0

دلتنگ اذان حرم کرب و بلایم ...

 
masoomi1371
masoomi1371
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1392 
تعداد پست ها : 724
محل سکونت : آذربایجان شرقی

دلتنگ اذان حرم کرب و بلایم ...

 

شبی ساکت و دلگیر

خودم بودم و قلبی که ز غم بسته به زنجیر

و نزدیک اذان بود که پیچید در آفاق همه نغمه ی تکبیر

نوشتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش و مشغول دعا باش

که آن لحظه بود لحظه ی شیرین اجابت و باز است به درگاه الهی در رحمت

شدم غرق عبادت

دو چشمم پر از اشک شد و روی لبانم همه سوگند

که یا رب تو رهایم کن ازین بند

و گفتم به خدا بین دعایم

که دلتنگ اذان حرم کرببلایم

همانجا که دل از سوز فراغش شده بیتاب

همانجا که زده دست به دامان زمین خوشه ی مهتاب

همان وادی سوز و عطش و درد

همان وادی شرمندگی آب

همان وادی پاک حرم حضرت ارباب

همانجا که زمینش همه نور است

حضور است ، حماسست ، غرور است

پر از شور و شعور است

شرفمند تر از وادی طور است

و فرش حرمش از پر حور است

و بر مهدی زهرا همه شب راه عبور است

همانجا که حرمخانه ی دلهاست

و عشقش همه در آب و گل ماست

عبادتگه موسی است

دخیل حرمش حضرت عیسی است

زیارتگه زهراست

چه زیباست ، چه غوغاست خدا محو تماشاست

به یک سو حرم شاه و یک سو حرم حضرت سقاست

مکانی که قدم رنجه نمودست گل یاس

طوافش کند از عشق و احساس

به لبهاش بود ذکر ابالفضل

و دریای دو چشمش پر الماس

همان کعبه ی کوچک که بود نام قشنگش کف العباس

مکانی که در آن عشق زند موج لبالب

همانجا که زند پر دل من هر دم و هر شب

همانجا که به خاکش همه جا هست نشان از قدم محترم حضرت زینب

همان خاک که هم بدر و احد خندق و احزاب و حنین است

همانجا که زمین معرکه ی عشق حسین است خیابان

بهشتی که معروف به بین الحرمین است

و گفتم به خدا بین دعایم که دلتنگ اذان حرم کرببلایم

چهارشنبه 6 شهریور 1392  9:51 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها