0

آموزش مهارتهاي زندگي

 
iran313
iran313
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 1561
محل سکونت : اصفهان

آموزش مهارتهاي زندگي

10 اشتباه همیشگی در آداب معاشرت

آداب معاشرت فقط مختص رفتار شما سر میز غذا نیست، آداب معاشرت انعکاسی از چشم‌انداز کلی شما در روابط اجتماعی و زندگی جمعی است. اینکه در اتوبوس شلوغ جایتان را به پیرزنی که ایستاده است ندهید، چیزی درمورد شما به همه آنهایی که بیننده هستند می فهماند—اینکه حاضر نیستید لحظاتی راحتی خود را به خاطر دیگری به خطر بیندازید.

در اکثر موقعیت‌ها، تصویر و ظاهر شما بخشی از چیزی نیست که توصیف‌کننده شماست؛ بلکه همه آن چیزی است که شما را توصیف می‌کند. کسانیکه چیزی درمورد شما نمی‌دانند با تنها اطلاعاتی که در دست دارند جای خالی‌ها را پر می‌کنند، و آن چیزی نیست جز آنچه از رفتار و کردار شما می‌بینند. صرفنظر از فکری که شما درمورد خودتان دارید، یک عادت اجتماعی بد می‌تواند معیار فکر دیگران نسبت به شما شود: هر کسی که ببیند شما غذایتان را با دهان باز می‌جوید خیلی قبل از اینکه شغل یا تخصص شما را به خاطر بسپارد، آنرا به یاد خواهد آورد.

معرفی نکردن افراد

چه در یک موقعیت شغلی باشید و چه اجتماعی، اگر فراموش کنید که دو نفر را به هم معرفی کنید، بسیار زشت و ناشیانه به نظر خواهد رسید زیرا شما تنها آشنای مشترک آنها هستید.

قوانین پذیرفته شده‌ای برای نحوه معرفی کردن حرفه‌ای وجود دارد (مثل اول گفتن نام فردی که از نظر حرفه‌ای مقام بالاتری دارد)، اما هیچکدام از آنها به اندازه اینکه یادتان نرود آنها را به هم معرفی کنید، مهم نیست.

تکان ندادن به خود برای تلفن حرف زدن

تقریباً در همه موقعیت‌های اجتماعی، آنهایی که در اتاق شما شریک هستند بیشتر از کسی که به شما زنگ یا پیامک می‌زند، مستحق توجه شماست. این مسئله وقتی سر میز شام یا موقعیت شخصی مشابهی هستید، قابل‌توجه‌تر خواهد بود اما برای هر موقعیتی که تنها نباشید صدق می‌کند.

حتی اگر با افرادی کاملاً غریبه در یک صف ایستاده باشید، سعی کنید تا جایی که ممکن است تماس تلفنیتان را برای خودتان نگه دارید.

بحث کردن سر یک صورتحساب

این یک قانون ساده برای موقعیت‌های غذا‌خوری دسته‌جمعی در بیرون از منزل است: همیشه برای پرداخت کردن یا سهیم شدن در پرداخت آماده باشید. باید پیش‌بینی کنید که یکی از اعضای گروه به خود اجازه بدهد که غذایی فوق‌العاده گران سفارش دهد.

اگر چنین مسائلی بارها موجب اذیتتان بوده است، به جای اینکه در رستوران سر صورتحساب بحث کنید، در موقعیتی دیگر با آن برخورد کنید. علاوه‌براین، خیلی راحت می‌توانید در چنین موقعیتی نشان دهید که فردی بخشنده و بزرگوار هستید.

دیر رسیدن

آدمها دوست دارند که حس کنند بر آنها ارزش گذاشته می‌شود و اگر به دنبال راهی مطمئن هستید که به کسی نشان دهید هیچ ارزشی برای او قائل نیستید، دیر سر قرارتان با او برسید. می‌توانید ۲۰ دقیقه دیرتر با یک توضیح خوب و منطقی برسید اما بالاخره بهانه شما هر چه که باشد، فرد مقابل به این فکر خواهد کرد که چرا باید بیش از شما برای رابطه‌تان ارزش و احترام قائل باشد.

بخصوص در یک موقعیت کاری، در برخورد با مشتریان و رئیس، دیر رسیدن راهی بسیار عالی برای جدا کرن کارمندان توانا و ملاحظه‌کار و کارمندان بهانه‌گیر و بی‌توجه است.

