محل سکونت : سمنان

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)

اینم یه شعر در مدح امام صادق علیه السلام

از داغ تو شد جهان عزادار

اى مهر تو بهترین علایق

جان‎ها به زیارت تو شایق

ما را نبود به جز خیالت

یارى خوش و همدمى موافق

بیمارى روح را دوا نیست

جز مهر تو اى طبیب حاذق

اى نور جمال کبریائى

اى نور تو زینت مشارق

روزی که دمید نور خلقت

رخسار تو بود صبح صادق

از جلوه تو تبارک الله

فرمود به خلقت تو خالق

حسن تو خود از جمال زهراست

اى زاده بهترین خلایق

بر تخت کمال و تاج عصمت

آخر که بود به جز تو لایق

تفسیر کمال ایزدى بود

گفتار تو اى امام صادق

باشد سخن تو جاودانى

بوده است چو با عمل مطابق

افسوس شدى شهید، آخر

از حیله ناکسی منافق

از داغ تو شد جهان عزادار

زیرا به تو عالمى است عاشق

ماتم زده‎ایم و غم چو دریاست

دل‎ها همه چون شکسته قایق

خدایا چنان کن سرانجام کار           که تو خشنود باشی و ما رستگار

شنبه 9 شهریور 1392  12:05 AM
تشکرات از این پست
taghvimi
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)

 سه شرط موفقیت در کسب و کار در کلام امام صادق(ع)

امام جعفر صادق علیه السلام در حدیثی گهربار سه مطلبی که لازمه و پیش نیاز موفقیت در کار و شغل است را بیان فرموده‌اند.
امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر اهل فنی برای موفقیت در کسب و کار خود (که کارش بگیرد) به سه مطلب نیازمند است:
تخصص و باهوشی در فن و حرفه مورد نظر.
- امین باشد و در کار و مال مردم، امانت و درستی را حفظ کند.
- با کارفرما و صاحب کار، خوش‌برخورد و خوش‌قلب باشد.

متن حدیث: 

قال الصادق علیه السلام کُلُّ ذی‌صَناعَةٍ مُضطَرًّ اِلی ثَلاثِ خِصالٍ یَحْتلِبُ بِها الْکَسْبَ: و هُوَ اَن یَکُونَ حاذِقاً بِعِلْمٍ مُؤَدّیاً لِلْاَمانَةِ فیهِ، مُسْتَمیلاً لِمَنِ اسْتَعْمَلَهُ
 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

شنبه 9 شهریور 1392  1:23 PM
تشکرات از این پست
taghvimi hoseinh1990 mohsen_alavi
as1369
as1369
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1392 
تعداد پست ها : 354
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)

داستانهای از امام جعفر صادق(علیه السلام)

. تلخى گوش و شورى آب چشم

ابن ابى لیلى - که یکى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است - حکایت نماید:

روزى به همراه نعمان کوفى به محضر مبارک آن حضرت وارد شدیم ، حضرت به من فرمود: این شخص کیست ؟

عرض کردم : مردى از اهالى کوفه به نام نعمان مى باشد، که صاحب راءى و داراى نفوذ کلام است .

حضرت فرمود: آیا همان کسى است که با راءى و نظریّه خود، چیزها را با یکدیگر قیاس مى کند؟

عرض کردم : بلى .

پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان ! آیا مى توانى سرت را با سایر اعضاء بدن خود قیاس نمائى ؟

نعمان پاسخ داد: خیر.

حضرت فرمود: کار خوبى نمى کنى ، و سپس افزود: آیا مى شناسى کلمه اى را که اوّلش کفر و آخرش ایمان باشد؟

جواب گفت : خیر.

امام علیه السلام پرسید: آیا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مایع چسبناک گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟

اظهار داشت : خیر.

ابن ابى لیلى مى گوید: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم : فدایت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بیان فرما تا بهره مند گردیم .

بنابراین حضرت صادق علیه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پیه و چربى آفریده است ؛ و چنانچه آن مایع شور مزّه ، در آن نمى بود پیه ها زود فاسد مى شد.

و همچنین خاصیّت دیگر آن ، این است که اگر چیزى در چشم برود به وسیله شورى آب آن نابود مى شود و آسیبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد
تا آن که مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.

و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهمیدن مزّه اشیاء خواهد بود؛ و نیز به وسیله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سینه خارج مى گردد.

و امّا آن کلمه اى که اوّلش کفر و آخرش ایمان مى باشد: جمله ((لا إ له إ لاّ اللّه )) است ، که اوّل آن ((لا اله )) یعنى ؛ هیچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه )) است ، یعنى ؛ مگر خداى یکتا و بى همتا.(1)

وبلاگم

http://beyad2.rasekhoonblog.com/

www.as1369.mihanblog.com

منتظرتون هستم

شنبه 9 شهریور 1392  4:26 PM
تشکرات از این پست
taghvimi hoseinh1990 mohsen_alavi
as1369
as1369
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1392 
تعداد پست ها : 354
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)

داستانهای از امام جعفر صادق(علیه السلام)

2. یک جهان در یک جسم

روزى یک نفر نصرانى به محضر مبارک امام جعفرصادق علیه السلام شرفیاب شد و پیرامون تشکیلات و خصوصیّات بدن انسان سؤ ال هائى را مطرح کرد؟

امام جعفر صادق علیه السلام در جواب او اظهار داشت :

خداوند متعال بدن انسان را از دوازده قطعه ترکیب کرده و آفریده است ، تمام بدن انسان داراى 246 قطعه استخوان ، و 360 رگ مى باشد.

رگ ها جسم انسان را سیراب و تازه نگه مى دارند، استخوان ها جسم را پایدار و ثابت مى دارند، گوشت ها نگه دارنده استخوان ها هستند، و عصب ها پى نگه دارنده گوشت ها مى باشند.

سپس امام علیه السلام افزود:

خداوند دست هاى انسان را با 82 قطعه استخوان آفریده است ، که در هر دست 41 قطعه استخوان وجود دارد و در کف دست 35 قطعه ، در مچ دو قطعه ، در بازو یک قطعه ؛ و شانه نیز داراى سه قطعه استخوان مى باشد.

و همچنین هر یک از دو پا داراى 43 قطعه استخوان است ، که 35 قطعه آن در قدم و دو قطعه در مچ و ساق پا؛ و یک قطعه در ران .

و نشیمن گاه نیز داراى دو قطعه استخوان مى باشد.

و در کمر انسان 18 قطعه استخوان مهره وجود دارد.

و در هر یک از دو طرف پهلو، 9 دنده استخوان است ، که دو طرف 18 عدد مى باشد.

و در گردن هشت قطعه استخوان مختلف هست .

و در سر تعداد 36 قطعه استخوان وجود دارد.

و در دهان 28 عدد تا 32 قطعه استخوان غیر از فکّ پائین و بالا، موجود است .

و معمولا انسان ها تا سنین بیست سالگى ، 28 عدد دندان دارند؛ ولى از سنین 20 سالگى به بعد تعداد چهار دندان دیگر که به نام دندان هاى عقل معروف است ، روئیده مى شود.(2
)

وبلاگم

http://beyad2.rasekhoonblog.com/

www.as1369.mihanblog.com

منتظرتون هستم

شنبه 9 شهریور 1392  4:27 PM
تشکرات از این پست
taghvimi hoseinh1990 mohsen_alavi
as1369
as1369
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1392 
تعداد پست ها : 354
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)

داستانهای از امام جعفر صادق(علیه السلام)

3. مرثیّه شاعر و اهمیّت گریه

یکى از اصحاب نزدیک امام جعفر صادق علیه السلام به نام زید شحّام حکایت کند:

روزى به همراه عدّه اى در محضر پربرکت آن حضرت بودیم ، یکى از شعراء به نام جعفر بن عفّان وارد شد و حضرت او را نزد خود فرا خواند و کنار خود نشانید و فرمود: اى جعفر! شنیده ام که درباره جدّم ، حسین علیه السلام شعر گفته اى ؟

جعفر شاعر پاسخ داد: بلى ، فدایت گردم .

حضرت فرمود: چند بیتى از آن اشعار را برایم بخوان .

همین که جعفر مشغول خواندن اشعار در رثاى امام حسین علیه السلام شد، امام صادق علیه السلام به قدرى گریست که تمام محاسن شریفش خیس ‍ گردید؛ و تمام اهل منزل نیز گریه اى بسیار کردند.

سپس حضرت فرمود: به خدا قسم ، ملائکه مقرّب الهى در این مجلس ‍ حضور دارند و همانند ما مرثیّه جدّم حسین علیه السلام را مى شنوند؛ و بر مصیبت آن بزگوار مى گریند.

آن گاه خطاب به جعفر بن عفّان نمود و اظهار داشت : خداوند تو را به جهت آن که بر مصائب حسین سلام اللّه علیه ، مرثیّه سرائى مى کنى اهل بهشت قرار داد و گناهان تو را نیز مورد مغفرت و آمرزش خود قرار داد.

بعد از آن ، امام علیه السلام فرمود: آیا مایل هستى بیش از این درباره فضیلت مرثیّه خوانى و گریه براى جدّم ، حسین علیه السلام ، برایت بگویم ؟

جعفر بن عفّان شاعر گفت : بلى ، اى سرورم .

حضرت فرمود: هرکس درباره حسین علیه السلام شعرى بگوید و بگرید و دیگران را نیز بگریاند، خداوند او را مى آمرزد و اهل بهشت قرارش ‍ مى دهد.
(3)

وبلاگم

http://beyad2.rasekhoonblog.com/

www.as1369.mihanblog.com

منتظرتون هستم

شنبه 9 شهریور 1392  4:28 PM
تشکرات از این پست
taghvimi
as1369
as1369
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1392 
تعداد پست ها : 354
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)

در مدح و عظمت صادق آل محمّد علیه السلام

اى مهر تو بهترین علایق
جان ها به زیارت تو شایق

ما را نبود به جز خیالت
یارى خوش و همدمى موافق

بیمارى روح را دوا نیست
جز مهر تو اى طبیب حاذق

اى نور جمال کبریائى
اى نور تو زینت مشارق

روزى که دمید نور خلقت
رخسار تو بود صبح صادق

از جلوه تو، تبارک اللّه
فرمود به خلقت تو خالق

حسن تو خود از جمال زهرا ست
اى زاده بهترین خلایق

بر تخت کمال و تاج عصمت
آخر که بود به جز تو لایق

تفسیر کلام ایزدى بود
گفتار تو اى امام صادق

باشد سخن تو جاودانى
بوده است چو با عمل مطابق

افسوس شدى شهید، آخر
از حیله ناکس منافق

از داغ تو شد جهان عزادار
زیرا به تو عالمى است عاشق

وبلاگم

http://beyad2.rasekhoonblog.com/

www.as1369.mihanblog.com

منتظرتون هستم

شنبه 9 شهریور 1392  4:29 PM
تشکرات از این پست
taghvimi
hoseinh1990
hoseinh1990
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2645
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)

واكاوی جهاد فكری و فرهنگی امام صادق (ع)

چكيده: واكاوی سیره علمی و سیاسی امام صادق(ع) و جهاد فكری، فرهنگی و آموزشی آن حضرت،‌ زمینه فراگیری و عمل به فرامین و دستورالعمل‌های ایشان را برای انسان‌های فرهیخته و ارزشمند فراهم می‌سازد، ...

 

شبكه اجتهاد؛
واكاوی سیره علمی و سیاسی امام صادق(ع) و جهاد فكری، فرهنگی و آموزشی آن حضرت،‌ زمینه فراگیری و عمل به فرامین و دستورالعمل‌های ایشان را برای انسان‌های فرهیخته و ارزشمند فراهم می‌سازد، بررسی شیوه امام صادق (ع) در مواجهه با شرایط سخت سیاسی و حكومتی،‌ نقشه راهی برای كسانی است كه می‌خواهند، مدینه فاضله را در دنیا تجربه كنند.
آنچه در پی می‌خوانید گفتگویی با حجت الاسلام رسول سخاوتی استاد و محقق حوزوی در خصوص سیره سیاسی و جهاد فرهنگی امام صادق (ع) است


