مبحث نهم :تولدی دوباره !

مبحث نهم طرح صالحین: "تولدی دوباره!"

فایل زیر را دانلود و پس از مطالعه مباحث آن:

مشخصات:

فایل فشرده با حجم 1.2 MB

تذکر:

1- در صورت ارائه نظرات سازنده، مفید، نقل قول نظرات سایر کاربران، تعامل و مباحثه و ارسال مطالب تالیفی و مشارکتی، به تشخیص مدیر تالار از 50 امتیاز مشارکت در مباحث برای هر پست بهرمند خواهند شد.

2-  پستهایی امتیاز کامل را می گیرند که دست نویس باشند(نظر شخصی خود کاربر باشد) به پستهایی که کپی پیست هستند یا امتیازی تعلق نمی گیرد یا اگر امتیاز بگیرد کم خواهد بود.

3- تکه تکه کردن بی مورد و بی دلیل مطالب ارسالی در قالب پست های جداگانه ممنوع است.

تولدی دوباره یعنی نحوه استفاده درست ازدنیا برای اخرت

«البقرة/201»

رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
 «پروردگارا! به ما در دنیا (*نیکی*) عطا کن! و در آخرت نیز (*نیکی*) مرحمت فرما! و ما را از عذاب آتش نگاه دار!»

روزی علامه طباطبایی به منزل شهید مطهری که درتهران بود رفته بود شهید مطهری می فرمایید مقداری گیلاس برای علامه آوردم تا میل کند دیدم علامه گیلاسی درا برداشته ونگاه می کند وغرق در تماشای آن است تعجب کردم واز ایشان علت این کاررا سوال  کردیم؛ایشان فرمودند من به درشگفتم که خدا چگونه این میوه ی به این زیبایی درا آفریده است واز خلقت خدا در تعجب هستم. آری افراد ژرف نگر وآگاه از اسرار چیزهایی را می بینند که دیگران نمی بینند؛وبه همین دلیل ازچیزهایی لذت می برند که دیگران اصلا به آن توجهی ندارند ویا اصلا آن را لذت نمی دانند.ولذت را فقط در چیزهای ظاهری می بینند.وبه همین جهت ازعبادت وامثال آن هیچ لذتی نمی برند.

سلام

مبحث زیبایی است، در یک کلام و البته به نظر بنده، تغییر در نگرش و تلقی ما از جهان و مسائل(تغییر در جهان بینی) ارتباط مستقیم با کیفیت زندگی از بعد جسمانی و معنوی دارد. برآیند روحیات، هنجارها و ناهنجاری های روانی ماست که پدیده های هستی را لذت بخش یا غیر قابل تحمل می سازد.

مسلما نگرش مثبت به مسائل یا همان مثبت اندیشی، راهکاری سازنده در تغییر سیمای ظاهری مسائل از بدی و زشتی به خوبی و زیبایی است.

پستهایی امتیاز کامل را می گیرند که دست نویس باشند(نظر شخصی خود کاربر باشد) به پستهایی که کپی پیست هستند یا امتیازی تعلق نمی گیرد یا اگر امتیاز بگیرد کم خواهد بود.

به نظر شما این نکته رو در امتیاز دهی رعایت کردید

بعضی از دوستان یه مطلب رو از جایی دیگه کپی کردن شما امتیاز کامل بهشون دادید

ولی کسایی که نظرشون رو گفتن ...

این مطلب واقعیت محض می باشد و همگی ما نیز به نحوی با این واقعیت آشنا هستیم.

همگی با این مطالب آشنایی داریم و از بزرگان شنیده ایم که زندگی دنیوی گذراست و نباید به این دنیا دل بست و سعی کنیم که در این دنیا زندگی سالم و صالحی داشته باشیم.

اما باید این نکته را به خود یادآور شویم که هر چند مدت یک بار این مطالب را بخوانیم و به خودمان یادآوری کنیم تا غرق در مسایل دنیوی نشویم.

انسان ماهیت عجیبی دارد و تا در یک فضا وارد می شود در آن غرق می شود.

در هر مساله ای باید به خود تذکر دهیم که این سرا گذراست و سرای ابدی جای دیگر است. ایمان به خدا داشته باشیم و امیدمان را از دست ندهیم.

تولد دوباره هر انسانی بستگی به خود او دارد. هر کس در هر موقعیتی و در هر برهه از زندگی خویش می تواند این تولد را احساس کنند. چه بسا این تولد دوباره آدمی را از خواب غفلت بیدار می کند. گاه انسان تا مرز اندیشه منفی پیش می رود و درست در لحظه ای که در حال عملی ساختن اندیشه است از خواب غفلت بیدار می شود و آن لحظه برای او تولدی دوباره است.
طرز تفکر هر کس جهان او را می سازد خواه این طرز فکر مثبت باشد یا منفی. به جهان هرگونه که بنگری همان می یابی. پس بکوشیم با دید مثبت به جهان بنگیریم تا جهان بینی مان مثبت باشد.

امام رضا (ع) می فر مایند:

إِنَّما قُلتُ اللَّطيفُ، لِلخَلقِ اللَّطيفِ و َلِعِلمِهِ بِالشَّى ءِ اللَّطيفِ أَلاتَرى إِلى أَثَرِ صُنعِهِ فِى النَّباتِ اللَّطيفِ و َغَيرِ اللَّطيفِ و َفِى الخَلقِ اللَّطيفِ مِنَ أَجسامِ الحَيوانِ مِنَ الجِرجِسِ و َالبَعوضِ و َما هُوَ أَصغَرُ مِنهُما مِمّا لايَكادُ تَستَبينُهُ العُيونُ بَل لايَكادُ يُستَبانُ لِصِغَرِهِ الذَّكَرُ مِنَ النثى و َالمَولودُ مِنَ القَديمِ فَلَمّا رَأَينا صِغَرَ ذلِكَ فى لُطفِهِ ... عَلِمنا أَنَّ خالِقَ هذَا الخَلقِ لَطيفٌ؛

گفتم لطيف است، چون هم موجودات لطيف آفريده و هم به چيزهاى ظريف و ريز آگاهى دارد. آيا نشانه آفرينش او را در گياهان ظريف و غير ظريف و در پيكرهاى ظريف و ريز جاندارانى چون كك و پشه و كوچك تر از اينها را نمى بينى كه تقريبا به چشم ديده نمى شوند و از بس ريزند نر و ماده آنها و نوزاد و كهن زادشان از يكديگر تشخيص  داده  نمى شوند. پس  چون  ريزى  و ظرافت  اين  چيزها را ديديم... پى برديم كه آفريننده اين موجودات نيز لطيف است.

به نظر من وقتی واقعا  به آفریننده ای موجودات لطیف پی بردیم تولدی دوباره هستش

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

واژه ها را باید شست

واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد

چترها را باید بست

زیر باران باید رفت

فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد

بشر در طول تاریخ انسانی نمی یابد که فداکاری در حد اعلی داشته باشد . یعنی وقتی مسئله نفع دیگران و عشق به بشریت و دوستی جامعه و مردم و خودش مطرح شود ، دیگر خودش نباشد و خودش را به سادگی فدای مصلحت دیگری یا دیگران کند .

سلام

1) یکی از مشکلات اساسی امروز ما  " عادت " می باشد. یعنی ما تا یه زمانی از عمرمون برای فهم اشیا و اتفاقات پیرامونمون دائما در حال پرسش بودیم . . . تا اینکه به دلایل مختلف این پرسشها در یه حدی متوقف شد و از آن پس به فهم نسبی که تا این لحظه پیدا کردیم قانع شدیم و کم کم عادت کردیم

2)  اگرچه تفکر برای فهم و نزدیکی به حقایق، کمک بسیار بزرگی است ولی لمس و درگیر شدن با حقایق مسئله دیگری است . به عنوان مثال فرض کنید یک کودک شهری که با انواع کتابهایی که والدین برایش تهیه کرده اند با اشکال و روش زندگی حیوانات آشنا شده است و کودکی روستایی که در محل زندگیشان روزانه با مرغ و خروس و اردک و گوسفند و . . . سر و کار دارد. شما هر طور که در نظر بگیرید فهم کودک روستایی از حقایق حیوانات گرچه بسیاری از کلمات و اصلاحات و . . . را نداند از کودک شهری که فقط با کتاب سر و کار دارد بیشتر است شناخت کودک شهری فقط در حد مفهوم ذهنی است و فهم کودک روستایی عینی است و این در رفتار و کردار این دو کودک در برقراری ارتباط با حیوانات به وضوح دیده می شود. کودک روستایی به راحتی به حیوانات نزدیک می شود آنها را در آغوش میگیرد می داند با حیوانات تاچه حد می تواند نزدیک شود و سربسرشان بگذارد اما کودک شهری در همه این رفتارها اگر نگویم ناتواناست با استرس و دلهره برخورد می کند.

منظورم از بحث دومم اینه که ما نیاز داریم تا حقایق را لمس کنیم (منظورم قوه لامسه نیست). و این لمس حقایق بر اساس اینکه حقایق چه هستند متفاوت است

گفتم نميدونم كيو ميگي!

گفت همون پسر خوش تيپ كه معمولا پيراهن و شلوار روشن شيكي تنش ميكنه!

گفتم نميدونم منظورت كيه؟

گفت همون پسري كه كيف وكفشش هميشه باهم ست هست!

بازم نفهميدم منظورش كي بود!

اونجا بود كه احمد صداشو يكم پايين آورد و گفت سعید ديگه، همون پسر مهربوني

كه روي ويلچير ميشينه...

اين بار دقيقا فهميدم كيو ميگه ولي به طرز غير قابل باوري رفتم تو فكر،

آدم چقدر بايد نگاهش به اطراف مثبت باشه كه بتونه از ويژگي هاي منفي و نقص ها چشم

پوشي كنه...

چقدر خوبه مثبت ديدن...

يك لحظه خودمو جاي احمد گذاشتم ، اگر از من در مورد سعید ميپرسيدن و سعید رو

ميشناختم، چي ميگفتم؟

حتما سريع ميگفتم همون معلوله ديگه!!

وقتي نگاه احمد رو با ديد خودم مقايسه كردم خيلي خجالت كشيدم...

شما چي فكر ميكنيد؟

چقد عالي ميشه اگه ويژگي هاي مثبت افراد رو بيشتر ببينيم و بتونيم از نقص هاشون چشم پوشي كنيم"

چشمها را باید شست....

^{برداشتهای شخصی از ارائهء اول تولدی دوباره(renascence)}

^{نکات برداشت شده:}

^{1-کشف حقایق نیازمند پاک بودن از غبار(های) ناشی از گناه(ان) است}

^{2-رسیدن به کمال واقعی غیر ممکن نیست}

^{3-طرز تفکر ،تفاوتی ایجاد میکند که تنها خود شخص قادر به درک آن است}

^{4-دل کندن از لذتهای کاذب ، در راه رسیدن به کمال ،تاثیر مثبت دارد}

^{5- شور و شادی برخی دلیل شاد بودن نیست}

^{6-شادی واقعی در خود شخص رخ میدهد و قابل رویت توسط دیگران نیست}

^{سوالات نهفته در مطالب:}

^{1-آیا تفاوتی میان تولد دوباره ی شیعه یان با غربی ها هست؟}

^{2-چرا اکثر انسان ها قادر به تغییر واقعی خویش نیستند؟}

^{3-عوامل بوجود آورندهء  و از بین برندهء شادی واقعی چیست؟}

به کسانی که پشت سر شما حرف می زنند بی اعتنا باشید جای آنها همان جاست                                             دقیقا پشت سر شما ....

یا زهرا    

التـمـــــــاس دعـــــــــــــــــــــا...