بحران نوکیا و برون رفت اندرویدی؟
از همان روزی که نوکیا سکان کشتی خود را به دست ناوخدایی ردموندی داد مسیر پیش روی اش هم مشخص شد. کنار گذاشتن بسترهای قدیمی و جایگزین کردن آنها با بستر نوپای مایکروسافت قطعی بود.
اما بسیاری از همان هنگام و حتی تا همین حالا این راهبرد را اشتباه می دانستند. آنها که اوج گیری سریع سامسونگ را از صدقه سر بال های بزرگی به نام اندروید می پنداشتند، خواستار ورود نوکیا به این بستر بودند.
ولی آیا به راستی اگر نوکیای نیمه جان، خود را به دریای پر صیاد اندروید می انداخت وضعیت خود را طور دیگری می یافت؟ و با توجه به اینکه مدیرعامل نوکیا لااقل در حرف ، هیچ پلی را برای تغییر رویه پشت سرش خراب نکرده، اگر اکنون تن به چنین تغییری دهد، اوضاع بهتر خواهد شد؟
در این نوشتار به این سوال ها پاسخ خواهیم داد و جزئیات این موضوع را مو شکافانهتر واکاوی خواهیم کرد.
ادامه مطلب نارنجی را از دست ندهید.
با آغاز شیوع شایعات حول پرچمدار جدید نوکیا یعنی لومیا ۱۰۲۰ ، بورس هم روی خوش نشان داد و ارزش سهام این شرکت در ماه گذشته رشد مثبتی به خود دید. این روند رو به رشد قطعاً با بهبودهای پیش رو برای ویندوز فون، از جمله پشتیبانی از نمایشگرهای 1080p و پردازنده های چهار هسته ای ادامه خواهد داشت.
از ابتدای مهاجرت نوکیا به وین.فون از همه جا فریادها بلند بود که نوکیا باید به سمت اندروید برود. بله همه طرفداران اندروید که اغلب تا چند سال قبل با Nهای نوکیا روزگار می گذراندند، به کیفیت توام با طراحی خوب، عادت کرده بودند. آنها مشتاق پوشاندن لباس اندروید بر قامت همیشه موقر نوکیا بودند.
اما این سوال مطرح است که آیا اصولاً این لباس برازنده تن نوکیا است؟ و نیز آیا این تن پوش آن قدر جذب است که هیکل عضلانی نوکیا را به خوبی به نمایش گذارد و از خریداران دلبری کند؟
بر کسی پوشیده نیست که غول (سابق!) فنلاندی با مشکل مواجه است و دخلش اصلاً کفاف خرجش را نمی دهد. تاریخ فنلاند را که خوانده باشید حتماً روی شکست نوکیا شرط می بندید.
وقتی فنلاندی ها تحت هجوم مداوم روس ها عرصه را بر خود تنگ دیدند، دست کمک به سوی سوئدی ها دراز کردند (مقایسه کنید با مددخواهی نوکیا از مایکروسافت). سوئدی ها هم به خوبی از آب گل آلود و فرصت بادآورده استفاده کردند و فنلاند را اشغال نمودند (مقایسه کنید با شایعاتی که حاکی از چشم داشت مایکروسافت به نوکیا است ).
پیشبینی تحلیل گران این است که تازه هنوز روز عذاب نوکیا از راه نرسیده؛ اگر شرایط حاضر ادامه پیدا کند، در اواخر ۲۰۱۴ باید فاتحه دوباره برپا شدن نوکیا را خواند.
اما تاریخ را برای همین می نویسند که خوانده و از آن عبرت گرفته شود. قرار نیست همین شرایط ادامه پیدا کند. نوکیای کهنه کار رسم مشاطه گری را خوب بلد است و با آرایشنمانامی نو، طرحی دگر انداخته است. کم کم، مردم بیشتر و بیشتر به لومیای نوکیا ایمان می آورند و باورش می کنند.
بیایید برای یک لحظه تصور کنیم اگر نوکیا به دامان اندروید برود چه چیزی رخ می دهد؟ برای شروع باید پوستین خودش را بر تن این روبات سبز بکند. به هر حال برای عرضه تجربه کاربری سطح بالا (چیزی که از نوکیا انتظار می رود) کار زیادی لازم است؛ خصوصاً که رقیبانی چون سنس و تاچ ویز هم وجود دارند.
صِرف حضور در جمع اندرویدی ها قطعاً چیزی نیست که نوکیا را راضی کند. نام نوکیای بزرگ با نوآوری و دگرباشی گره خورده است. برای ارضای این مهم، شرکت باید مبلغ زیادی را صَرف تحقیق و توسعه کند.
مسأله دیگر هم لومیاهایی است که روی دست نوکیا می ماند و باید به نحوی آنها را اندرویدیزه کند. و خب با این همه پولی که مایکروسافت به پای آنها ریخته امکان چنین اتفاقی بعید به نظر می رسد.
نوکیای خسته همین یکی را کم دارد: کلی هزینه برای طراحی گوشی نو، از پایه. با نگاهی به جیب نوکیا باید پرسید که آیا اصلاً چنین پولی وجود دارد؟ جواب این است که احتمالاً دارد.
اما مسأله همین جا تمام نمی شود: آیا به اندازه کافی پس انداز هم دارد تا از جیب بخورد و یکی دو سال صبر کند تا (شاید) نهالش به بار بنشیند؟ البته که خیر، و گرنه که کسی اوضاع نوکیا را بد توصیف نمی کرد.
نوکیای امروز اپل نیست که بر دریایی از پول جت اسکی سواری کند و هرچقدر نیاز بود خرج آزمون و خطا نماید. در بازار کنونی اندروید یک یا دو سال، اول راه است و برای به نتیجه رسیدن حداقل چند سالی زمان لازم است. نوکیا نه پولش را دارد نه زمانش را و نه حتی چنین آزادی عملی که بستر جدیدی برای کار انتخاب کند.
هرچند لومیای تازه نفس کمک حال نوکیای پیر شده ولی پیری در دنیای فناوری یعنی انتظار برای مرگ. نوکیا یا باید به فکر اکسیر جوانی باشد یا اینکه صبر کند تا شاید کسی به فکر خرید آن بیفتد (مثل خبرهایی که از احتمال چنین رخداد توسط هواوی شنیده شد).
نوکیا با رها کردن سیمبین کار درستی کرد و حتی باید زودتر این اتفاق می افتاد تا توان شرکت برای گوشی های پایین رده، روی سری آشا متمرکز شود. البته برخی معتقدند هرچند رها کردن سیمبین درست بود، ولی نوکیا نباید پروژه مشترک خود با اینتل، یعنی میگو را از دست می داد. میگو بستری قوی بود که واقعاً جای کار داشت و می توانست آینده درخشانی داشته باشد.
اما علی رغم صحه گذاشتن بر توانایی های بالقوه میگو، نباید از چند مسأله غافل شد: نخست اینکه مشخصاً در کلام طرفداران حفظ میگو حالت شرطی وجود دارد. خب اگر نوکیا آنقدر پول داشت که روی بستر اختصاصی خودش کار کند و آن را به سر منزل مقصود برساند که اصولاً چنین مقالهای نوشته نمی شد. تحقیق و توسعه روی بستر اختصاصی خیلی خوب است و کسی منکر خوبی آن نیست. این همان کاری است که اپل همیشه می کند. ولی باید در نظر گرفت که کفگیر نوکیا به ته دیگ خورده بود و فرصت خطر کردن نداشت.
موضوع دوم این است که به جز عدهای متخصص، برای بیشتر مصرف کنندگان عادی اساساً مسأله ای به عنوان چیستی سیستم عامل مطرح نیست. مهم غنای نرم افزاری یک بستر است. ویندوز ۸ و ویندوز آر.تی کاملاً مشابه همدیگرند ولی چرا کسی به آر.تی روی خوش نشان نمی دهد؟ کمی نرمافزار. البته اینجای کار تاحد زیادی از عهده نوکیا خارج است و مایکروسافت باید به غنی سازی وین.فون سرعت بیشتری ببخشد.
و آخرین مورد هم به روزرسانی های عاجلتر برای وین.فون است که خبرهای آن به گوش می رسد. امکان ارائه نمایشگر 1080p و استفاده از پردازنده های ۴ هسته ای می تواند فاصله میان پرچمداران اندرویدی و لومیای وین.فونی را تا حد زیادی بکاهد.
می بینید که نوکیا با داشته های خود چندان هم بد عمل نکرده است: نوکیا نباید در زمینی بازی می کرد که از ابتدا شکستش در آن قطعی بود که با هوشیاری از این کار امتناع کرد. نوکیا باید خاص بودن خود را حفظ می کرد که با انتخاب وین.فون به خوبی به این مهم نایل آمد. در حال حاضر هم موفق شده نظرها را به خود جلب کند و بارقه امیدی در دل هواداران خود ایجاد نماید.
اما این همه که در تأیید راهبرد کلی نوکیا گفته شد، بد نیست حسن ختام مقاله و برای اینکه عرصه نقد هم خالی نباشد انتقادی نیز به بخشی از عملکرد نوکیا وارد کنیم:
گفتیم که نوکیا وین.فون را برگزید تا دگر بودنش را اثبات کند و درگیر بازی های آدم آهنی سبز نشود. در دنیای فناوری وقتی سخن از «خاص بودن» می رود خواه ناخواه نام اپل به میان می آید. اپل هم، بستری خاص دارد. در واقع یک بستر اختصاصی دارد (البته با توجه به اوضاع کنونی وین.فون، اگر این بستر را مختص نوکیا بگوییم پر بی راه نگفته ایم).
اپل هر چه معرفی میکند پرچمدار است. کسی هم چون و چرا نمی کند. حتماً مراسم های معرفی محصولات اپل و در مورد بحث ما، آیفون را دیده اید. کوپرتینویی ها هرگز نمی گویند که مثلاً این آیفون جدید از پردازنده ایکس هرتزی یا اِن هسته ای برخوردار است. شما فقط می شنوید که فلان مقدار، کارایی بیشتر شده است. باور کنید اگر می توانستند در مورد پردازنده های مکبوک ها هم حرفی نمی زدند.
اصولاً دانستن بالا و پایین بودن بسامد یک پردازنده به چه کار مصرف کننده می آید. و در ثانی همه می دانیم که این شماره ها نمایانگر عملکرد واقعی دستگاه ها نیستند. گفته ها باید ملموس باشند، فهمیدنی باشند: «نسل جدید ۲ برابر سریعتر از نسل قبلی است».
حتماً بعد از معرفی لومیا ۱۰۲۰ از این سو و آن سو (!) به گوشتان رسید که در دنیای گوشی های هشت هسته ای معرفی یک گوشی ۲ هسته ای خنده دار است و هکذا. این یک راهبرد غلط بود که نوکیا اتخاذ کرد، یعنی تن دادن به جنگ اعداد که در آن پوپولیستی مانند سامسونگ حکمفرمایی می کند. اگر نوکیا با زیرکی اینجای کار را هم درست عمل می کرد و به نحوی شیوه اپل را پیش می گرفت شک نکنید اوضاع، امروز طور دیگری بود.
باری، نوکیای امروز به موفقیت سوگولی پُرپیکسلش چشم دوخته است و امیدوار که از فروش این تک محصول فرجی حاصل شود و بتواند آوازه قدیم خود را باز بر سر زبان ها بیندازد. آیا فکر میکنید موفق می شود؟ یا حتی بعد از خواندن این نوشته کماکان معتقدید که نوکیا باید روبات سبز را در آغوش بگیرد و این ره که میرود به ترکستان است؟