لطفاً در ابتدا اشاره‌ای به شرایط سیاسی عصر امام صادق (ع) كنید
زندگی پر  هیجان و پر فراز و نشیب امام صادق (علیه السلام)را از صدها زاویه می‌توان بررسی كرد و هزاران گره كور را از هر زاویه می‌توان باز نمود.
امام صادق (علیه السلام) نظام حكومتی چندین حاكم  را تجربه نمود و حالت برزخی بین  این دو نظام برای این امام، فرصت بسیار طلایی در اختیار ایشان گذاشت تا پیروان مكتب اهل‌بیت (ع) بتوانند عرض وجود كنند و از آن پس، ادعا كنند مذهب جعفری دارند.
امام صادق (ع) چگونه زمان خود را مدیریت كردند؟
 دوران واگذاری خلافت از بنی امیه به بنی العباس، فرصت طلایی بود اگر به خوبی مدیریت نمی‌شد، یك تهدید به شمار می‌آمد ؛ امام ششم (ع) از این فرصت به خوبی بهره جست و در حقیقت همه امامان معصوم(ع) به دنبال آن بودند كه سخن شیعه و اسلام ناب را بازگو كنند، اما چنین فرصتی را نمی‌یافتند، امام ششم (ع) از زمینه‌هایی كه امام پنجم برای بیان حقایق آماده كرده بود كاملاً استفاده كرد و به بسط و گسترش فرهنگ اسلامی و تعلیم و تعلم همت گمارد.
لطفاً به سیره و روش علمی امام صادق (ع) اشاره كنید.
سیره علمی امام صادق (علیه السلام) شاید بزرگ‌ترین و مهم‌ترین سیره ایشان بشمار آید، البته بزرگ‌ترین كار امام صادق (علیه السلام) مدیریت بحران و مدیریت زمان بود.
 
امام صادق (علیه السلام)علیه السلام شكل بندی و دسته بندی بسیار زیبایی در میان شاگردان خود ایجاد نمود  تا ایشان بتوانند استعدادهای خود را شكوفا كنند و با این روایت شریف، امام صادق (علیه السلام)همه آن‌ها را به گونه‌ای عالم به زمان قرار داد و به ایشان یاد داد كه  « الْعَالِمُ بزمانه لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِسُ » [1] یعنی كسی كه عالم به زمان باشد، شبهات او را از پای درنمی‌آورد و عكس نقیض این قضیه این است كه « من تهجم علیه اللوابس لیس عالم به زمانه»  كسی كه شبهات او را از پای بیندازد، مردود شده است، اگر دانشمند آگاه به زمان خودش نباشد نباید علم را از او فرا گرفت.
جهاد فكری و فرهنگی امام صادق (ع) چه بود و چگونه این امر را به اجرا درآورد؟
 آن حضرت چند كار موازی فكری فرهنگی را با هم انجام داد ؛ اول آنكه گرفتن مشروعیت از حكام و قضات زمانه خودش با روایاتی نظیر «صحیحه ابی خدیجه» [2] یا «مقبوله عمر بن حنظله» [3] و امثال آن مطالبی كه به خواص خود می‌فرمود مشروعیت حكّام و قضات زمان خود را ساقط می‌كرد و نه تنها مشروعیت آن‌ها را زیر سئوال می‌برد، بلكه مشروعیت ایشان  را ساقط می‌كرد در مقبوله «عمر بن حنظله» فرمود: كسی كه به حكام جور و قضات آن‌ها پناه بیاورد از  ما نیست و آنان مخالف فرموده خدای متعال عمل كرده‌اند ؛ خدای متعال می‌خواهد انسان‌ها با طواغیت بجنگند ؛ ولی بعضی از  انسان‌ها بدون توجه یا با توجه نظام، آن‌ها را كار آمد می‌كنند و درگسترش حكومت جور همكاری می‌نمایند، این مسئله در میان شیعیان و پیروان اهل بیت (ع)  زلزله‌ای ایجاد كرد كه هرگز به حكومت‌های ظلم و جور پناه نیاورند.
تربیت شاگردان توانمند چه جایگاهی در شیوه مبارزاتی امام صادق (ع) داشت؟
 دومین محور فكری و تربیتی امام (ع) دو جنبه دارد ؛ نخستین جنبه آن رویایی با جریانات الحادی است؛ آن حضرت بعضی از شاگردان خود را چنان مهیا می‌كرد كه در مناظرات مختلف در مصاف با ملحدین و كفار آماده باشند، نظیر ابو شاكر دیصانی و امثال او ؛ مناظراتی بین بعضی شاگردان امام و بعضی كفار وجود دارد كه در كتب تاریخی آمده است.
 
