غيبت در روايات
o امام صادق عليه السلام فرمود: غيبت كننده اگر توبه كند، آخرين كسى است كه وارد بهشت مى شود و اگر توبه نكند، اوّلين كسى است كه به دوزخ برده مى شود.(217)
o امام رضا عليه السلام از امام سجاد عليه السلام نقل مى كند كه هر كس از ريختن آبروى مسلمانان خود را حفظ كند، خداوند در قيامت لغزشهاى او را ناديده مى گيرد.(218)
o پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: هر كس زن يا مردى را غيبت كند، تا چهل روز نماز و روزه اش پذيرفته نمى شود.(219)
o پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: در قيامت هنگامى كه نامه اعمال انسان به عدّه اى داده مى شود، مى گويند: چرا كارهاى خوب ما در آن ثبت نشده است ؟ به آنها گفته مى شود: خداوند نه چيزى را كم مى كند و نه آن را فراموش مى كند، بلكه كارهاى خوب شما به خاطر غيبتى كه كرده ايد از بين رفته است ، در مقابل افراد ديگرى هستند كه كارهاى نيك فراوانى در نامه عمل خود مى بينند و گمان مى كنند كه اين پرونده از آنان نيست ، به آنها مى گويند: به واسطه غيبت كردن ، نيكى هاى كسى كه شما را غيبت كرده ، براى شما ثبت شده است .(220)
o رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در آخرين سفر خود به مكّه فرمودند: خون شما و مال شما و آبروى شما محترم است ، همان گونه كه اين ماه ذى الحجة و اين ايام حج محترم است .(221)
o در روايات ، نام غيبت كننده در كنار كسى آمده كه دائماً شراب مى خورد.((تحرم الجَنّة على المغتاب و مُدمِن الخمر))(222)
o در روايات مى خوانيم : كسى كه عيوب برادر دينى خود را پى گيرى (و براى ديگران نقل ) كند، خداوند زشتى هاى او را آشكار مى كند.(223)
o پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در آخرين خطبه در مدينه فرمودند: اگر كسى غيبت كند، روزه او باطل است .(224) يعنى از بركات وآثار معنويى كه يك روزه دار برخوردار است ، محروم مى شود.
O پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: يك درهم ربا از سى و شش زنا بدتر است و بزرگ ترين ربا معامله با آبروى مسلمان است .(225)
o در حديث مى خوانيم : نشستن در مسجد به انتظار نمازِ جماعت ، عبادت است البتّه مادامى كه غيبت نكنيم .(226)
جبران غيبت
o براى جبران غيبت هايى كه در گذشته مرتكب آن شده ايم اگر غيبت شونده از دنيا رفته است ، بايد توبه كرده و از درگاه خداوند عذرخواهى كنيم كه البتّه خداوند توبه پذير است . امّا در صورتى كه او زنده و در قيد حيات باشد، اگر به او بگوييم كه ما غيبت تو را كرده ايم ناراحت مى شود (به گفته بعضى از مراجع تقليد، نبايد به او گفت ، بلكه بايد بين خود و خداوند توبه كنيم و اگر امكان دسترسى به شنوندگان است ، به نحوى با ذكر خير و تكريم از آنها تحقير گذشته را جبران كنيم و اگر غيبت شونده ناراحت نمى شود از خود او حلاليّت بخواهيم .
O شيخ طوسى در شرح تجريد بر اساس حديثى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: اگر غيبت شونده غيبت را شنيده است ، جبران آن به اين است كه نزد او برويم و رسماً عذر خواهى كرده و حلاليّت بخواهيم ، امّا اگر نشينده است ، بايد هرگاه يادى از غيبت شونده كرديم ، براى او استغفار نماييم . ((انّ كفّارة الغيبة اءن تستغفر لمَن اغتبتَه كلّما ذكرتَه ))(228)
موارد جواز غيبت
o در مواردى غيبت كردن جايز است ، به بعضى از موارد آن اشاره مى كنيم :
1 در مقام مشورت ؛ يعنى اگر شخصى درباره ديگرى مشورت خواست ، ما مى توانيم عيب هاى كسى كه مورد مشورت است را به مشورت كننده بگوييم .
2 براى ردّ حرف ، عقيده باطل و اشخاصى كه داراى چنين اعتقاداتى هستند، تا مبادا مردم دنباله رو آنها شوند.
3 براى گواهى دادن بر ضد خلافكار نزد قاضى . همان گونه كه براى ردّ ادّعاهاى نابجا بايد حقيقت را گفت .
4 براى ردّ گواهى شاهدى كه مورد اطمينان نيست .
5 براى اظهار مظلوميّت ، بيان كردن ظلم ظالم مانعى ندارد.
6 كسى كه بدون حيا و آشكارا گناه مى كند، غيبت ندارد.
7 براى تقيّه يا ردّ ادعاهاى پوچ ، غيبت مانعى ندارد. مثلاً مى گويد: من مجتهدم ، دكترم ، سيّد هستم ، و مى دانيم كه او اهل اين صفات نيست ، جايز است به مردم آگاهى دهيم كه او اهل اين صفات نيست .
خطرات غيبت
o در غيبت كردن گناهان ديگرى نيز نهفته است از جمله :
1 اشاعه فحشا، نشر دادن بدى هاى مردم به قدرى خطرناك است كه نه تنها نشر، بلكه علاقه به نشر آن نيز عذابى دردناك دارد.(229)
2 تحقير وخوار كردن مؤ من .
3 سخن چينى .
4 جنگ و فتنه انگيزى .
5 ظلم و گناهان ديگر...
انواع غيبت
o غيبت گاهى با زبان ، گاهى با اشاره ، گاهى با نوشتن ، گاهى با عكس ، شكل و مجسمه ، گاهى با تقليد كردن از او و گاهى با سكوت كردن مى باشد.
مثلاً مى گويد: حيف كه دين جلو زبانم را گرفته است و با اين كلمه به همه مى فهماند كه فلانى عيب هاى زيادى دارد. و يا با گفتنِ الحمدللّه كه ما گرفتار نشديم ، مى فهماند كه فلانى گرفتار شده است .
گاهى با عيب گرفتن از خود مى فهماند كه ديگرى عيب دارد، مثلاً مى گويد: انسان ضعيف است ! ما همه كم صبريم ! يعنى او ضعيف و كم صبر است .
گاهى بعد از شنيدن غيبت مى گويد: سبحان اللّه ، اللّه اكبر و با اين ذكر گوينده را براى ادامه دادن به غيبت تشويق مى كند، و گاهى با زبان مى گويد: غيبت نكنيد، ولى قلباً دوست دارد بشنود، كه اين نفاق است .
آثار غيبت
الف : آثار اخلاقى واجتماعى
1 پيدا شدن كينه و از بين رفتن اعتماد و ايجاد اختلاف و فتنه در ميان مردم و كنار زدن افراد مفيد جامعه .
2 جراءت بيشتر بر گناه . زيرا همين كه انسان فهميد مردم از عيب و خلافكارى او آگاه شده اند و آبرويش رفته است ، جراءت او بر گناه بيشتر مى شود و تصميم بر ترك و توبه در او از بين مى رود.
3 نشر عيب مردم ، محيط و جامعه را آلوده و جراءت ديگران را بر گناه نيز اضافه مى كند.
4 حسّ انتقام را تحريك مى كند. زيرا همين كه غيبت شونده فهميد كه ديگرى آبرويش را برده ، به فكر مى افتد كه او نيز آبروى غيبت كننده را بريزد.
به عبارت ديگر غيبت كردن امروز ما، سبب جراءت مردم بر غيبت كردن از ما مى شود. ((لاتغتب فتغتب )) و كسى كه براى برادرش چاه بكند، خودش در آن مى افتد.(230)
ب : آثار اخروى
1 غيبت كردن ، سبب از بين رفتن حسنات و خوبى هاست .(231)
2 غيبت ، مانع قبول شدن طاعات الهى است .
3 غيبت كردن انسان را از مَدار ولايت الهى خارج و در مَدار ديگران قرار مى دهد.(232)
انگيزه وريشه هاى غيبت
1 گاهى ريشه غيبت ، عصبانيّت و غضب است . در بعضى كتب آسمانى آمده : اگر هنگام غضب مرا ياد كنى و كظم غيظ كنى ، من نيز هنگام غضب تو را ياد مى كنم و غضب نمى كنم .(233)
2 گاهى همسو شدن با ديگران عامل غيبت است ، او مى بيند كه ديگران از شخصى بدگوئى مى كند و چون مى خواهد خودش را همسوى آنان قرار دهد، او نيز غيبت مى كند، غافل از آنكه غضبِ نقد و قطعى خدا را مى خرد، به اميد محبوبيّت احتمالى نزد دوستان ! و برترى دادن رضاى مردم بر رضاى خداوند، بزرگ ترين خسارت است .
3 گاهى انگيزه غيبت ، بزرگ نشان دادن خود است ؛ يعنى ديگران را خراب مى كند تا خودش را بزرگ جلوه دهد. او نيز قهر قطعى الهى را مى خرد به آرزوى محبوب شدن احتمالى نزد مردم كه اين معامله پر خسارت است .
4 گاهى انگيزه غيبت ، مسخره كردن است ، غافل از آنكه او غيبت شونده را نزد افراد كمى تحقير مى كند، ولى خداوند در قيامت او را در برابر تمام خلائق تحقير خواهد كرد.
5 گاهى با اظهار تعجّب غيبت مى كند. مثلاً مى گويد: من تعجّب مى كنم كه فلانى با آن همه علم و اطلاعات چرا اين گونه شد! در حالى بايد تعجّب كند كه با اين كلمه چگونه آن همه عبادات خودش را به نابودى مى كشاند!
6 گاهى ريشه غيبت حسادت است .
7 گاهى براى سرگرمى ، از ديگران غيبت مى كند.
8 گاهى براى تبرئه خود از عيبى ، عيب را به گردن ديگران مى اندازد و غيبت مى كند.
9 گاهى از روى دلسوزى غيبت مى كند و مى گويد: من دلم براى فلانى كه گرفتار فلان مسئله شده است مى سوزد
البتّه عوامل متعدّد ديگرى نيز سبب غيبت مى شود.
شنيدن غيبت
o وظيفه شنونده ، گوش ندادن به غيبت ودفاع از مؤ من است . در حديث مى خوانيم : ((السّاكتُ شَريكُ القائل )) كسى كه غيبت را بشنود و سكوت كند، شريكِ جرم گوينده است .(234)
o پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كس غيبتى را شنيد وآن را ردّ كرد، خداوند هزار درب شرّ را در دنيا وآخرت بر روى او مى بندد، ولى اگر ساكت بود و گوش داد، گناه گوينده براى او نيز ثبت مى شود.(235) و اگر بتواند غيبت شونده را يارى كند ولى يارى نكرد، خدا در دنيا و آخرت او را ذليل مى كند.(236) زيرا سكوت ، سبب مى شود افراد مفيدى در جامعه به حال فلج در آيند وكسى از آنها دفاع نكند.
O رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اگر در مجلسى از كسى بدگوئى شد بايد آنان را از اين عمل باز دارد و از مجلس خارج شود.(237)
o در آيه 36 سوره اسراء مى خوانيم : هر يك از گوش و چشم و دل در قيامت مورد بازخواست قرار مى گيرند، بنابراين ما حق شنيدن هر حرفى را نداريم .
O در روايتى ، غيبت كردن ، كفر و شنيدن و راضى بودن به آن ، شرك دانسته شده است .(238)
شيوه هاى ترك غيبت
1 توجّه به خطرات غيبت و آثار منفى آن كه در صفحات قبل به آن اشاره شد.
2 ياد عيب هاى خود. حضرت على عليه السلام مى فرمايد: چگونه عيب مردم را مى گوئى در حالى كه خودت يا مثل همان خلاف را دارى و يا بدتر از آن را مرتكب شده اى و بر فرض آن عيب را ندارى ، همين جراءت تو بر نقل خلاف و عيب ديگران ، از عيب آنان بدتر است .(239)
در روايات مى خوانيم : خوشا به حال كسى كه عيب خودش او را مشغول كند (و به فكر اصلاح باشد) و كارى به عيب مردم نداشته باشد.(240)
تذكّرات
o در پايان بحث غيبت ، چند تذكّر لازم است :
1 حرمت غيبت تنها در اين سوره و اين آيه نيست ، بلكه از آيات ديگر مانند آيه (ويل لكلّ همزة لمزة )(241) واى بر هر عيبجوى هرزه گو و آيه (لايحبّ اللّه الجهر بالسوء)(242) خداوند دوست ندارد بدى هاى مردم علنى شود، نيز حرام بودن غيبت استفاده مى شود.
2 در غيبت بايد انگيزه عيب جويى باشد، ولى اگر عيب مردم را براى اصلاح ديگران گفتيم ، مانعى ندارد هر چند شخص راضى نباشد. مثلاً اگر خصوصيّات بيمار را به پزشك بگوييم گرچه بيمار راضى نباشد، اشكالى ندارد.
3 در غيبت بايد شخص معيّن باشد، اگر گفتيم : بعضى چنين و چنانند و مردم مصداق آن بعض را ندانند مانعى ندارد.
4 گاهى عنوان غيبت در كار نيست ، ولى گفته ها به عنوان توهين ، تحقير، اشاعه فحشا مى باشد كه حرام است .