با سلام
در آیه شریفه چند نکته نهفته است:
1. «ظلام» در این مقام براى مبالغه در نفى است؛ یعنی کوچکترین ظلمی از سوی خداوند نسبت به بندگان صورت نمیگیرد؛ چون ظلم کوچک نیز از سوى خداوند بزرگ، به منزله ظلم زیاد است؛ لذا کلمه «بِظَلَّامٍ» به کار رفته است.
2. آنکه ظلم از قبایح عقلیه است، و عقل مستقل به قبح آن حکم میکند؛ چراکه صدور قبیح از حکیم على الاطلاق از محالات عقلیه است. صدور ظلم یا از جهت حاجت است، و یا از بابت جهل و آگاهی نداشتن به مصالح و مفاسد که همه اینها در حق خدای متعال از محالات عقلی است؛ لذا آیه شریفه برهان قاطعى است بر بطلان قول جبریه.
3. ریشه حوادث تلخ و شیرین را باید در عملکرد خود جستوجو کرد و به دیگران نسبت نداد: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها»، چنانکه کفار اینگونه میکردند؛ یعنی عملکرد خویش را به گردن دیگران میانداختند و مسئولیت آنرا نمیپذیرفتند.