رویكرد دیگر آن حضرت در حركت‌های علمی فرهنگی، مبارزه با غالیان بود و نقش بسیار مهمی را هم برای آیندگان ایفا می‌كرد و می‌شود از همین مسئله فرع دیگری را هم برداشت نمود و محورهای علمی، فرهنگی را سه گونه عنوان كرد  ؛ یكی مبارزه با جریانات الحادی ؛ دوم : مبارزه با غالیان و سوم راه صحیح فهم دین و ایجاد دانشگاه فكری، فرهنگی و نهادینه ساختن علم و دین، امام (ع) در تمامی علوم انسانی و حتی فیزیك و شیمی تأثیر بسیار زیادی داشت و شاگردان خود را به سوی استعدادهای خودشان سوق می‌دادند، امام صادق (علیه السلام)از حركت مسلحانه بر ضد حاكمان ظالم  زمان خود صرف نظر كرد.
چرا حضرت به قیام مسلحانه روی نیاوردند؟
آن حضرت عمیقاً كارهای انقلابی را درك می‌كرد، نسبت به لزوم مبارزه با حاكم جور و ظلم و فاسد به خوبی آگاه بود، ولی شرایط خاص و خفقان‌آوری كه بر ممالك اسلامی حاكم بود و هر صدایی را خفه می‌كرد و قتل و غارت برای آنها امری رایج بود و شیعیان رابا كمترین جرم به قتل می‌رسانند، امام صادق (علیه السلام) بر آن داشت بدون سر و صدا و كارهای سیاسی و انقلابی، به سوی ایجاد جریان مردمی فراگیر و تربیت نخبگان صالح كه نمایندگان ائمه علیهم السلام محسوب می‌شدند بپردازند،  نظارت به عملكرد و تنظیم خط مشی حركت آنها، شیعیان را به جبهه منسجم و متحدی در انجام  انقلاب فكری و ایجاد بستر مناسب  برای دگرگون كردن فساد موجود در كوتاه مدت یا بلند مدت بدل كند.
امام(ع) در فعالیت‌های خود دو گونه از انحرافات را مورد هدف قرار داد، گونه اول : انحراف سیاسی كه در رهبری دولت ایجاده شده بود و گونه دوم؛ انحراف عقیدتی، فكری و اخلاقی و پس از آن انحراف سیاسی كه در میان امت اسلام  پیدا شده بود، از این رو امام (ع) جهت گیری حركت خود را در دو زمینه مهم قرار داد، اول تماس فراگیر با اقشار امت و جهت گیری‌های سیاسی و فكری و دوم پی گیری ایجاد دانشگاه اهل بیت (ع).
چه جنبه هایی از زندگی امام باید بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد ؟
به نظر می رسد طریقه مبارزه امام  صادق علیه السلام جای بحث و بررسی دارد، چرا كه هر یك از ائمه معصوم(ع) ما برای مبارزات سیاسی  طریقه خاصی داشته اند چنانچه امام حسین علیه السلام به میدان شهادت و  خون رفتند و امام سجاد علیه السلام با زبان ادعیه این كار را انجام دادند ؛ امام باقر (ع) زمینه ای پیدا نمودند تا فضای علمی و فرهنگی جامعه را در دست بگیرند و به نشر معارف اسلام ناب بپردازند و امام صادق (ع) هم با توجه به شرایط زمانی خاص به نشر معارف علمی و تثبیت مذهب شیعه، اقدام نمودند و شیوه مبارزه و جهاد فرهنگی را به كار بردند.
تأثیرپذیری انقلاب اسلامی ایران از مفاهیم و آموزه‌های دینی امام صادق (ع) چقدر بوده است؟
اگر امروز انقلاب اسلامی ایران با محوریت «ولایت فقیه» می تواند جا باز كند و امروز دنیا از این شكل و گونه نظام، درس بگیرد، چنانچه عده ای این مطلب را قبول كرده اند، مثلا اخوان المسلمین مصر قبول دارند كه این بهترین نظام هست و این  نظامی است كه امام صادق علیه السلام آن را تبیین و تشریح فرمودند و با كمال جدیت این فرمایش را انشاء فرمود كه «انی قد جعلتُه علیكم حاكماً» و این جمله «انی قد جعلته حاكما» در واقع حكم، حكومت را در دست امام خمینی (ره) قرار داد.
 
امام راحل بواسطه همین حكم، حكومت تشكیل داد و به واسطه همین حكم زیر مجموعه های خودش را نصب می‌كرد،‌ البته امام راحل می دانست كه بعد از خودش نمی تواند كسی را نصب كند لذا بعد از خودش كسی را نصب نكرد، ولی به خبرگان و مردم شریف ایران كد و رمز داد كه به نظر من مقام  معظم رهبری بعد از من، بهترین گزینه برای اداره این سیستم و نظام برگرفته از معارف امام صادق (ع) است، لذا خبرگان هم به ایشان رای دادند و همه اینها براساس كدهایی بود كه آن حضرت سنگ بنای آن را نهادند.
بحث تثبیت خمس كه به واسطه آن بشود دو بخش از جامعه را خوب نگهداری كرد از  یادگارهایی است كه در زمان این امام همام به وجود آمد بواسطه این حكم دینی، می شود هم سادات را و هم حوزه های علمیه اهل‌بیت (ع) را با شرافت حفظ كرد و از دل این حوزه ها آنچه كه خدا می خواهد می جوشد و به وجود می آید.

 

منبع: حوزه نیوز

گـر تو خواهی که  بیابی زجهان راه نجات

بر محمّد تو بگو از دل و جان صلوات.

 

شنبه 9 شهریور 1392  4:43 PM
تشکرات از این پست
taghvimi
hoseinh1990
hoseinh1990
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2645
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)


امام عابدان

مالك بن انس پيشواي اهل سنت درباره ى زهد و عبادت و عرفان امام صادق(عليه السلام) بيان داشت:
به همراه امام صادق (عليه السلام) به قصد مكه و براى انجام مناسك حج از مدينه خارج شديم. به مسجد شجره كه ميقات مردم مدينه است، رسيديم .
لباس احرام پوشيديم، در هنگام پوشيدن لباس احرام تلبيه گويى يعنى گفتن: ( لبيك اللهم لبيك ) لازم است.
ديگران طبق معمول اين ذكر را بر زبان جارى مى كردند.
مالك مى گويد: من متوجه امام صادق(عليه السلام) شدم ، ديدم حال حضرت منقلب است .
امام صادق (عليه السلام) مى خواهد لبيك بگويد ولى رنگ رخساره اش متغير مى شود.
هيجانى به امام دست مى دهد وصدا در گلويش مى شكند، وچنان كنترل اعصاب خويش را از دست مى دهد كه مى خواهد بى اختيار از مركب به زمين بيفتد.
مالك مى گويد: من جلو آمدم وگفتم: اى فرزند پيامبر! چاره اى نيست اين ذكر را بايد گفت. هر طورى كه شده بايد اين ذكر را بر زبان جارى ساخت. حضرت فرمود:
( يابن ابى عامر! كيف اجسر ان اقول لبيك اللهم لبيك و اخشى ان يقول عزوجل ل ا لبيك و لا سعديك.)
اى پسر ابى عامر! چگونه جسارت بورزم وبه خود جرإت واجازه بدهم كه لبيك بگويم؟ (لبيك) گفتن به معناى اين است كه خداوندا، تو مرا به آن چه مى خوانى با سرعت تمام اجابت مى كنم وهمواره آماده ى انجام آن هستم.
با چه اطمينانى با خداى خود اين طور گستاخى كنم و خود را بنده آماده به خدمت معرفى كنم؟! اگر در جوابم گفته شود: (لالبيك و لاسعديك) آن وقت چه كنم؟

 

منبع : سایت شهید اوینی

گـر تو خواهی که  بیابی زجهان راه نجات

بر محمّد تو بگو از دل و جان صلوات.

 

شنبه 9 شهریور 1392  4:53 PM
تشکرات از این پست
taghvimi
hoseinh1990
hoseinh1990
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2645
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)


اهميت دوري از حرام

امام صادق(عليه السلام) در يكى ازسفرهايشان به حيره ( ميان كوفه و بصره ) آمدند.
در آن جا منصور دوانيقى به خاطر ختنه فرزندش جمعى را به مهمانى دعوت كرده بود.
امام نيز ناگزير درآن مجلس حاضر شدند. وقتى كه سفره غذا انداختند، هنگام صرف غذا، يكى از حاضران آب خواست ولى به جاى آن ، شراب آوردند ، وقتى ظرف شراب را به او دادند، امام بى درنگ برخاستند و مجلس را ترك كردند و فرمودند:
رسول خد(صلّي الله عليه وآله) فرمود : ( ملعون من جلس على مأده يشرب عليها الخمر. ) ملعون است كسى كه دركنار سفره اى بنشيند كه درآن سفره شراب نوشيده شود.

 

منبع : سایت شهید اوینی

گـر تو خواهی که  بیابی زجهان راه نجات

بر محمّد تو بگو از دل و جان صلوات.

