وقتی فرسنگها از خانه و کاشانه خود دور شوی به شوق زیارت خانه محبوبت خدا، و آن وقت دریابی حرمت مؤمن نزد خدا از احترام کعبه نیز بالاتر است؛ و آنگاه عشق الهی مانع شود که تو پشت برادران ایمانی خود غیبت و بدگویی کنی. اگر تجربه عشق و خدمت به دیگران نداشته باشی، تجربهای از عبادت هم نخواهی داشت.
خانواده یکی از استوارترین و مهمترین بناها در اسلام و محبوبترین نهاد نزد خدای تعالی است،اما چه بسا به سبب عدم رعایت حق الناس موجب سلب اعتماد و تنفر از یکدیگر شده و بنیان آن متلاشی گردد. والدین اولین معلم فرزندان هستند که قادرند فرزندان خویش رانسبت به آثار زیان بار آن آگاهی داده و با منع آنها ازاین گناه در رسیدن به کمال یاری رسانند. این نوشتار قصد بیان مصادیق حق الناس تأثیر آن در زندگی به استناد قرآن را دارد.
رعایت حق الناس در قرآن
یکی از مصادیق حق الناس حفظ آبروی افراد است که با غیبت از بین رفته و اعضا نسبت به هم بدبین خواهند شد. خداوند در سورۀ حجرات صفاتی را به عنوان مقدمه غیبت برشمرده است. در آیۀ 11 از این سوره مبارکه میخوانیم:
«یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لَا تجََسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیحُِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ» اى اهل ایمان، از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخى ظنّ و پندارها معصیت است و نیز هرگز (از حال درونى هم) تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید، هیچ یک از شما آیا دوست مىدارد که گوشت برادر مرده خود را خورد؟ البته کراهت و نفرت از آن دارید (پس بدانید که مثل غیبت مؤمن به حقیقت همین است) و از خدا پروا کنید، که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.
امام باقر (ع) نیز مفهوم آیه را به زبانی دیگر بیان نموده است: به خدا که حرمت مؤمن بزرگتر از حرمت کعبه است. (بحار الانوار،ج1،ص150) در این آیه سه مطلب مطرح است:
اول: اجتناب از سوء ظن نسبت به مؤمنان زیرا که حسن ظن پسندیده است. (تفسیر أحسن الحدیث، ج10، ص281)
دوم: تفحص از کارهاى پنهان مردم است براى اطلاع از آنها که شرعا حرام است ولى اگر مسئله توطئه منافقین بر علیه حکومت اسلامى و مانند آن باشد، تجسس واجب است.
سوم: غیبت کردن و آن در منظر حضرت کاظم (ع) آنست که عیب انسان را که مردم نمىداند در غیاب او بگویى. (مجمع البیان، ج 9، ص 137).
علت حرمت غیبت آن است که حیثیت انسانها را از بین مىبرد و اعتماد مردم را از همدیگر سلب مىکند زیرا که در اثر پوشیده بودن عیبها، مردم به یکدیگر اعتماد مىکنند اما بعد از افشاگرى دیگر اعتمادى در بین نمىماند و نیز سبب عداوت میان غیبت کننده و غیبت کرده مىشود، بدین جهت، آن از گناهان بزرگ به حساب آمده است. (تفسیر أحسن الحدیث، ج10، ص286)
پیامبر(ص) فرمود: از غیبت دورى کنید که از زنا بدتراست، زیرا کسى که زنا مىکند، و توبه مىنماید، خدا توبهاش را مىپذیرد، اما توبه غیبتکننده قبول نمىگردد، تا از طرف رضایت بگیرد. و فرمود: اى مردم! غیبتکننده به زبان ایمان آورد، ولى قلبش از ایمان تهى است، پس از مسلمانان غیبت نکنید، و به دنبال اسرار و لغزشهاى مردم نروید، زیرا خداوند اسرار چنین افرادى را ظاهر مىسازد، اگر چه در اندرون خانه خود باشد. به حضرت موسى وحى شد، هر غیبتکنندهاى که با توبه از دنیا برود، آخرین کسى است که وارد بهشت مىگردد و هر غیبتکنندهاى که بدون توبه از دنیا برود، نخستین کسى است که داخل جهنم مىگردد. (ارشاد القلوب، ج1، ص490) و حاصل معناى آیه این است که: غیبت کردن مؤمن به منزله آن است که یک انسانى گوشت برادر خود را در حالى که او مرده است بخورد. حال چرا فرمود گوشت برادرش؟ براى اینکه مؤمن برادر او است، چون از افراد جامعه اسلامى است که از مؤمنین تشکیل یافته، و اخوت تنها در بین مؤمنین است.و چرا او را مرده خواند؟ براى اینکه آن مؤمن، بى خبر از این است که دارند از او غیبت مىکنند. (ترجمه المیزان، ج18، ص486) همانطور که مرده قدرت دفاع از خود ندارد، او نیز به علّت غائب بودن قدرت دفاع ندارد، وانگهى به واسطه غیبت احترام و حیثیت او از بین مىرود گویى غیبت کننده گوشت او را مىخورد و فقط استخوانش مىماند.
پس همان طور که شما هرگز راضى نمىشوید یک انسانى را که برادر شما است و مرده است، بخورید. و این کار مورد کراهت و نفرت شما است، باید غیبت کردن برادر مؤمنتان، و بدگویى در دنبال سر او نیز مورد نفرت شما باشد، چون این هم در معناى خوردن برادر مرده شما است.
کم فروشی
از مصادیق دیگر حق الناس کم فروشی و ضرر زدن به دیگران است. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ * الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ * وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ»(مطففین،3-1) واى بر کمفروشان.آنها که وقتى براى خود کیل مىکنند حق خود را به طور کامل مىگیرند.اما هنگامى که مىخواهند براى دیگران کیل یا وزن کنند کم مىگذارند!
در این آیات قبل از هر چیز کمفروشان را مورد تهدید شدیدى قرار داده، مىفرماید" واى بر کمفروشان"! این در حقیقت اعلان جنگى است از ناحیه خداوند به این افراد ظالم و ستمگر و کثیف که حق مردم را به طرز ناجوانمردانهاى پایمال مىکنند. مطففین در کم فروشى به هر شکل و به هر صورت استعمال شده. سپس به شرح کار" مطففین" و کمفروشان پرداخته مىفرماید: آنها کسانى هستند که وقتى مىخواهند براى خود کیل کنند حق خود را به طور کامل مىگیرند اما هنگامى که مىخواهند براى دیگران کیل یا وزن کنند کم مىگذارند، و اینکه مىبینیم خداوند آنها را مذمت کرده در مقایسه این دو حالت با یکدیگر است که به هنگام خرید حق را به طور کامل مىگیرند، و به هنگام فروش ناقص مىدهند، درست مثل این است که در مقام مذمت کسى مىگوئیم: هر گاه طلبى از کسى داشته باشد سر موعد آن را مىگیرد، اما اگر بدهکار باشد ماهها تاخیر مىاندازد. با اینکه گرفتن طلب در رأس موعد کار بدى نیست، کار بد در مقایسه این دو با یکدیگر است.
این نکته نیز قابل توجه است که آیات فوق گرچه تنها از کمفروشى در مورد کیل و وزن سخن مىگوید، ولى بدون شک مفهوم آیه وسیع است و هر گونه کمفروشى را هر چند در معدودات (چیزهایى را که با عدد مىفروشند) نیز شامل مىشود. بلکه بعید نیست با استفاده از الغاى خصوصیت، کم گذاردن در خدمات را نیز فرا گیرد، فى المثل اگر کارگر و کارمندى چیزى از وقت خود بدزدد در ردیف" مطففین" و کمفروشانى است که آیات این سوره سخت آنها را نکوهش کرده است. بعضى مىخواهند براى آیه توسعه بیشترى قائل شوند و هر گونه تجاوز از حدود الهى و کم و کسر گذاشتن در روابط اجتماعى و اخلاقى را مشمول آن بدانند، گرچه استفاده این معنى از الفاظ آیه روشن نیست، ولى بىتناسب هم نمىباشد.(تفسیر نمونه، ج26، ص248)
اسراف
یکی دیگر از مصادیق حق الناس اسراف است و اسراف یعنى تجاوز کردن از اندازه و اعتدال و پیامبر(ص)در تفسیر آیه «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا»(فرقان،67)فرمود: هرکس در غیر مورد لازم (بجا و درست)، خرج کند اسراف کرده است. (الحیاة، ج4، ص310) امام على(ع)فرمود: «بیش از کفاف (مقدار متعارف رفع نیازها) اسراف است.» (مستدرک الوسائل، ج2، ص645)
فردی از امام ششم (ع) از مفهوم آیه شریفه «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً»(اسرى،26)پرسید. فرمود: هرکه چیزى در غیر فرمان خدا خرج کند مبذر است و هرکه در راه خیر خرج کند مقتصد است. کسى که همه دارائى خود را بپاشد و بىچیز بماند به او مبذر گویند. گفت: در مصرف حلال هم تبذیر هست؟ فرمود: آرى. (الحیاة، ج4،ص310). پیامبر(ص)فرمود: «نه خیرى در اسراف است، و نه اسرافى در خیر.»، این حدیث هرگونه خرج کردن و هزینهگذارى و مصرفى را که خارج از حدود شرعى مصرف، یعنى حدّ اعتدال و میانهروى باشد نفى مىکند؛ زیرا آنچه خارج از این حد باشد دیگر خیر نیست. پس این حدیث رعایت میانهروى، و همچنین بلند همّتى، و استوارى در کار را نفى نمىکند. (آداب معاشرت، ج2، ص188).
حضرت صادق (ع)فرمود: آیا فکر میکنی اگر خداوند به کسی نعمتی داد به خاطر آن است که در پیشگاه او احترام دارد و اگر به کسی چیزی نداد برای این است که در نزد او خوار و حقیر است؟ خیر بلکه اموال از آن خداست که نزد انسان به امانت گذارده و به ایشان اجازه میدهد که با رعایت میانهروی بخورند و بنوشند و با میانهروی ازدواج کنند و مازاد بر آن را به مؤمنان نیازمند دهند و بدین وسیله آنان را از پریشانی برهاند. پس هرکه چنین کند هرآنچه میخورد، مینوشد و وسیلة نقلیه سوارمیشود، حلال است. و هرکه از این حد تجاوز کند بر او حرام است. به درستى که خداوند سبحان دوست نمىدارد اسراف کنندگان را. (تفسیر عیاشى، ج2، ص13) هرکس که خدا روزیىگسترده به او داد، حق ندارد آن را هرگونه دلش خواست به مصرف برساند، در صورتى که در کنار ایشان شکمهایى گرسنه و جگرهایى سوخته وجود داشته باشد. پس توانگر با میانهروى رزق او افزون مىشود، و مىتواند افزونى را به دیگران ببخشد و آنان را بهرهمند سازد.
مصادیق حق الناس در خانواده
حق الناس علاوه بر موارد ذکر شده در خانواده به صورت های گوناگون مورد تجلی است. دروغ گفتن برای پائین بردن ارزش دیگری و حتی تحقیر دیگران و یا تهمت زدن به دیگری و حتی پارتی بازی برای اینکه به ناحق جای کسی را بگیرد. به سبزی آب زدن و یا شیر را با آب مخلوط نمودن برای افزایش قیمت آن .حتی کسی که خمس مال خود را نپردازد یا مردی با وجود همسر رابطه پنهانی با زن دیگر برقرار نماید ویا اگر بدون اجازه همسر خویش همسر دوم اختیارکند یا اگر والدین نسبت به فرزندان عدالت را رعایت ننمایند حق الناس محسوب خواهد شد. عدم توجه به تمام این موارد و بسیاری از موارد بیان نشده موجب ازهم پاشیدگی خانواده خواهد شد.
کیفر پایمال کردن حق الناس
حق الناس سومین حقی است که بعد از رعایت حق الهی و حق انسانی خویش رعایت آن بر هر فردی لازم است و در قیامت خداوند نسبت به آن چشم پوشی نخواهد نمود.
رسول خدا (ص) فرمود: چهار گروهند که اهل جهنم از آنها در رنج و عذابند، به خاطر عذاب سختى که بر این چهار گروه مقرر شده است زیرا به آنان از حمیم دوزخ (آب جوشان) مىچشانند، و فریادشان (ازاین شکنجه) به وا ویلا بلند است، و برخى از اهل جهنم به برخى دیگر مىگویند:
این چهار گروه مگر چه کردهاند که با همه عذابى که ما مىبینیم، (باز) از عذاب آنان در شکنجهایم؟! مردى از آنان، در تابوتى از گدازههاى آتش، آویزان است؛ و دیگر، از دهانش خون و جراحت بیرون مىزند؛ و سومى از گوشت بدن خود مىخورد. سپس به آن که در تابوت آتشین است گفته مىشود: داستان این به دور مانده از رحمت حق چیست که ما را با تمام عذابى که مىکشیم، آزار مىدهد؟! در جواب مىگوید: این از رحمت حق محروم، در حالى مرد که اموالى از مردم در عهده او قرار داشت و مىدانست که توان پرداخت و رهایى از دیون مردم را ندارد (ولى با وجود این اموال مردم را به عناوین مختلف از آنان گرفت)؛ و سپس از کسى که چرک و خون از دهانش بیرون مىریزد مىپرسند و قضیّه این بىبهره مانده از رحمت خدا، چیست که دیدن او ما را با همه عذابى که مىکشیم، مىآزارد؟! مىگوید: این بىنصیب از رحمت خداوندى، مسخرگى پیشه مىکرد و اداى این و آن را در مىآورد. و بعد از آن که گوشت بدن خود را مىخورد، مىپرسند: حکایت این محروم مانده از رحمت پروردگار چیست که مشاهده او ما را با همه عذابى که تحمل مىکنیم، آزار مىدهد؟در جواب مىگوید: این محروم مانده از رحمت یزدان، با غیبت و سخن چینى (در حقیقت) گوشت مردم را مىخورد. (پاداش نیکىها و کیفر گناهان، ص630)
در خانواده والدین با آگاهی دادن فرزندان خویش از زیانهای ناشی از عدم رعایت حق الناس مانع بیتفاوتی آنها نسبت به دیگران گردند و فرزندان نیز با الگوبرداری از پدر و مادر در عمل رعایت حق الناس را از آنها میآموزند. و از همگامی با شیطان نجات یافته و مراحل کمال را همراه والدین خویش طی مینمایند.