در زندگی بشری مقولهای به نام لذت وجود دارد
وقتی به معنا و مفهوم لذت توجه میکنیم در مییابیم که لذت نقشی اساسی در زندگی انسان دارد
در امور دنیوی کل زندگی انسان حول محور لذت دور میزند، مثل لذت خوردن، لذت خوابیدن، لذت جنسی و غیره
ظاهرا همین قضیه در امور معنوی هم جاریست مثل لذت بندگی، لذت عبادت و غیره
در آخرت هم ظاهرا در بهشت جریان بر همین منوال است که خداوند بهشت را با لذتهایش توصیف میکند.
***چند شب پیش مطلبی رو از دکتر علی شریعتی خوندم که به واقع من رو به فکر برد .
جایگاهی حقیقی ما کجاست ؟!«دکتر علی شریعتی» انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:
1- آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند .
عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
2- آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند .
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بی شخصیتاند و بی اعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهاشان یکی است.
3- آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند .
آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند. کسانی که هماره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
4- آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هستند .
شگفت انگیز ترین آدمها. در زمان بودنشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم. باز میشناسیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
خوب به نظرت ما از کدوم دسته هستیم ؟!
آیا آنچنان پاک و با عشق زندگی کردیم که جایگاهی در دل افراد داشته باشیم ؟!
"اگر تا امروز آن نبودیم که باید بودیم ، از این پس باشیم ."