0

ياران قائم، عليه السلام

 
esfahaniran88
esfahaniran88
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 2290
محل سکونت : اصفهان

ياران قائم، عليه السلام

ياران قائم، عليه السلام


ياران قائم، عليه السلام
«مهدى هنگام نماز عشا در مكه ظهور مى كند در حالى كه پرچم رسول خدا، كه درود خدا بر او و خاندانش باد، و پيراهن و شمشير او را با خود دارد و داراى نشانه ها و نور و بيان است. وقتى نماز عشا را به جا آورد با صداى رسا و بلند خود مى فرمايد: اى مردم! خدا را به ياد شما مى آورم. شما اينك در پيشگاه خدا ايستاده ايد. او حجت خود را برگزيد و پيامبران را برانگيخت و كتاب (آسمانى) فرو فرستاد و شما را امر كرد كه چيزى را شريك او قرار ندهيد و از او و فرستاده اش اطاعت و فرمانبردارى كنيد و زنده نگه داريد آنچه را كه قرآن زنده كرده است و بميرانيد آنچه را كه او ميرانده است. هواداران راستى و هدايت و پشتيبان تقوى و پرهيزگارى باشيد، زيرا نابودى و زوال دنيا نزديك شده و اعلام وداع نموده است. و من شما را به خدا و رسولش و عمل به كتاب خدا و ترك باطل و احياى سنت او دعوت مى كنم. سپس او، بدون قرار قبلى، به همراه سيصد و سيزده مرد، به شمار ياران بدر، كه همچون ابر پاييزى پراكنده اند و زاهدان شب و شيران روزند، ظهور مى كند و خداوند سرزمين حجاز را براى مهدى مى گشايد و او هر كس از بنى هاشم را كه در زندان به سر مى برد; آزاد مى سازد. آنگاه درفشهاى سياه در كوفه فرود مى آيد و گروهى را به جهت بيعت به سوى مهدى روانه مى سازند و آن حضرت لشكريان خود را به سراسر جهان گسيل داشته و ستم و ستم پيشگان را از ميان بر مى دارد و همه سرزمينها به دست او به راستى و درستكارى در مى آيند.» (1)
امام باقر، عليه السلام.

به هنگام ظهور قائم، عليه السلام، ياران او از سراسر جهان در مكه به گردش جمع مى شوند و با او بيعت مى كنند; حال اين پرسش مطرح است كه ياران قائم چگونه همگى در يك زمان و در كمترين فرصت در مكه حاضر مى شوند و خود را براى همراهى با آن حضرت آماده مى سازند؟
امام على، عليه السلام، در اين زمينه تعبير جالبى دارند كه به ما در درك چگونگى اجتماع ياران قائم، عليه السلام، يارى مى كند. ايشان مى فرمايد:
«فاذا كان ذلك ضرب يعسوب الدين بذنبه، فيجتمعون اليه كما يجتمع قزع الخريف.» (2)
چون وقت آن برسد آقاى بزرگوار و پيشواى دين مستقر و پابر جا گردد. پس نزد آن بزرگوار گرد آيند، چنانكه پاره هاى ابر در فصل پاييز گرد آمده و به هم مى پيوندند.
تشبيه جمع شدن ياران آن حضرت به جمع شدن ابرهاى پاييزى نشان از سرعت اجتماع و به هم پيوستن آنها دارد; چنانكه در روايتى كه در همين زمينه از امام باقر، عليه السلام، نقل شده آمده است:
«ياران قائم سيصد و سيزده مرد از فرزندان عجم (غير عرب) هستند. گروهى از آنان به هنگام روز به وسيله ابر حركت مى كنند و با نام خود و نام پدر و خصوصيات نسبشان شناخته مى شوند. گروهى ديگر از آنها در حالى كه در بستر خود آرميده اند، بدون قرار قبلى در مكه بر آن حضرت وارد مى شوند.» (3)
از امام صادق، عليه السلام، نيز روايتى به همين مضمون نقل شده است:
«جوانان شيعه در حالى كه بر پشت بامهاى خود آرميده اند، در يك شب، بدون هيچ قرار قبلى به نزد صاحب خود برده شده و بامدادان در مكه حاضر مى شوند.» (4)
از اين روايات و ديگر روايات مشابه (5) كه همگى دلالت بر اجتماع ناگهانى و از پيش تعيين نشده ياران قائم، در يك شب مشخص در مسجدالحرام، دارند، روشن مى شود كه تنها به مدد قدرت بى مانند خداوند متعال است كه آن تعداد افرادى كه براى يارى امام مهدى، عليه السلام، برگزيده شده اند در مدت زمان كوتاهى و يا به تعبير برخى از روايات «در كمتر از يك چشم بر هم زدن » (6) به گرد آن حضرت جمع مى شوند.
گفتيم كه ياران قائم، عليه السلام، از نظر توان جسمانى و قدرت بدنى در مرتبه بالايى قرار دارند تا آنجا كه كوهى را از جا بر مى كنند. اما اين پرسش همواره مطرح بوده كه امام عصر، عليه السلام، و يارانش از چه سلاحى در مبارزه با مستكبران و گردنكشان عصر استفاده مى كنند؟
براى يافتن پاسخ پرسش يادشده به سراغ روايات مى رويم تا ببينيم از آنها چه چيزى به دست مى آيد.
امام باقر، عليه السلام، در ضمن روايتى كه در آن به بيان شباهتهاى امام مهدى با انبياى الهى مى پردازند، شباهت آن امام را با جد بزرگوارش پيامبر اكرم، صلى الله عليه وآله، چنين بر مى شمارند:
«... اما شباهت او به جد برگزيده اش، كه درود بر او و خاندانش باد، اين است كه او با شمشير قيام مى كند و دشمنان رسول خدا، صلى الله عليه وآله، و همه ستمگران و گردنكشان را به قتل مى رساند. و او با شمشير و ترسى (كه در دل دشمنان مى افكند) به پيروزى مى رسد...». (7)
چنانكه ملاحظه مى شود در اين روايت به دو شباهت عمده حضرت مهدى، عليه السلام، با جد بزرگوارش اشاره شد كه يكى از آنها قيام با شمشير و ديگرى حمايت و پشتيبانى خدا از او به وسيله ايجاد ترس و وحشت در دل دشمنان است.
در اينجا براى روشن ساختن بيشتر موضوع، در مورد شباهتهاى ياد شده باختصار توضيح مى دهيم:

1. نبرد و پيروزى با شمشير
در روايات بسيارى بر اين نكته تصريح شده كه امام مهدى، عليه السلام، با شمشير قيام مى كند، تا آنجا كه آن حضرت را «قائم بالسيف » و يا «صاحب السيف » ناميده اند; كه براى نمونه مى توان به روايت زير كه از امام صادق، عليه السلام، نقل شده اشاره كرد.
آن حضرت در پاسخ فردى كه در مورد «قائم » از ايشان پرسيده بود فرمود:
«كلنا قائم بامرالله، واحد بعد واحد، حتى يجى ء صاحب السيف، فاذا جاء صاحب السيف جاء بامر غير الذى كان.» (8)
همه ما، يكى پس از ديگرى، بر پا دارنده (قائم) امر خداييم، تا اينكه صاحب شمشير ظهور كند. پس آنگاه كه صاحب شمشير ظهور كند، شيوه اى غير از آنچه پيش از آن بوده است، در پيش مى گيرد.
اما اين پرسش مطرح است كه آيا اين تعبيرها تنها اشاره به مسلحانه و قهرآميز بودن قيام و انقلاب مهدوى دارد، يا اينكه نه، ذكر شمشير در اينگونه روايات موضوعيت داشته و آن امام واقعا با شمشير به نبرد با گردنكشان مى پردازد؟
اگر چه شايد نتوان پاسخى صريح و قطعى به اين پرسش داد ولى توجه به روايات زيادى كه در اين زمينه وارد شده احتمال دوم را تقويت كرده و نشان مى دهد كه در قيام مهدوى شمشير جايگاه خاصى دارد.
در اينجا به برخى از رواياتى كه در آنها از شمشير، به عنوان سلاح آن حضرت و ياران ايشان، ياد شده، اشاره مى كنيم:
الف) امام باقر، عليه السلام، در روايتى خطاب به «جابر جعفى » مى فرمايد:
«اى جابر! براى بنى عباس پرچمى است و براى ديگران پرچمهايى، پس برحذر باش و برحذر باش، تا زمانى كه مردى از فرزندان حسين، عليه السلام، را ملاحظه كنى كه بين ركن و مقام با او بيعت مى شود. سلاح رسول خدا، صلى الله عليه وآله، كلاهخود رسول خدا، صلى الله عليه وآله، زره رسول خدا و شمشير رسول خدا با اوست.» (9)
ب) در روايت ديگرى، به نقل از امام باقر، عليه السلام، در وصف امام قائم، عليه السلام، چنين آمده است:
«هشت ماه تمام شمشير بر دوش نهاده (دشمنان خدا) مى كشد تا خدا خشنود گردد. (10) »
ج) امام صادق، عليه السلام، نيز در مورد سلاح جنگى ياران قائم مى فرمايد:
«هنگامى كه قائم بپا خيزد، شمشيرهاى نبرد فرود مى آيد، درحاليكه روى هر شمشير نام مردى (از ياران آن حضرت) و نام پدر او نوشته شده است.» (11)
د) «ابان بن تغلب » نقل مى كند كه روزى با جعفر بن محمد، عليهماالسلام، در مسجد مكه نشسته بودم، آن حضرت درحاليكه دست مرا گرفته بود فرمود:
«اى ابان! خداوند313 مرد در همين مسجد شما گرد مى آورد، مردم مكه مى دانند كه (آن گروه) از پدران و نياكان آنها متولد نشده اند. با هر يك از آنها شمشيرى است كه بر آن نام شخص و نام پدر و نسب و خاندانش نوشته شده است.» (12)
روايات بالا بخش كوچكى از روايات فراوانى است كه در آنهاء تصريح شده كه قائم، عليه السلام، و ياران او با شمشير، نبرد رهايى بخش خود را آغاز مى كنند.
اما اينكه چرا آن امام از ميان همه سلاحها شمشير را برگزيده است شايد به اين خاطر باشد كه خداوند نمى خواهد عهدى از ستمگران بر گردن آن حضرت باشد، حتى به انداره استفاده از سلاحهايى كه ستمگران روزگار به وجود آورنده آنها بوده اند.

2. ايجاد وحشت در دل دشمنان
چنانچه گفته شد، يكى از ويژگيهايى كه در روايات براى قيام مهدى بر شمرده شده، رسيدن به فتح و پيروزى به وسيله ايجاد وحشت و هراس در دل دشمنان است. يعنى همان ويژگى كه در صدر اسلام و در حركت رهايى بخش پيامبر اسلام، صلى الله عليه وآله، وجود داشت.
در آيات متعددى از قرآن كريم به اين موضوع اشاره شده كه خداوند با ايجاد ترس و وحشت در دل كافران و مشركان به يارى رسول اكرم و سپاه او برخاسته و آنها را بر دشمنانشان غالب ساخته است. كه براى نمونه مى توان به آيات زير اشاره كرد:
الف) « اذ يوحى ربك الى الملائكة انى معكم فثبتوا الذين آمنوا سالقى فى قلوب الذين كفروا الرعب... » (13)
(و به ياد آر) آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد: من با شمايم، شما مؤمنان را به پايدارى واداريد. من در دلهاى كافران بيم خواهم افكند...
اين آيه در جريان جنگ بدر نازل شده كه پيامبر اكرم، صلى الله عليه وآله، تنها با313 نفر همراه و بدون تجهيزات كافى در برابر لشكر انبوه و مجهز قريش قرار گرفت و چنان عرصه بر مسلمانان تنگ شده بود كه سر بر آسمان برداشته و از خداوند طلب يارى كردند و خداوند نيز علاوه بر اينكه هزار فرشته را براى يارى مسلمانان فرستاد، چنان ترسى در دل دشمنان آنها انداخت كه همگى پا به فرار گذاشتند. (14)
ب) «هو الذى اخرج الذين كفروا من اهل الكتاب من ديارهم لاول الحشر ما ظننتم ان يخرجوا و ظنوا انهم ما نعتهم حصونهم من الله فاتيهم الله من حيث لم يحتسبوا و قذف فى قلوبهم الرعب يخربون بيوتهم بايديهم و ايدى المؤمنين فاعتبروا يا اولى الابصار.» (15)
اوست آن خدايى كه نخستين بار كسانى از اهل كتاب را كه كافر بودند، از خانه هايشان بيرون راند و شما نمى پنداشتيد كه بيرون روند. آنها نيز مى پنداشتند حصارهايشان را توان آن هست كه در برابر خدا نگهدارشان باشد.
خدا از سويى كه گمانش را نمى كردند بر آنها تاخت آورد و در دلشان وحشت افكند، چنانكه خانه هاى خود را به دست خود و به دست مؤمنان خراب مى كردند. پس اى اهل بصيرت عبرت بگيريد.
آيه ياد شده كه در جريان نبرد مسلمانان با يهود «بنى نظير» نازل شده است. بخوبى نشان مى دهد زمانى كه نه مسلمانان گمان مى بردند كه بنى نظير با آن همه شوكت و قدرت خانه و كاشانه خود را رها كنند و از سرزمين خود خارج شوند و نه بنى نظير احتمال مى دادند كه مسلمانان بتوانند بر آنها با آنهمه تجهيزات و برج و بارو غلبه كنند، خداوند چنان ترس و وحشتى در دل يهود بنى نظير انداخت كه خود در جستجوى راهى براى فرار به تخريب خانه هاى خود پرداختند. (16) و اين بهترين گواه بر تاثير بيم و هراس ايجاد شده از سوى خداوند، در تسليم و شكست دشمنان خداست، و چه زيبا در پايان اين آيه مى فرمايد:«اى خردمندان عبرت بگيريد.»
آيات ديگرى از اين دست در قرآن كريم وجود دارد كه ما به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى مى كنيم. (17)
اما برخى از رواياتى كه در آنها تصريح شده حضرت مهدى، عليه السلام، و ياران او با ترس و بيمى كه خداوند در دل دشمنان مى افكند، به پيروزى مى رسند، به قرار زير است:
الف) امام محمدباقر، عليه السلام، در روايتى مى فرمايد:
«القائم منصور بالرعب مؤيد بالنصرة تطوى له الارض و تظهر له الكنوز و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهر الله، عز و جل، به دينه و لو كره المشركون.» (18)
همانا قائم با ترس و بيم يارى شده و با نصرت (الهى) تاييد گشته است، زمين براى او در هم پيچيده مى شود و گنجهايش را آشكار مى كند. نفوذ و اقتدار او شرق و غرب (جهان) را در بر مى گيرد و خداوند به وسيله او دين خودش را، بر خلاف ميل مشركان، غلبه مى بخشد.
ب) در روايت ديگرى كه از آن امام نقل شده، چنين آمده است:
«... پرچم سياه رسول خدا را به اهتزاز در مى آورد. به فاصله يك ماه از پيش رو، سمت راست و سمت چپ آن پرچم، ترس همه را فرا مى گيرد...» (19)
ج) امام، عليه السلام، در بيان لشكريان امام مهدى، عليه السلام، مى فرمايد: «يؤيدة بثلاثة اجناد: بالملائكة والمؤمنين والرعب.» (20)
خداوند او را با سه لشكر يارى مى كند: فرشتگان، مؤمنان و هراس.
با توجه به آيات قرآن كريم كه بصراحت از يارى پيامبر اكرم، صلى الله عليه وآله، به وسيله ايجاد رعب و هراس در دل دشمنان سخن گفته است و همچنين عنايت به رواياتى كه رعب و هراس را از لشكريان امام مهدى، عليه السلام، و اسباب پيروزى ايشان برشمرده اند. مى توان چنين نتيجه گرفت كه به هنگام ظهور خداوند چنان ترس و وحشتى در دل دشمنان آن امام مى افكند كه آنان را از تصميم گيرى درست و بموقع در مقابله با قيام مهدوى باز مى دارد، تا آنجا كه به هر عملى كه دست مى زنند به ضررشان تمام مى شود.
البته در عصر حاضر هم نمونه هاى چنين رويدادى قابل اشاره است، كه پيروزى انقلاب اسلامى و تسليم ارتش تا دندان مسلح رژيم طاغوت در برابر مردم بى سلاح و فتوحات گسترده رزمندگان اسلام در مقابل ارتش نيرومند بعثى از بارزترين آنهاست.

