0

اعزام حضرت علي (ع) به جاي ابوبكر براي ابلاغ سوره برائت در مراسم حج از سوي پيامبر (ص) - سال نهم هجري

 
lenditara1
lenditara1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 9088
محل سکونت : همین دورو ورا

اعزام حضرت علي (ع) به جاي ابوبكر براي ابلاغ سوره برائت در مراسم حج از سوي پيامبر (ص) - سال نهم هجري

اعزام حضرت علي (ع) به جاي ابوبكر براي ابلاغ سوره برائت در مراسم حج از سوي پيامبر (ص) - سال نهم هجري قمري
پس از آنكه سوره برائت[نهمين سوره قرآن كريم]بر پيامبر(ص) نازل گرديد، آن حضرت ، ابوبكر بن ابي قحافه را به حضور طلبيد و به وي دستور داد كه آيات اول تا نهم اين سوره را براي مشركان،حاجيان و زائران مكّه معظمّه قرائت كند وپيمان آن حضرت با مشركان را در جمع حاجيان بخواند. بدين منظور وي را در نخستين روز ماه ذي حجّه سال نهم هجري قمري به سوي مكّه معظمه اعزام نمود. اما اندكي پس از حركت ابوبكر از مدينه به سوي مكه، جبرئيل امين بر پيامبر (ص) نازل شد و به وي گفت:انّ الله يقرئك السلام و يقول لك: لا يؤدي عنك الاّ انت اورجل منك؛خداي سبحان بر تو درود مي فرستد و مي فرمايد: جز تو يا كسي كه به منزله تو با شد نمي تواند اين مأموريت را به انجام رساند (1) پيامبر (ص)پس از دريافت وحي ، به داماد و جانشين خود ، امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) فرمود: هم اينك بر ناقه من [بنام عضبا] سوار شده و خود را به ابوبكر برسان و سوره برائت و پيمان نامه مرا از او بگير و به سوي مكه معظمه حركت كن و سپس آن را در ميان حاجيان و مشركان مكه قرائت كن و به ابوبكر بگو: يا با تو همراهي كرده ودر ركاب تو به مكه رود و يا به نزد من در مدينه باز گردد. حضرت علي(ع) به همراه جابر بن عبدالله انصاري از مدينه حركت كرد ودر روز سوم ذي حجّه، در مكاني به نام "الرّوحا" كه با مدينه منوره چهل مايل فاصله داشت رسيد و پيام رسول خدا(ص) را به ابوبكر رسانيد.(3) ابوبكر، كه از اين كار، دل شكسته و ناراحت شده بود ، سوره برائت و پيمان نامه رسول خدا(ص) را به امام علي بن ابي طالب(ع) سپردولي از همراهي وي خود داري كرد و بناچار به سوي مدينه منوره باز گشت. ابو بكر به محض بازگشت به مدينه، يك راست به نزد رسول خدا(ص) رفت و به آن حضرت عرض كرد: اي رسول خدا(ص) آيا درباره من آيه اي نازل شد؟ پيامبر (ص) فرمود: نه ، وليكن من [از جانب پروردگار متعال] مأمور شدم كه يا خودم آن را ابلاغ كنم و يا به كسي كه از اهل بيت من باشد بسپارم.(3) بنا به روايتي وي به پيامبر اعتراض كرد و گفت: يا رسول الله(ص)! ما كنت تري انّي مؤدٍّ عنك هذه الرسالة؟ يعني :اي رسول خدا(ص)!چه مي شد تورا كه من اين رسالت را از جانب تو به انجام مي رساندم؟ پيامبر(ص)فرمود: أبي الله يوّديها الاّ علي بن ابي طالب؛ خداوند سبحان امتناع فرمودند كه غير از علي بن ابي طالب(ع) كسي آن را ابلاغ كند. ابوبكر از گفتار رسول خدا قانع و ساكت نشد و با آن حضرت به مشاجره پرداخت،به طوري كه رسول خدا (ص) ناچار شد در پاسخش بفرمايد:كيف تؤديها وانت صاحبي في الغار؟ يعني: تو چگونه مي توانستي آن را ابلاغ كني و حال آن كه [ در راه هجرت به مدينه] همراه من در غار[ ثور] بودي؟(4) ابوبكر،در آن غار،با اينكه كسي از اختفايشان با خبر نبود و از نجات پيامبر(ص) يقين داشت،با اين حال، از تعقيب مشركان مكه به وحشت افتاده بود و به شدت در خوف و ترس گرفتار آمد و بدنش مي لزيد و در آن حال اين آيه نازل شد:فَقَد نَصَرَهُ اللهُ اِذ اَخرَجَهُ الَّذينَ كَفَرُوا ثانِي اَثنَينِِ اِذ هُما في الغارِ، اِذ يقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحزَن اِنَّ اللهَ مَعَنا...(5) پيامبر(ص) به وي گوش زد كرد كه در آن غار از شدت ترس مشركان، آرامش نداشتي،چگونه لياقت ابلاغ اين سوره مهم و پيمان نامه مشركان را داري؟ به هر روي ، حضرت علي (ع) پس از انجام وقوف در عرفات و اعمال مني، در ايام تشريق[روز هاي سيزده تا پانزده]به بالاي كوهي كه معروف به "شعب" است مي رفت و با صداي بلند، مردم را فرا مي خواند و آنان را به استماع پيام رسول خدا(ص) دعوت مي كرد. هنگامي كه زائران [اعم از مسلمانان و مشركان] در حضورش گرد مي آمدند، درآغاز سوره برائت را [بَرائَةٌ مِنَ الله وَ رَسولِهِ عاهَدتُم مِنَ المُشركينَ فَسيحُوا في الارضِ...]را قرائت مي كرد و به آنان تذكر مي داد كه از اين به بعد، هيچ كس حق ندارد وارد مسجد الحرام شود،مگر آن كه ايمان آورده باشد؛هيچ كس نبايد به صورت عريان و برهنه،خانه خدا را طواف كند؛ از اين سال به بعدهيچ مشركي نمي تواند حج خانه خدا را به جاي آورد؛هر كافري كه با خدا و رسولش پيمان داشته باشد،تا پايان مهلت آن فرصت دارد و آناني كه عهدي ندارند ، چهار ماه فرصت دارند كه به توحيد گرويده و اسلام را اختيار كنند و پس از آن، اگر مسلمان نشوند، جان و مالشان در هدر است . مشركان هنگامي كه علي بن ابي طالب (ع) را با آن دليري و صلابت و اعتماد بنفس مشاهده مي كردند، كه آيات وحي و پيام رسول خدا(ص)را به طور مرتب در صبح، ظهر و شام و به مدت سه روز با صداي رسا مي خواند، تعجب كرده و شگفت زده مي شدند. از اين بابت ، كينه و عداوت وي را در دل ميگرفتند وحتي برخي از آنان،آن حضرت را با شمشير و عشيره خويش تهديد ميكردند، ولي وي لحظه اي ترس و واهمه از خود نشان نداد وبا شجاعت تمام ، پاسخ هاي آنان را ميداد. پيامبر(ص) منتظر بازگشت حضرت علي(ع) به مدينه بود و براي وي اظهار نگراني و ناراحتي ميكرد. ولي هنگامي كه از بازگشت وي باخبر شد، بسيار خوشحال گرديد و به ابوذر غفاري كه بشارت بازگشت حضرت علي(ع)را به وي داده بود، مژده بهشت دادو فرمود:لك بذلك الجنة. آن حضرت، به استقبال علي(ع) شتافت و وي را در آغوش گرفت وبر صورتش بوسه زد و از خوشحالي، بسيار گريست .آنگاه به وي فرمود: با اين مأموريت مهم چه كردي؟ حضرت علي(ع) گزارش مأموريت خويش را به اطلاع آن حضرت رسانيد. پيامبر(ص) فرمود: كان الله عزوجل اعلم بك منّي حين امرني بارسالك؛خداوند سبحان ، هنگامي كه مرا فرمان داد كه تو را به اين مأموريت بفرستم، دا نا تر از من درباره تو بود.[يعني تورا بهتر از من مي شناخت و لا يق اين مهم ميدانست].(6) شيخ مفيد(ره)در مسارالشيعه، گفت: و كان ذلك عزلاً لأبي بكر من السّماء،و ولاية لاميرالمؤمنين(ع) من السّماء.(7) 1-الارشاد[ شيخ مفيد] ، ص58 2- الاقبال بالاعمال الحسنة[ سيد بن طاووس]،ج2 ، ص 36 3- أنساب الأشراف – تر جمه اميرالمؤ منين(ع) [ بلاذري]، ص64 4- الاقبال بالاعمال الحسنة، ج2 ،ص38 5- سوره توبه [9] ، آيه 40 6- الاقبال بالاعمال الحسنة، ج2 ، ص39؛وقايع الايام [ شيخ عباس قمي]،ص106 7- مسارالشيعه، ص17
پنج شنبه 23 خرداد 1392  2:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها