همان گونه که عشق با اشک سخن می گوید، به همان گونه عشق بدون معرفت و معرفت بدون عمل هیچ ارزشی ندارد!
دکتر شریعتی
راستی تا کنون در آینه ژرف (چرا و چگونه) خود را نگاه کرده ای و پرسیده ای جایگاه من در زندگی کجاست؟
-معطل نکن! همین الان جایگاه خودت را تعیین کن، ببین چه کاره ای؟
-تا کنون از خودت سوال کرده ای: که تو به زندگی بدهکاری یا زندگی به تو؟
-تا کنون آرزوها و هدف هایت را فهرست کرده ای؟ اگر نه! همین الان هدف هایت را بنویس و برای حصول هر کدام تاریخی بگذار!
-باور کن! اگر از زندگی چیزی نخئاهی، چیزی بدست نخواهی آورد!
-تا کنون برای رسیدن به هدف هایت چقدر تلاش کرده ای؟
-فراموش نکن! همه این حرف ها برای این است که تو فقط یک ذره خودت را تکان بدهی! پس بلند شو! معطل نکن که زمان می گذرد!
-یک بار دیگر به سه راهی که در پیش پایت نهاده شده نگاه کن! پلیدی، پاکی، پوچی؛ تو کدام راه را انتخاب می کنی؟
-به یاد داشته باش! تو معمار زندگی خودت هستی، پس شگست هایت را گردن کسی نینداز!
*جان کلام:
جایگاه ما در زندگی، تجسم عینی آرزوها و رویاهایمان!