تقدیم نکردن محل نشستن خود

به همان ترتیبی که بسیاری از قوانین آداب معاشرت برای این طراحی شده‌اند که فردی خودمحور به نظر نرسد، قانون "تقدیم محل نشستن خود به فردی که نیاز بیشتری به آن دارد” یکی از اصول شخصیتی اساسی انسان بوده و هیچ نیازی به بحث درمورد سیاست‌های جنسیتی ندارد.

شاید آن زن باردار یا پیرزن ناتوان آنقدرها نیازی به صندلی شما در اتوبوس نداشته باشند و شاید شما روز بسیار بدی داشته‌اید، پاهایتان درد می‌کند و اتوبوس هم پر از آدم‌های بدبخت و بیچاره است اما به هر ترتیبی هست از نیاز خود چشم‌پوشی کرده و صندلیتان را به فردی نیازمندتر تقدیم کنید.

برخورد ضعیف با پرسنل خدمات

هیچ اشکالی ندارد که با اشاره ابراز کنید که از خدماتی رضایت نداشته‌اید اما درست نیست که اگر خیلی وضع مالی خوبی ندارید یا برای هزینه‌های آن خدمات آمادگی نداشتید، از تذکر دادن خودداری کنید. به همین ترتیب، درست هم نیست که بخاطر اشکالات خیلی کوچک غذای رستوران را پس بفرستید و با کارمندان و پرسنل طوری رفتار کنید که انگار مستخدم شما هستند.

فقط درمورد خودتان حرف بزنید

خودپرستی اصلاً خصوصیت جالبی نیست. درست است که بعضی افراد بخاطر غرور و خودخواهی که دارند افراد را به سمت خود جذب می‌کنند اما دلیل نمی‌شود که شما هم از آنها تقلید کنید. اینکه در مکالمات و گفتگوها فقط خودتان حرف بزنید و به هیچکس اجازه حرف زدن ندهید هم اصلاً کار زیبایی نیست چون دقیقاً همان نتیجه را دارد.

اجازه بدهید دیگران هم نظراتشان را بگویند و وقتی از شما سوال می‌کنند نیازی نیست برای همه سوالات سه ساعت جواب بدهید. سعی کنید از دیگران سوال کنید این باعث می‌شود احساس کنند به جز خودتان برای دیگران هم ارزش قائل هستید.

رعایت نکردن آداب باشگاه‌های ورزشی

آداب باشگاه رفتن بسیار ساده است اما با اینحال خیلی‌ها هستند که با رعایت نکردن این آداب باشگاه را به محیطی ناخوشایند تبدیل می‌کنند. اینها همان‌هایی هستند که یک دستگاه ورزشی را دقایق متمادی اشغال می‌کنند بی آنکه به نظر برسد کار مفیدی با آن انجام بدهند. همان‌هایی که وزنه‌ها و دمبل‌ها را وسط باشگاه رها می‌کنند و بعد از انجام کار آن را سر جای خود قرار نمی‌دهند و ممکن است پای کسی به آنها گیر کند و موجب صدمه زدن به دیگران شوند. همان‌هایی که موقع نشستن روی دستگاه‌ها از حوله شخصی استفاده نمی‌کنند و جای عرق بدنشان را روی همه دستگاه‌ها بر جای می‌گذارند.

یک قانون کلی شاید بتواند همه باشگاه‌ها را از شر چنین افرادی خلاص کند: نباید طوری رفتار کنید که انگار مهمترین آدم روی زمین هستید. طوری رفتار کنید که در آن فضا با دیگران شریک هستید.

آرایش کردن در اماکن عمومی

آرایش کردن در محیط عمومی تجاوز به حق اجتماعی ما محسوب می‌شود؛ چه فکر کنید کسی نگاهتان می‌کند چه نه، این کار درست نیست. هر کاری که محل آن سرویس بهداشتی است، مثل گرفتن ناخن‌ها، تمیز کردن چشم ها و هر چیز مربوط به بهداشت شخصی، نیز از این جمله است.

یک سنت قدیمی می‌گوید زمانیکه در محلی عمومی هستید، از دست زدن به صورت خود خودداری کنید.

غذا خوردن با دهان باز

مثل حیوانات غذا خوردن یکی از بدترین اشتباهات اجتماعی است. این عادت زشت نه تنها شما را زیر سوال می‌برد بلکه اطرافینتان که می‌خواهند از غذای خود لذت ببرند را نیز مشمئز می‌کند.

امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/

 

شنبه 18 خرداد 1392  10:46 AM
تشکرات از این پست
iran313
iran313
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 1561
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آموزش مهارتهاي زندگي

هنري به‌نام «نه» گفتن!

چرا بايد نه بگوييم؟

آيا نه گفتن يك مهارت است؟ چگونه مي‌توان اين مهارت را ياد گرفت؟ اينها سوالاتي هستند كه شايد براي برخي افراد مطرح شده باشند. از آنجايي كه زندگي اجتماعي مستلزم رعايت مواردي است كه هم حقوق ديگران و هم حقوق فرد در آن بايد مورد توجه قرار گيرد مهارت نه گفتن يكي از لازمه‌هاي موفقيت فرد در زندگي شخصي و اجتماعي‌اش است. هر فردي، براي خود عقايد، ايده‌ها و اهدافي دارد، شيوه‌ای زندگي را براي خود برگزيده است و لازم است در مواردي كه احساس كند اين اهداف و ايده‌ها در برآورده شدن آنها با احتمال بروز مشكل روبه‌رو خواهد شد از مهارت‌هاي خاصي استفاده كند تا بتواند خود را در مسير مناسبي كه براي خود انتخاب كرده نگه دارد. انسان اراده و اختيار و آگاهي دارد. بر اساس اراده خود مي‌تواند تصميماتي براي زندگي داشته باشد. اين تصميم‌ها موارد بسيار جزيي يا موارد بزرگ و پراهميت را شامل مي‌شود، آنچه كه به عنوان مانعي او را از عملي کردن تصميمات خود باز دارد بايد به نحوي از گذر مسير او برداشته شود. براي چنين اقدامي قاطعيت، قدرت و به عبارتي مهارت‌هايي چون نه گفتن و... مورد نياز است.

كودكان در حدود سنين چهار، پنج سالگي تمايل دارند استقلال بيشتري داشته باشند. در مقابل خواسته‌هاي ديگران مخالفت مي‌كنند و به عبارتي لج‌بازي مي‌كنند. اين دوره سني به سن نه گفتن معروف است. به‌طوري كه رفتار معكوس به نحوي در اكثر عملكردهاي كودك ديده مي‌شود و او به نحوي مي‌خواهد برخلاف خواسته والدين خود عمل بكند. اين ويژگي‌ها به‌طور طبيعي در اين سنين آغاز مي‌شوند و مي‌توان گفت تمرينات اوليه‌اي براي پيدا كردن مهارت‌هاي مرتبط در سنين بزرگسالي هستند. مشابه اين حالت را ما يك‌بار ديگر در دوره نوجواني مشاهده مي‌كنيم. در اين دوره سني نيز فرد به ويژه نسبت به خواسته‌هاي والدين فرد حالت عناد و منفي‌كاري به خود مي‌گيرد و تلاش مي‌كند بيشتر مطابق با خواسته‌ها و نظرات خود عمل كند. اين كار روشي براي نشان دادن حس استقلال در نوجوان است. با وجود اينكه اين دوره‌ها به عنوان دوره‌هاي اختصاصي نه گفتن معروفند، اما يادگيري نه گفتن در هر سني امكان‌پذير است.

انواع نه گفتن

اگر بخواهيم انواع مواردي كه ما در آنها ناچار به استفاده از اين مهارت هستيم را دسته‌بندي كنيم، به دو طبقه كلي مي‌رسيم؛ نه گفتن به خود و نه‌گفتن به ديگران.

