زنان و علم آموزی و سيره نبي اعظم صلياللهعليهوآله
در دين شريف اسلام بخش معارف و اعتقادات از حوزه تقليد خارج است و همه افراد چه مرد و چه زن ميبايست از روي دليل ولو سادهترين آن باورهاي راستين خود را تحكيم بخشيده و استوار سازند.
به عبارت ديگر دينداري و دينورزي بر شناخت و آگاهي از دستهاي از معارف اصول و فروع ديني متوقف است و هيچكس نميتواند در مراحل اوليه دينورزي قرار گيرد در حالي كه كمترين آگاهياي از مفاد ديني نداشته باشد.
در گنجينه حديثي ما روايتي هست كه به بهترين شكل گوياي ضرورت تعقل و شناخت در معارف الهي است.
معروف است كه روزي رسول اكرم صلياللهعليهوآله با تني چند از اصحاب از كنار پيرزني عبور ميكردند كه مشغول نخريسي بود و خدا را سپاس ميگفت، رسول خدا(ص) از وي دليل خداشناسياش را پرسيد.
و او در پاسخ به چرخ نخريسي خود اشاره نمود و گفت: همانطور كه اين چرخ بدون كمك دست و تدبير من نميچرخد چرخ اين عالم نيز بدون اراده و تدبير نيروي الهي كه همانا خداست نخواهد چرخيد.
اينجا بود كه رسول خدا(ص) رو به اصحاب فرمود «عليكم بدين العجايز» مراد حضرت اين است كه هر كس حداقل به اندازه اين پيرزن بايد دليلي بر خدا باوري خود داشته باشد.
از سوي ديگر از نظر فقه اسلامي آگاهي از آن دسته از احكامي كه مورد ابتلاء و نياز انسان است، بر هر مسلماني اعم از مرد و زن واجب است.
پس قطعاً تعليم و علمآموزي در اين حد بر همه افراد واجب است علاوه بر اين از آنجايي كه اصولاً دانش خود يك فضيلت است، كسب دانش نيز، كسب فضيلت محسوب شده و انسان ها در دين و سيره نبوي سنت به آن ترغيب شده اند.
طبعاً اگر اين دانش، علوم و معارف اسلامي و الهي باشد كه ميتواند در حوزه عمل به افراد كمك نمايد بيش از هر دانش ديگري مورد توجه و دستور اسلام قرار خواهد داشت.
نبايد از اين امر غفلت كرد كه در آيات شريف قرآن مراتبي ذكر شده كه بين دستيابي به آن و جنسيت هيچ ارتباطي نيست. مراتبي نظير تقوي، شهود حقايق الهي و اموري از اين دست.
قرآن از مقامي به نام طهارت روح خبر ميدهد كه اگر كسي به آن دست يابد، قادر به دريافت واقعي بطون قرآن يعني معاني عميق و ژرفتر آن خواهد بود.
قرآن تأكيد ميكند كه حقيقتي در آن است كه بجز پاكان به آن دست نمييابند.
تزكيه روحي و عمل پاك بي ريا ميتواند از طريق دانشي متفاوت بدست آيد؛ دانشي كه طبق روايات ما، نوري است كه خداوند در قلب آنكه بخواهد روشن ميكند.
بنابراين انسانها چه مرد و چه زن نسبت به رسيدن به اين مقامات بطور يكسان ترغيب شدهاند.
اگرچه علم مدون و دانشهاي كلاسيك تلازم قطعي و صد درصد با اين مقامات ندارند ولي ميتوانند راه رسيدن به اين مقامات را تسهيل سازند.
در سيره نبوي هيچگاه زنان براي استفادههاي علمي بيشتر از محضر عالمان منع نشدند بلكه وقتي رسول خدا صلياللهعليهوآله با درخواست جمعي از زنان مبني بر اختصاص ساعتي به آنها مواجه شد، روزي از روزهاي هفته را به مجلس با آنان اختصاص داد و زنان مستقيماً از محضر علوم الهي آن حضرت بهرهمند ميشدند،علاوه بر آنكه حضرت گاهي زنان پرسشگر را به زنان آگاه به مسايل و احكام ارجاع ميدادند.
از آن جمله ام ورقه انصاري است. وي كه قاري قرآن و آگاه به مسايل نماز و احكام مختلف بود از سوي رسول خدا(ص) موظف شد كه براي (زنان) اهل خانه خود نماز برپا كند و حضرت او را با دادن لقب شهيده از عاقبت كار خود آگاه ساخت.
در تاريخ آمده كه گاهي حضرت به اصحاب ميفرمود برويم از شهيده عيادت كنيم.
از سوي ديگر نيازي به تأكيد ندارد كه رسول خدا(ص) خود از ميان تمام زنان قريشي و غير قريشي مكه، زني اديب را اختيار كرد كه در ميان قوم خود قبل از اسلام هم به عاقله شهرت داشت.
(يعني خديجهكبري سلاماللهعليها) زماني هم كه حضرت بنا به مشورت يكي از مسلمان صفيه دختر حييبن اخطب را خواستگاري كرد از او شنيده بود كه صفيه دختر امير قوم يهود و عاقلترين زنان آنهاست.
اين ويژگي براي رسول خدا(ص) مهم جلوه نمود.
جريان ديگر در اين باره مربوط به حفصه دختر عمربن خطاب است كه قبل از ازدواج با رسول خدا(ص) تحت تعليم معلمهاي بود به نام شفا دختر عبدالله كه به وي خواندن و نوشتن ياد ميداد.
رسول خدا(ص) پس از عقد تأكيد كرد كه آن زن معلم تعليم خود را به حفصه ادامه دهد .
قطعاً اين موارد شواهد بجايي بر نگرش مثبت پيامبر به دانشآموزي زنان است.
شايد ذكر اين مورد هم خالي از لطف نباشد كه در مدينه زني بود به نام خولاء عطاره كه كارش عطرفروشي به زنان مدينه بود در يكي از روزها كه وي به خانه پيامبر سرزد رسول خدا(ص) از او استقبال كرد و فرمود زينب هر گاه كه وارد خانه ما ميشوي خانه را معطر ميسازي.
زينب مؤدبانه پاسخ داد كه يا رسولالله خانه شما به وجود شما معطر است ليكن من امروز براي فروختن عطر به خانه شما نيامدم بلكه آمدم تا از عظمت خدا از شما پرسش كنم.
رسول خدا(ص) نيز به سوالات او را پاسخ داد.
بنابراين روشن است كه محضر رسول خدا(ص) محضر نزول فيض و دانش براي همه امت اسلامي بود .
جابربن عبدالله انصاري نقل ميكند كه رسول خدا(ص) روز عيدي، اول نماز بجا آورد و سپس خطبه خواند. زماني كه از نماز و خطبه آن فارغ شد به سمت زنان آمد در حالي كه بر دست بلال تكيه كرده بود.
حضرت همان كلمات را بر زنان موعظه كرد و آنان را به دادن صدقه (زكاة فطره يا صدقات ديگر) تشويق نمود آنگاه بلال قسمتي از لباس خود را پهن كرد و زنان صدقات خود را در آن ريختند.
ابن عباس نيز نقل ميكند كه رسول خدا(ص) گمان ميكرد كه به دليل زيادي جمعيت زنان صداي موعظه او را نشنيده باشند و لذا اين رفتار را اعمال نمود.
چنانچه ملاحظه ميشود در سيره رسول خدا(ص) زنان در عمل و عمل لحاظ ميشوند و طبقه فراموش شدهاي نيستند. موضوعات و مخاطبان مستقل پيامهاي الهياند و حق آنان است كه از تعليم و معارف رسول خدا(ص) استفاده نمايند و در اعمال خير در جامعه سهيم باشند.
در تأكيد اين بحث كافي است كه به اين روايت نبوي توجه كنيم كه فرمود اگر كسي كنيزي در خانه دارد و او را به نيكويي، ادب و علم بياموزد و سپس آزادش ساخته و ازدواجش دهد دو ثواب دارد.
اينگونه عملكرد نشان دهنده رفتار علمي و آموزشي با كنيزان در سيره رسول خدا(ص) مي باشد.
منبع:اهل البیت