رمز پیروزی نهایی اهل بیت علیهم السلام...
تجربه تاریخی ما نسبت به فعالیتهای فرهنگی در قرن اخیر راهنمای بسیار خوبی است تا خود را درست بازسازی کنیم، چه بسیار گروههایی که قبل از انقلاب با امید و حرارت زیادی در راستای تبلیغ اسلام و کمک به جوانان به میدان میآمدند، آدمهای خوب و سالمی هم بودند، زحمتهایی هم کشیدند، نتایجی هم در ابتدای امر گرفتند، ولی انسان بعد از سالها که نتیجه کار آنها را ارزیابی میکند بهتر میتواند تجزیه و تحلیل کند، کجای کار آنها ضعف داشت که آن نتیجة نهایی گرفته نشد. در حالیکه کار دینی باید طوری باشد که در انتها شکوفاتر از ابتدا باشد، نه اینکه در ادامة کار همگی خسته و دلسرد کار را رها کنند و هر کس به دنبال کار خود برود. چگونه باید شروع کرد که آن گرمی اولیه به سردی انتهایی منجر نشود. همانطورکه ما بعد از سالها به نتیجة کار مجامع دینی مینگریم و آن را ارزیابی میکنیم و به دنبال علت عدم موفقیت بعضی از آنها هستیم، ممکن است بعد از تاریخِ نشاط ما، به ما نگاه کنند و ما را نیز سرد و خاموش ببینند و بگویند اینجاها نقص داشتند. آیا راهی هست که نتایج فعالیت ما حبط و پوچ نگردد و در زندگی دنیاییمان گم نشود؟ الآن که از حادثههای فرهنگیِ گذشته فاصله گرفتهایم، روشنتر و راحتتر میتوانیم ضعفهای آنها را تحلیل کنیم تا در آن نقصها قرار نگیریم. آری؛ شرایط آنها چه قبل از انقلاب و چه اوایل انقلاب با حالا فرق داشت، ما هم با توجه به شرایط خاصی که داشتند بحث میکنیم که بر چه نکاتی اگر تأکید میکردند نتیجه بهتری میگرفتند؟
آنهایی که از اول یک جریان سیاسی بودند و نه یک گروه فرهنگی، مورد بحث من نیستند. بنده جریانهای مذهبی با انگیزههای سالم را عرض میکنم که در آخر وقتی میخواهند بیشترین نتیجه و حاصل کار را به دست بیاورند، انسان میبیند از بعضی جهات یک بنبستهایی در آنها پیدا شده است. آیا این مشکل را در روش اهلالبیتh هرگز مشاهده میکنید یا این که برعکس، با آن همه تلاش دشمنانشان، در انتها و در بلوغ تاریخ، جهان در اختیار آنها قرار میگیرد؟ در راستای پایدار ماندن نتیجه زحمات اهلالبیتh به سخن امام محمد باقرu اشاره میکنیم که میفرماید: «لَیْسَ بَعْدَ مُلْکِنَا مُلْکٌ، لِاَنّا اَهْلُ الْعَاقِبَة، یَقُولُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین»؛بعد از حاکمیت ما حاکمیت دیگری که بیاید و حاکمیت ما را ساقط کند نخواهد بود، زیرا ما اهل عاقبت هستیم و خداوند فرمود: عاقبت کار از آن متقین است. علت موضوع هم مشخص است، چون شرایط جامعه طوری خواهد بود که افراد در عمق جان خود به آن حقایقی که میخواستند دست بیابند، دست مییابند و لذا جهت جان آنها به جای دیگری توجه نمیکند. چون وقتی شرایط طوری است که «مُلِئَتِ الْاَرْضُ قِسْطاً وَ عَدْلا»؛زمین را عدالت پر میکند، و تازه این هدف متوسط اهلالبیتh است و هدف عالیهشان حاکمیت حق در همة مناسبات انسانی در زمین است، چرا وقتی این روش این اندازه نتیجه میدهد، پایدار نماند؟ این روش به خودیخود بقای خود را به وجود میآورد، در حالیکه ما میبینیم بعضی از گروههای فرهنگی بعد از مدتی به بنبست میرسند. چرا روش امام خمینی«رحمةاللهعلیه» با این همه تلاشی که برای متوقفکردن ایشان انجام شد، به بنبست نرسید و در وصیتنامه خود فرمود: «با قلبی آرام و ضمیری مطمئن از خدمت شما مرخص میشوم.»؟! این یک پیام است برای همه جریانهای مذهبی که راهی هست که اگر بر اساس آن راه عمل شود، برکات فردی و اجتماعی فوقالعادهای دارد. متأسفانه گاهی آنچنان از مقصد اصلی فاصله گرفتهایم که عموم فعالیتهای فرهنگی ما در جنبة سیاسی- اجتماعی محدود میشود و به سیر باطنی موضوعات پرداخته نمیشود و به روشی که میتوان به کمک آن با وجودِ حقایق ارتباط پیدا کرد و نه با مفاهیم آنها، کمتوجهی میگردد.
به جای ارتباط قلب با حقایق معنوی، به مشهورات دینی مشغول شدهایم و بیشتر فعالیتهای دینی را در جهت تحریک قوة خیال سوق دادهایم؟! وقتی دینداری در حدّ قالب و ظاهر آن متوقف شد و ارزش دینداری در حدّ انجام اعمال قالبی آن شد، دیگر فرقی بین عمر سعد، امام جماعت کوفه، با امام حسینu نمیماند، مگر اینکه فعالیت فرهنگی و دینی در همین دنیا وسیلهای باشد برای ارتباط با عالم قدس و اسماء حسنای الهی، در آن صورت است که امام حسینu میشود پیشوا و مقتدا در رساندن انسانها به عالم قدس و محبت به علیu میشود وسیله عبور از صراط. وقتی بنا نداشته باشیم از طریق دینداری تحولی بنیادین در شخصیت و روح و روان خود ایجاد کنیم و خود را مناسب عالم قیامت نماییم، فعالیتهای دینی و فرهنگیِ ما بیثمر و پوچ خواهد بود و به جای تربیت میثمتمارها و کمیلها، عمر سعد تربیت میکنیم، همه این مشکلات به جهت آن است که «دیندانیِ» خود را «دینداری» پنداشتهایم
تو بین منتظران هم، عزیز من چه غریبی!
عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت، چه بیخیال نشستیم؛ نه کوششی نه وفایی!
فقط نشسته و گفتیم :
خدا کند که بيايي!
شنبه 18 خرداد 1392 9:49 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373