نه گفتن به خود: هر فرد براي خود اهدافي در نظر مي‌گيرد و بر اين اساس تصميماتي اتخاذ مي‌كند. بر اين اساس و براي عملي كردن تصميمات خود لازم است با هر آنچه كه در ارتباط با خود و مانع عملي شدن تصميمات او مي‌شود، مبارزه كند. در چنين حالتي فرد بايد به خواسته‌هاي خود نه بگويد تا بتواند به اهداف خود برسد. تصور كنيد فردي را كه تصميم گرفته است با اجراي يك رژيم غذايي مناسب مقداري از وزن خود را كاهش دهد. كاهش دادن وزن هدف اساسي اوست كه براي رسيدن به آن بايد دست از برخي رفتارهاي خوردن بردارد. مثلا از خوردن شيريني‌جات دست بردارد. زماني كه فرد در مقابل وسوسه خوردن يك تكه شيريني خوشمزه مقاومت مي‌كند، در واقع به خواسته‌هاي خود جواب نه مي‌دهد. خواسته‌هايي كه با خواسته‌هاي اساسي‌تر او منافات دارد. به عنوان مثال ديگر، دانش‌آموزي را در نظر بگيريد كه قصد دارد نمرات بالايي در امتحان پايان سال به دست آورد. برنامه‌ريزي مي‌كند و تصميماتي مي‌گيرد. طبعا در چنين برنامه‌ريزي زمان كمتري صرف تفريحات و غيره خواهد شد. زماني كه فرد در مقابل وسوسه تماشاي يك برنامه تلويزيوني مقاومت مي‌كند، در واقع از مهارت خود براي نه گفتن به خود استفاده مي‌كند.

نه گفتن به ديگران: زماني كه خواسته‌هاي فرد و تمايلات فرد با خواسته‌هاي ديگران منافات پيدا مي‌كند. در اين حالت فردي كه تمايلات و خواسته‌هاي خود را ترجيح مي‌دهد، ناچار است در مقابل خواسته‌هاي ديگران مقاومت كند. چگونه مي‌تواند اين كار را انجام دهد؟ تصور كنيد دانش‌آموزي كه كتاب درسي خود را براي مطالعه خودش لازم دارد در مقابل درخواست دوستش كه كتاب او را شب امتحان به امانت مي‌خواهد، چه عكس‌العملي بايد داشته باشد. در چنين مواردي معمولا مهارت نه گفتن احساس مي‌شود.

در چه مواردي نه مي‌گوييم؟

آيا در همه موارد بايد از اين مهارت استفاده كرد؟ آيا بايد هميشه در مقابل خواسته‌هاي ديگران مقاومت كرد و با جديت جواب رد به آنها داد؟ مسلم است كه بايد طبقه‌بندي مناسبي روي موارد و موضوعاتي كه نه گفتن در آنها لازم به نظر مي‌رسد، داشته باشيم. زماني كه قبول درخواست‌ها خطرات و مشكلات جدي براي فرد به همراه دارد لازم است فرد با قاطعيت رفتار كند. مثل درخواست فردي مبني بر استفاده از سيگار.

اينها مواردي هستند كه نتايج وخيم و جدي براي فرد به بار مي‌آورند و لازم است فرد، حتما مهارت لازم براي ابراز قاطعيت در اين موارد را داشته باشد. در موارد ديگري چون امانت دادن كتاب به دوستي كه خودمان آن را نياز داريم يا موارد مشابه ديگري مي‌توان در ابتدا به دنبال راهكارهاي ديگر بود و در صورت عدم وجود اين راهكارها از اين مهارت‌ها استفاده كرد.

امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/

 

شنبه 18 خرداد 1392  10:51 AM
تشکرات از این پست
iran313
iran313
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 1561
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آموزش مهارتهاي زندگي

اگر اعتماد به نفستان پايين است؛ اين تکنيک عالي را امتحان کنيد

 

امروز مي خواهيم يک نکته بسيار ساده درمورد اعتماد به نفس برايتان عنوان کنيم که نه تنها روي اعتماد به نفس دروني شما تاثير مي گذارد، بلکه باعث مي شود بقيه هم شما را فردي با اعتماد به نفس بيشتر ببينند. اين تغيير کوچک در رفتارتان اگر بطور مداوم مورد استفاده قرار گيرد، تاثير شگرفي روي زندگيتان خواهد گذاشت، گرچه ساده ترين نکته اي است که بتوانيد تصور کنيد:

چانه تان را بالا بگيريد.

حالا براي لحظه اي از جلوي آينه کنار برويد و ژستتان را طوري تنظيم کنيد که چانه تان خيلي بالاتر از حد نرمال قرار گيرد. درواقع، چانه تان را آنقدر بالا بگيريد که باعث شود کمي ژستتان ناشيانه به نظر برسد (بعداً برايتان توضيح مي دهم که چرا چنين حسي داريد). حالا برويد و جلوي آينه بايستيد و خودتان را با اين ژست جديد برانداز کنيد.