 

شنبه 9 شهریور 1392  4:56 PM
تشکرات از این پست
taghvimi
hoseinh1990
hoseinh1990
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2645
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)


گناهان كبيره

عمروبن عبيد معتزلى به نزدامام صادق(عليه السلام) مشرف شد، وقتى رسيد اين آيه را تلاوت نمود:
(الذين يجتنبون كبأرالاثم و الفواحش)

سپس ساكت شد. امام صادق(عليه السلام) فرمود: چرا ساكت شدى؟
گفت: خواستم كه شما از قرآن گناهان كبيره را يكى پس از ديگرى براى من بيان نمايى.
حضرت شروع كرد وبه ترتيب از گناه بزرگ تر يكى پس از ديگرى را بيان نمود.
از بس كه امام خوب وعالى پاسخ عمر وبن عبيد راداد كه در پايان عمرو بن عبيد بى اختيار گريست و فرياد زد: هر كه به رأى خويش سخن بگويد و در فضل و علم با شما منازعه كند، هلاك مى شود.

منبع : سایت شهید اوینی

گـر تو خواهی که  بیابی زجهان راه نجات

بر محمّد تو بگو از دل و جان صلوات.

 

شنبه 9 شهریور 1392  4:56 PM
تشکرات از این پست
09303495228 taghvimi
hoseinh1990
hoseinh1990
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2645
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)


خوبي در برابر بدي

يكى ازبـستـگان امام صادق(عليه السلام)ازآن حـضرت بـدگويى كرده بـود.
وقتى بـه آن حضرت خبـر رسيد. بـدون آن كه عكس العمل شديدى از خود نشان دهند , بـا آرامش بـرخاستند و وضو گرفتند و مشغول نماز شدند.
يكى از حـاضران بـه نام (( حـماد لحـام)) مى گويد: من گمان كردم حـضرت مى خواهد آن شخص را نفرين كند, ولى بـر خلاف تـصور خود ديدم آن بزرگوار بعد از نماز چنين دعا كرد: خدايا من حقم رابه اوبخشيدم.
تو از من بزرگوارتري وجود و كرمت ازمـن بيشتر است پس او رابـه من بـبـخش و كيفر مكن!

منبع : سایت شهید اوینی

گـر تو خواهی که  بیابی زجهان راه نجات

بر محمّد تو بگو از دل و جان صلوات.

 

شنبه 9 شهریور 1392  4:56 PM
تشکرات از این پست
09303495228 taghvimi
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)

سلام

دوستان عزیز از زدن پست های طولانی بیش از 8 سطر و خارج از محتوا جداًخوداراری فرمایید

بعد از این پست ها حذف خواهند شد

شنبه 9 شهریور 1392  7:00 PM
تشکرات از این پست
taghvimi
tahmores
tahmores
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 11998
محل سکونت : همین گوشه کنار

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)

کرامات امام جعفر صادق علیه السلامگ
 
اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم "

«حسين بن ابي العلاء» گفت:
«روزي نزد جعفر بن محمد نشسته بودم. مردي نزد ايشان آمد و از بد خلقي و بي‏ادبي‏هاي همسرش نزد حضرت شكايت كرد. جعفر بن محمد فرمود:
«او را نزد من بياور تا رفع مرافعه كنم.»
چون آن زن آمد، حضرت به او فرمود: «مگر شوهرت چه عيبي دارد كه با او نمي سازي؟»
ناگاه زن شروع كرد به نفرين كردن شوهرش و بد گفتن از او.
جعفر بن محمد فرمود: «اگر به اين حال بماني و به اين رويه ادامه دهي بيش از سه روز زنده نخواهي ماند.»
گفت: «باكي ندارم، زيرا نمي خواهم حتي روي او را ببينم.»
حضرت به آن مرد فرمود: «دست زنت را بگير و برو، همانا نخواهد بود مابين تو و او مگر سه روز.»
چون روز سوم رسيد آن مرد خدمت حضرت مشرف شد. حضرت پرسيد: «زنت چه كرد؟»
گفت: «به خدا سوگند همين الان او را دفن كردم!»
پس حضرت فرمود: «او زني بود تعدي كننده و بداخلاق و از همين رو حق تعالي عمر او را قطع كرد و شوهرش را از او راحت نمود.»

منبع.کتاب کرامات و مقامات عرفانی امام جعفر صادق علیه السلام

 

شنبه 9 شهریور 1392  8:03 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 taghvimi
hoseinh1990
hoseinh1990
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2645
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)

سلام خدمت همه دوستان

امکان این نیست که دوستان مطالبی که میزارن همراه با منبع باشه مطالب همه خوب و مفید هستش

ولی اینطوری زیاد نمیشه استفاده کرد ازش و به این مطالب استناد کرد چون منبعش مشخص نیست

 

گـر تو خواهی که  بیابی زجهان راه نجات

بر محمّد تو بگو از دل و جان صلوات.

