روزمرگی هایی درهمین حوالی؛ جنب_خوابگاه
اتفاقی خاصی نیفتاده است...
فقط منم و شماو خدایی که درهمین حوالی،شاید درخوابگاه_خود...مشغول_ استراحت است...
بنویس...و بگذار هرروز_تو بهانه ای باشد برای آفرینش_اثری ماندگار
یادت باشد...فقط تویی و خدایت و ادبیاتی که روح و روان تورا قلقلک خواهد داد...و ادبیات_تو جان خواهد گرفت،کافیست بخواهی...
"خاطراتی هستند که هرگز از یاد نمیروند،تنها میشود آنهارا با دیگری تکرار کردتا شاید در ذهنت اندکی رنگ ببازد"
روزمرگی هایی درهمین حوالی،نشانی:
جنب_خوابگاه(خدایی که درهمین نزدیکی هاست)
سه شنبه 25 تیر 1392 11:50 PM
تشکرات از این پست
saeedakh
golestan98