0

یه آشی برات بپزم ... !

 
mahdi_jalali
mahdi_jalali
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 31
محل سکونت : قم

یه آشی برات بپزم ... !

در کتاب (سه سال در دربار ایران) نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که پاسخ این مسئله یا این ضرب المثل رایج بین ماست.
او نوشته: ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می‌شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هر یک کاری انجام می‌دادند. بعضی سبزی پاک می‌کردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می‌کردند . . .
. . . عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می‌گذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلیحضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می‌کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود. سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد. بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده میشد
و او می‌بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد. کسانی را که خیلی می‌خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند. پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده میشد کمتر ضرر می‌کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت میکرد حسابی بدبخت میشد.
به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش میشد٬ آشپزباشی به او می‌گفت: بسیار خوب! بهت حالی می‌کنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد.در کتاب (سه سال در دربار ایران) نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که پاسخ این مسئله یا این ضرب المثل رایج بین ماست.
او نوشته: ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می‌شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هر یک کاری انجام می‌دادند. بعضی سبزی پاک می‌کردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می‌کردند . . .
. . . عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می‌گذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلیحضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می‌کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود. سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد. بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده میشد
و او می‌بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد. کسانی را که خیلی می‌خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند. پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده میشد کمتر ضرر می‌کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت میکرد حسابی بدبخت میشد.
به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش میشد٬ آشپزباشی به او می‌گفت: بسیار خوب! بهت حالی می‌کنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد.

شنبه 19 مرداد 1392  1:59 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها