سرمايه بزرگ انسان در زندگى حيثيت و آبرو و شخصيت اوست ، و هرچيز آن را به خطر بـيندازد مانند آن است كه جان او را به خطر انداخته باشد، بلكه گاه ترور شخصيت از ترور شخص مهمتر محسوب مى شود، و اينجا است كه گاه گناه آن از قتل نفس نيز سنگينتر است.
يكى از فلسفه هاى تحريم غيبت اين است كه اين سرمايه بزرگ بر باد نرود، وحرمت اشخاص درهم نشكند.
نكته ديگر اين كه غيبت ، بدبينى مى آفريند، پيوندهاى اجتماعى را سست مى كند، سرمايه اعتماد را از بين مى برد، و پايه هاى تعاون و همكارى را متزلزل مى سازد.
از ايـنـهـا گـذشـتـه ((غيبت)) بذر كينه و عداوت را در دلها مى پاشد، و گاه سرچشمه نزاعهاى خونين و قتل و كشتار مى گردد.
در حـديثى آمده است : روزى پيامبر(ص) با صداى بلند خطبه خواندو فرياد زد: ((اى گروهى كه به زبان ايمان آورده ايد و نه با قلب ! غيبت مسلمانان نكنيد، و از عيوب پنهانى آنها جستجو ننمائيد، زيـرا كـسـى كـه در امور پنهانى برادردينى خود جستجو كند خداوند اسرار او را فاش مى سازد، و درون خانه اش رسوايش مى كند))!.
و در حديث ديگرى آمده است كه خداوند به موسى وحى فرستاد: ((كسى كه بميرد در حالى كه از غـيـبـت توبه كرده باشد آخرين كسى است كه وارد بهشت مى شود و كسى كه بميرد در حالى كه اصرار بر آن داشته باشد اولين كسى است كه وارد دوزخ مى گردد))!.
و نـيـز در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام (ص) مى خوانيم : ((تاثير غيبت در دين مسلمان از خوره در جسم او سريعتر است))!.
تـمـام اين تاكيدات و عبارات تكان دهنده به خاطر اهميت فوق العاده اى است كه اسلام براى حفظ آبـرو، و حـيثيت اجتماعى مؤمنان قائل است ، و نيزبه خاطر تاثير مخربى است كه غيبت در وحدت جامعه ، و اعتماد متقابل و پيونددلها دارد.