پى نوشتها:

1. المروزى، ابو عبدالله نعيم بن حماد، الفتن (نسخه خطى)، ص 95، به نقل از: معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام، ج 3، ص 295، ح 832: «ثم يظهرالمهدى بمكة عندالعشاء، و معه راية رسول الله، صلى الله عليه وآله، و قميصه و سيفه و علامات و نور و بيان، فاذا صلى العشاء نادى باعلاصوته يقول: اذكركم الله ايهاالناس و مقامكم بين يدى ربكم، فقد اتخذالحجة و بعث الانبياء، و انزل الكتاب، و امركم ان لاتشركوا به شيئا و ان تحافظوا على طاعته و طاعة رسوله و ان تحيوا ما احياالقرآن و تميتوا ما امات، و تكونوا اعوانا على الهدى، و وزرا على التقوى، فان الدنيا قد دنا فناؤها و زوالها و آذنت بالوداع، فانى ادعوكم الى الله و الى رسوله والعمل بكتابه و اماتة الباطل و احياء سنته. فيظهر فى ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا عدة اهل بدر، على غير ميعاد، قزعا كقزع الخريف، رهبان بالليل و اسد بالنهار، فيفتح الله للمهدى ارض الحجاز، و يستخرج من كان فى السجن من بنى هاشم و تنزل الرايات السودالكوفة، فتبعث بالبيعة الى المهدى، فيبعث المهدى جنوده فى الآفاق و يميت الجور و اهله و تستقيم له البلدان...».
2. فيض الاسلام، سيد علينقى، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ص 1202، ح 1.
3. همان، ص 369، ح 157،: «اصحاب القائم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، اولادالعجم بعضهم يحمل فى السحاب نهارا، يعرف باسمه و اسم ابيه و نسبه و حليته، و بعضهم نائم على فراشه، فيوا فيه (فيرى) فى مكة على غير ميعاد.»
4. همان، ص 370، ح 159: «بينا شباب الشيعة على ظهور سطوحهم نيام اذا توافوا الى صاحبهم فى ليلة واحدة على غير ميعاد، فيصبحون بمكة.».
5. ر.ك: همان، ص 239،286،316،323، 342، 368.
6. ر.ك: ابن طاووس، رضى الدين على بن موسى، الملاحم و الفتن فى ظهورالغائب المنتظر، ص 121; سليمان، كامل، روزگار رهايى (يوم الخلاص)، ترجمه على اكبر مهدى پور، ج 1، ص 407.
7. المجلسى، محمدباقر، همان، ج 51، ص 217، ح 6: «... و اما شبهه من جده المصطفى، صلى الله عليه وآله، فخر وجه بالسيف و قتله اعداء لله و اعداء رسوله، صلى الله عليه وآله، و الجبارين والطواغيت، و انه ينصر بالسيف و الرعب و...».
8. همان، ج 23، ص 189، ح 4.
9. الحرالعاملى، محمدبن الحسن، اثبات الهداة، ج 3، ص 588، ح 808، به نقل از: معجم الاحاديث الامام المهدى عليه السلام، ج 3، ص 243، ح 772: «يا جابر ان لبنى العباس راية و لغيرهم رايات، فاياك ثم اياك - ثلاثا - حتى ترى رجلا من ولدالحسين، عليه السلام، يبايع له بين الركن و المقام، معه سلاح رسول الله، صلى الله عليه وآله، و مغفر رسول الله و سيف رسول الله.»
10. النعمانى، محمدابراهيم، الغيبة، ص 165، به نقل از: سليمان، كامل، همان، ص 478: «يجردالسيف على عاتقه ثمانية اشهر هرجا حتى يرضى الله.»
11. المجلسى، محمدباقر، همان، ص 356، ح 121: « اذا قام القائم، عليه السلام، نزلت سيوف القتال، على كل سيف اسم الرجل و اسم ابيه.»
12. همان، ص 286، ح 19: «يا ابان، سياتى الله بثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا فى مسجدكم هذا، يعلم اهل مكة انه لم يخلق آباؤهم و لا اجدادهم بعد، عليهم السيوف مكتوب على كل سيف اسم الرجل و اسم ابيه و حليته و نسبه...».
13. سوره انفال (8)، آيه 12.
14. ر. ك: الطبرسى، ابو على الفضل بن الحسن، مجمع البيان فى تفسيرالقرآن، ج 3-4، ص 525-526.
15. سوره حشر(59)، آيه 2.
16. ر. ك: الطبرسى، ابوعلى الفضل بن الحسن، همان، ج 9-10، ص 257-258.
17. ر. ك: سوره آل عمران(3)، آيه 151، سوره احزاب (33)، آيه 23.
18. المجلسى، محمدباقر، همان، ج 52، ص 191، ح 24.
19. همان، ص 391: ح: «ينشر راية رسول الله السوداء، فيسير الرعب قدامها شهرا و عن يمينها شهرا و عن يسارها شهرا...».
20. همان، ص 356، ح 119.

خليل منتظر قائم - ماهنامه موعود - شماره 10-11

پرتال فرهنگی اطلاع رسانی نور

 

کاش میدانستی که نباید حس کرد که نباید
دل بست در فضایی که بر از همهمه ی ادم هاست...من گرفتار ترین تنهایم!

 

 



 

دوشنبه 1 آذر 1389  8:43 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها