خدا
یه کشیشی داشته توی یه بیابون می رفته، میفته تو یه چاه. هی داد زد خدایا کمکم کن خدا کمکم کن. یه ماشین آتش نشانی اومد، یه طناب انداخت و گفت طنابو بگیر بیا بالا. کشیش گفت ولم کن فقط خدا باید کمکم کنه، خدا بهم کمک می کنه. گفت طنابو بگیر بابا همینجا میمیریا. گفت نه خدا به من کمک می کنه. کشیش میمیره میره اون دنیا به خدا میگه خدا من این همه به تو ایمان داشتم این همه عبادت کردم، چرا کمکم نکردی؟ خدا بهش گفت آخه...، تو نگفتی ماشین آتش نشانی وسط بیابون چیکار میکنه !!!
جالبه؟
پاسخ به:بیایید شاد باشیم و بخندیم
سلام داداش فرزاد بذار منم چندتا لطيفه با قرص اکس بگم . يه پيرزنه قرص اکس ميخوره،ميگه من ترانه 15ساله هستم.
يه عنکبوت قرص اکس ميخوره،جو ميگيريدش پتو گلبافت مي بافه.
يه گاو نري قرص اکس ميخوره،يه دفعه ميره سر خيابان ميگه کشتارگاه دربست.
به مدپوشان،بگویید اخرین مد کفن هست.