اين زن شجاع، هنگامي كه خبر شهادت پسرعموي خود حسين(ع) را شنيد، به اتفاق چند خواهر ديگرش بيرون آمد و چنين گفت:
ـ جواب پيامبر خدا را چه ميدهيد، اگر او از شما گله كند و بگويد:
ـ شما كه امت آخر هستيد. پس از من با خانواده من چه كرديد؟
گروهي را اسير و گروهي را بخون خود غرق كرديد! اين پاداش زحمات و رهنمائيهاي من نبود(21)
هنگامي كه خبر شهادت حسين بمدينه رسيد، زنان بني هاشم به شيون و عزاداراي پرداختند. عمر بن سعيد كه والي مدينه بود، صداي آنها را شنيد و شعري خواند كه مي خواست بفهماند، ديروز صداي شيون از خانه عثمان بلند بود و امروز از خانه بني هاشم(22)!
ام لقمان از زنان شجاع و دليري بود كه اعتنائي بحكومت اموي مدينه نكرد و بهمراه گروهي از زنان، بياد مظلوميت و قيام مقدس حسين(ع)، شعر خواند و اشک ريخت و افكار مردم مدينه را روشن كرد و احساسات آنها را عليه حكومت بيدادگر و جبار بني اميه برانگيخت.
چنين اقدام دلاورانه، از طرف يك زن، كار كوچكي نبود. عمال بني اميه، چنان خفقاني بوجود آورده بودند كه حتي مردان مجاهد و مبارز، زبان در كام، كشيده و دم فرو بسته بودند.
منبع:کتابخانه دیجیتال آستان مقدس حضرت معصومه