ببينيد که چقدر آن کسي که در آينه مي بينيد با اعتماد به نفس به نظر مي رسد. مطمئناً اين ژست با ژست قبليتان تفاوت زيادي دارد، درست است؟

وقتي اعتماد به نفس نداشته باشيم ناخودآگاه چانه مان را کمي پايين تر از حد نرمال مي گيريم. اين کار بعد از مدتي شکل عادت به خود مي گيرد و ژست طبيعي صورتمان مي شود. به خاطر اين عادت است که وقتي براي بار اول چانه تان را خيلي بالا نگه مي داريد احساس ناشي بودن بهتان دست مي دهد. اما دليل آن فقط اين است که به آن عادت نداريد، همين.

بالا نگه داشت چانه دو تاثير خيلي قوي دارد:

1. به ديگران نشان مي دهد که اعتماد به نفس بالايي داريد و براي خودتان احترام زيادي قائليد. اما چطور يک بالا نگه داشتن ساده چانه چنين تصوري در اطرافيان ايجاد مي کند؟ داستان آن دراز است اما بيشتر به خاطر سمبل هايي است که ما بعنوان برخي انواع رفتار و شخصيت در ذهنمان داريم. نکته آخر اين است که همه آنهايي که اعتماد به نفس بالايي دارند، چانه هايشان را بالا مي گيرند. و اين هيچ استثنايي ندارد.

از طرف ديگر، پايين انداختن چانه هميشه نشانه بارز پايين بودن اعتماد به نفس است. و اين ژست نه تنها به ديگران نشان مي دهد که اعتماد به نفس پاييني داريد، به ذهن ناخودآگاه خودتان هم اين پيام را مي رساند و باعث مي شود که اعتماد به نفسمان حتي پايينتر هم بيايد.

2. بالا نگه داشتن چانه باعث مي شود احساس اعتماد به نفس بيشتري کنيد. اين يک مفهوم روانشناسي از مکتب رفتارگرايي است. اين يک واقعيت شناخته شده روانشناسي است که برخي رفتارهاي فيزيکي توليدات شيميايي درون مغز را تغيير مي دهند. صاف ايستادن و بالا نگه داشتن چانه دقيقاً چنين رفتاري است و با چنين ژستي از درون احساس اعتماد به نفس بالاتري خواهيد کرد.

تاثير دوگانه اين ژست آنرا به يکي از ساده ترين راه ها براي ايجاد اعتماد به نفس دروني و بيروني تبديل مي کند. مشخص است که اين دو تاثير از همديگر هم تغذيه مي کنند و باعث مي شود اعتماد به نفس شما بالا و بالاتر رود.

مهمترين چيزي که بايد درمورد اين ژست به ياد داشته باشيد اين است که هر روز آن را انجام دهيد. تداوم کليد کار است. حتي وقتي تنها هستيد اينکار را تمرين کنيد.

و اما يک هشدار: دفعات اولي که با اين ژست (يعني صاف ايستادن و چانه را بالا گرفتن) در مجامع عمومي ظاهر مي شويد ممکن است کمي احساس ناشي گري و خامي به شما دست دهد—انگار مي خواهيد خودتان را طوري وانمود کنيد که نيستيد. اين مسئله باعث مي شود که احتمالاً اعتماد به نفستان از زمان عادي هم پايينتر بيايد. اما نگران نباشيد: اين مسئله کاملاً متداول است و براي همه ما پيش مي آيد.

بايد به راهتان ادامه دهيد و بپذيريد که زمان مي برد تا با اين ژست جديدتان خو بگيريد و بايد درک کنيد که ممکن است اول کار کمي برايتان سخت باشد. اما بدانيد که اين سختي و ناراحتي خيلي زود وقتي اين ژست جديد برايتان شکل عادت درآمد برطرف مي شود.

نکات بيشتر در رابطه با اعتماد به نفس

اعتماد به نفس پايين يکي از مخرب ترين عادات و قالب هاي فکري است که کسي مي تواند داشته باشد. هرچقدر خودتان و توانايي هايتان را براي رسيدن به اهداف مختلف در زندگيتان پايينتر ببينيد، متقاعد کردن ديگران براي خلاف آن سخت تر خواهد بود.

