پاسخ به:کوتاه آموزنده اما خواندنی
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست، پس برخیز تا چنین مردمی بگریند ...
از صبح تا شب سیب می خورد،هر سیب كه تمام میشد سریع به سراغ سیب دیگری می رفت،تنها امیدش پیدا كردن یك كرم سیب دیگر بود … اما ناگذیر با یك كرم دندان ازدواج كرد!
هر چقدر به دوستانش گفت این كشتی من سی- 130 و توپولف نیست، فایده نداشت، دیگر دوستانش سوار كشتی اش نمی شدند … و به همین دلیل بود كه كارتون یوگی و دوستان یك دفعه و ناگهانی تمام شد.
ما متوجه خواهیم شد که محکمترین و تعصب آمیزترین باورهای ما آنهایی هستند که کمترین دلیل ها برای درستی شان در دست است. برتراند راسل
دوستش می خورد و می خوابید اما او پله های ترقی را یكی یكی و با زحمت بالا می رفت، به جایی رسید كه دیگه بالا رفتن از پله ها براش ممكن نبود، ناگهان صدای دوستش را از آن بالا بالاها شنید:« دیدی آسانسور ترقی هم وجود داره ؟!»
من برای تنها نبودن، آدم های زیادی دور و برم دارم،
گاهی هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم ، لم میدهم و به بدبختیهایم لبخند میزنم... مردم فکر میکنند هیچ مشکلی ندارم ، اما زندگی بدون مشکل فقط یک خواب است... آدم هم نمی تواند همیشه بخوابد! چارلی چاپلین
درست زمانی که از وضعیت زندگیت شکایت میکنی
مردمانی هم هستند که برای داشتن زندگی مثل تو و بودن به جای تو
حاضرند به هر کاری دست بزنند!
-اینقدر نگوییم گل ها خار دارند،بگوییم خارها گل دارند.
-قدر زمان حال را بدانید که گذشته هرگز برنمی گردد و آینده شاید نیاید.(گالیله)
خدا تنها پادشاه بی نیازیست که ما را
بی نهایت دوست دارد
و ما عجیب بی محلی میکنیم...!
یادتان باشد..!
اثر انگشت شما از زندگی که به آن دست میزنید
پاک نمیشود