 

شنبه 9 شهریور 1392  8:23 PM
تشکرات از این پست
taghvimi
hoseinh1990
hoseinh1990
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2645
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهاردهم:امام جعفر صادق(ع)


نقل قول as1369

موضوع مناظره: فلسفه نسخ

جابر: چرا پیامبر قبله مسلمین را تغییر داد؟

امام: پیغمبر به دستور خداوند این كار را كرد.

جابر: مگر خداوند، داناى مطلق نیست؟

امام: چرا.

جابر: تغییر دادن تصمیم در زندگى ما ناشى از نادانى ماست، خداوند كه داناى مطلق است و همه چیز را براى همیشه مى داند، نباید تصمیم خود را تغییر دهد، پس با اینكه در ابتدا دستور داده به طرف بیت المقدس مسلمانان نماز بخوانند، چرا پس از مدتى تصمیم خود را عوض كرد و دستور داد به طرف كعبه نماز بخوانند؟

امام: اى جابر، یك كفه استدلال تو درست است، اما كفه دیگر نادرست، و از این بدتر، تو كفه سومى را هیچ در نظر نگرفته اى.

جابر: كدام كفه؟

امام: مردم!

تو متوجه نشده اى كه خداوند قوانین را براى انسان وضع مى كند، نه جماد. زندگى جماد یكنواخت است و لذا قوانین مربوط به آن نیز ثابت است ولى زندگى اجتماعى انسان تغییرپذیر است و خداوند در هر دوران به اقتضاء وضع زندگى نوع بشر قوانین خاصى به وسیله پیامبران خود براى آنها وضع مى نماید.

خداوند از ابتدا مى دانست كه به مسلمانان دستور مى دهد كه به سوى بیت المقدس نماز بخوانند و نیز مى دانست كه پس از مدتى قبله آنها را تغییر مى دهد.

این من و تو هستیم كه تصور مى كنیم احكام خدا تغییر كرده است ولى خود او مى داند كه قوانین او ثابت است.

دو مثال مى زنم تا آنچه را كه مى گویم بهتر درك كنى:

مگسى كه در نیمه بهار متولد مى شود اگر تا فصل زمستان زنده بماند و با سرماى زمستان مواجه گردد فكر مى كند كه قواعد جهان دگرگون شده، ولى آیا براى من و تو هم مطلب چنین است؟

جابر: نه.

امام: من و تو چون پیش بینى مى كردیم كه پس از تابستان، زمستان خواهد آمد، در نظر ما هیچ گونه تغییر در قوانین (ثابت) جهان آفرینش به وجود نیامده.

مثل دیگر:

فرض مى كنیم تو داراى ملكى هستى و آن را در اختیار مردى مى گذارى تا یك سال، ولى او نمى داند كه مدت مباشرت او محدود است، پس از گذشتن یك سال كه مى خواهى ملك را از او بگیرى تعجب مى كند و فكر مى كند كه تصمیم تو عوض شده، در صورتى كه تصمیم تو از ابتدا موقت بوده است.

قوانین خداوند هم كه در نظر ما متغایر یا متضاد جلوه مى كند همین طور است. ولى خداوند تمام قوانینى كه باید مقرر نماید از ابتدا پیش بینى كرده است و براى او تصمیم هاى متضاد مفهوم ندارد.

جابر: عقده ام گشوده شد و تا امروز مسئله تغییر قبله براى من وزنه اى شده بود كه بر روحم سنگینى مى كرد، ولى باز هم راجع به این موضوع پرسش دارم.

كتاب مناظره در رابطه با مسائل ایدئولوژى تألیف محمدى رى شهرى

 

خیلی مناظره قشنگی بود

هیچوقت از این بعد نگاه نکرده بودم به تغییر قبله

چقدر امام قشنگ جواب دادن

ممنون لذت بردم از خوندنش و استفاده کردم

گـر تو خواهی که  بیابی زجهان راه نجات

بر محمّد تو بگو از دل و جان صلوات.

 

شنبه 9 شهریور 1392  8:33 PM
تشکرات از این پست
taghvimi
دسترسی سریع به انجمن ها