يکي از مهمترين و اصلي ترين ويژگي هاي يک فرد براي داشتن يک زندگي خوب و شاد اين است که خود را بالا ببيند و به توانايي هاي خود براي رسيدن به بزرگترين دستاوردها ايمان داشته باشد.

هرچقدر بيشتر بتوانيد خودتان را فردي ببينيد که مهارت ها و ويژگي هاي لازم براي رسيدن به آرزوها و اهداف زندگي خود را دارد، ديگران هم بيشتر شما را آنطور مي بينند. و اين مي تواند فرصت هاي زيادي براي خودتان و آينده تان پيش رويتان قرار دهد.

در زير به چند نکته براي کمک به بالا بردن اعتماد به نفستان اشاره مي کنيم:

1. به زمان هايي در گذشته فکر کنيد که به خيلي از اهدافتان رسيده بوديد. احساسي که آنزمان داشتيد را به ياد آوريد و همان لذت و رضايت را دوباره تجربه کنيد.

2. از منطقه امنتان بيرون بياييد. گاهي اوقات يک کمي که خودتان را هل بدهيد باعث مي شود آزادي بيشتري احساس کنيد و اين مي تواند کمکتان کند که اعتماد به نفس بيشتري در قسمت هايي که قبلاً نداشتيد به دست آوريد.

3. خودتان را تحسين کنيد. اکثر افراد به اندازه کافي از خودشان تعريف و تمجيد نمي کنند. هرچقدر بيشتر خودتان اينکار را بکنيد، ديگران هم بيشتر تحسينتان مي کنند.

از اين سه نکته استفاده کنيد و اجازه بدهيد که حس اعتماد به نفس بالاتري را تجربه کنيد. بدانيد که شايسته تحسين هستيد، لايق آن اعتماد به نفسيد و موقعيت هاي عالي همه جا منتظر شماست.

امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/

 

شنبه 18 خرداد 1392  10:55 AM
تشکرات از این پست
iran313
iran313
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 1561
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آموزش مهارتهاي زندگي

مهارت خودآگاهي چيست؟

 

مهارت‌هاي زندگي، مهارت‌هايي هستند كه به منظور ارتقاي سطح ارتباطات، افزايش قدرت تصميم‌گيري، تعامل با ديگران، يادگيري، مديريت و درك خويش و كار كردن در گروه خود مورد استفاده قرار مي‌گيرد. يكي از مهم‌ترين مهارت‌هاي زندگي، مهارت خودآگاهي است.

 

صاحب‌نظران خودآگاهي را شناختي كه فرد نسبت به خود به دست مي‌آورد، مي‌دانند كه اين شناخت به دو طريق كسب مي‌شود يكي از طريق مقايسه‌اي كه فرد بين خود و اطرافيان انجام مي‌دهد و ديگري از طريق بازخوردهايي كه سايرين به فرد مي‌دهند.

 

به‌اين‌ترتيب فرد به احساس خوبي دست پيدا مي‌كند و خود را توانا، جذاب و دوست داشتني مي‌بيند. اين توصيف كه تداعي‌كننده توانايي‌هاي فرد است در روان‌شناسي خودآگاهي ناميده مي‌شود.

 

توانايي‌هايي كه لازمه دانستن خودآگاهي است، سه دسته است كه شامل

1-توانايي‌هاي جسمي و فيزيكي

2-توانايي‌هاي فكري و روحي

3-توانايي‌هاي جسمي و روحي با هم مي‌شود.

 

انسان بايد براي شناخت دقيق‌تر و بهتر خود، آگاهي‌هايش را در مورد شناخت توانايي‌هاي خود طبقه‌بندي كند. مثلا بداند كه شناخت علايق، خصوصيات، روحيات، احساسات، هيجانات، تفكرات و عواطف منوط به داشتن آگاهي دقيق از خصوصيات روحي و رواني و دروني خود است كه همان شناخت فكر است و روان‌شناسان از آن فرآيند آگاهي داشتن از فكر به‌عنوان فراشناخت ياد مي‌كنند.

 

همچنين شناخت توانايي‌هاي جسماني منوط به شناخت خصايص و توانايي‌هاي بيروني و فيزيكي او است. ديگران عامل مهمي براي شناساندن توانايي‌هاي انسان‌ها به خود فرد هستند بنابراين مي‌بينيم كه مهارت خودآگاهي به اين مساله اشاره دارد كه افراد بايد بتوانند تصويري واقعي از خود ارايه دهند و خودشان را تعريف كنند، ارزش‌هاي مورد قبول خود را بشناسند و بر خواسته‌ها، نيازها، تمايلات، ترس‌ها و هيجانات، عواطف، روحيات، مشخصات جسماني و ويژگي‌هاي جنسيتي و خصايص مثبت و منفي خود واقف باشند. در حقيقت انسان‌ها به‌وسيله نمادهايي خود را به اشخاص و ديگران معرفي مي‌كنند. اين نمادها مي‌توانند كلامي و غيركلامي باشند.

 

زبان وسيله مهمي براي شناساندن خود به ديگران است اما اين تنها وسيله براي شناسايي خود به ديگران نيست و انسان‌ها به طرق ديگري نيز خود را مي‌شناسانند و آن طرق غيركلامي است؛ مثلا بعضي از اشخاص لباس‌هايي مي‌پوشند كه وابستگي آنها را به گروهي خاص، اعتقادها و باورهاي مورد قبول‌شان نشان مي‌دهد. علاوه بر اين افراد از نشانه‌هاي ديگري به‌خصوصيات يكديگر پي مي‌برند.

 

مثلا از سرخ شدن فردي در جمع، پي مي‌برند كه وي خجالتي است يا از امتناع اشخاص از پرواز با هواپيما و عدم علاقه به كوهنوردي، مي‌توان به ترس از ارتفاع در وجود آن اشخاص پي برد.

 

به‌طور خلاصه مي‌توان گفت كه مجموعه حالات چهره و رفتارهاي غيركلامي و عادات منحصربه‌فرد شخصي ما به ديگران هستند كه سايرين نيز با بازخوردهايشان، ما را از وجود آنها آگاه مي‌كنند و در نتيجه به رشد خودآگاهي ما كمك مي‌كنند. افراد بايد خود را بشناسند و به ارزش‌ها و توانايي‌هاي خود پي ببرند و آن را به ديگران بشناسانند.

اكثر مكاتب الهي و تربيتي و ديني نيز افراد را به شناخت خود دعوت مي‌كنند و از اينجا مي‌توان دريافت كه مهارت خودآگاهي جزو مهارت‌هاي مهم است. اين مهارت ارتباط تنگاتنگي با اعتماد به نفس دارد چراكه اعتماد به نفس، اعتماد به خود و توانايي‌هاي خويشتن است. آگاه بودن به توانايي‌هاي خود و نشان دادن آن به ديگران، اعتماد به نفس افراد را بالا مي‌برد. مثلا فردي پس از آموختن موسيقي و پي بردن به استعداد خود در آن زمينه و ماهر شدن در آن، بيشتر از قبل خود را باور مي‌كند و بر ميزان اعتماد به نفس وي افزوده مي‌شود، از طرفي وقتي اعتماد به نفسش بالا مي‌رود مي‌تواند به خوبي با ديگران ارتباط برقرار كند و در برقراري روابط اجتماعي موفق‌تر از گذشته عمل كند،

از اين منظر خودشناسي مقدمه ارتباط با ديگران است. به‌طور خلاصه بايد گفت كه آگاهي افراد به حالات روحي‌شان به كنترل هيجانات‌شان كمك مي‌كند و در نتيجه براي افراد سودمند است همان‌گونه كه عدم آگاهي‌شان براي آنان مشكلات و تعارضاتي را به همراه دارد. آگاهي از نقاط قوت و ضعف خود، داشتن تصوير واقع‌بينانه از خود، آگاهي از حقوق و مسووليت‌هاي خود، توضيح ارزش‌ها، انگيزش براي شناخت، داشتن عزت‌نفس، لذت بردن از زندگي، برخورد مناسب با ناكامي‌ها و شكست‌ها، ارزشيابي موثر بودن اعمال خود، تشخيص نيازهاي جسمي و رواني، علايق و نيازها و توصيف ديگران درباره خود از مصاديق و ابعاد خودآگاهي است.

 

امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/

 

یک شنبه 19 خرداد 1392  12:55 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها