0

مبحث ششم:زندگی چیست؟

 
aziz1352
aziz1352
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 769
محل سکونت : آ.ش

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه

 

روزی یکی از سربازهایی که نگهبان سلول من بود, سوال کرد تو را برای چی گرفته اند؟
زندگی چیست ؟ اگر خنده است چرا گریه میكنیم ؟ اگر گریه است چرا خنده میكنیم ؟ اگر مر گ است چرا زندگی می كنیم ؟ اگر زندگی است چرا می میریم ؟ اگه عشق است چرا به آن نمی رسیم ؟ اگه عشق نیست چرا عاشقیم.
حق وباطل
اگر در صحنه حق و باطل نیستی، اگر شاهد عصر خودت و شهید حق بر باطل نیستی، هر جا كه میخواهی باش. چه به شراب نشسته و چه به نماز ایستاده. هر دو یكیست
روزی یکی از سربازهایی که نگهبان سلول من بود, سوال کرد تو را برای چی گرفته اند؟

اسلحه داشتی؟ جواب دادم : بله. پرسید چندتا داشتی؟ جواب دادم : دو سه تا. پرسید مارکش چه بود؟ گفتم : خودکار دکتر علی شریعتی

سالها اينچنين گذشت و هر چه مينوشيدم تشنه تر ميشدم و هرچه ميخوردم گرسنه تر و هرچه ميگفتم ساكت تر و هرچه ميشنيدم بي جوابتر و هرچه مشهورتر گمنام تر و هرچه شلوغتر تنهاتر و هرچه غنيتر محتاج تر و هرچه آشنا تر بيگانه تر... تا... يقين كردم اينجا جاي من نيست

در این شهر صدای پای مردمانی می آید که همچنان که تورا می بوسند طناب دار تورا می بافند. مردمانی که صادقانه دروغ می گویند…

قضاوت

ای خدای بزرگ به من کمک کن تا وقتی می خواهم درباره ی راه رفتن کسی قضاوت کنم, کمی با کفش های او راه بروم
انسانیت
انسان بیش از زندگی است ؛ آنجا که هستی پایان می یابد،او ادامه می یابد.
بگذار تا شیطنت عشق....
خدایا اضطراب های بزرگ غم های ارجمند و حیرت های عظیم بر روح ام عطا کن و لذت ها را به بندگان حقیرت ببخش و دردهای عزیز بر جانم ریز
سلام
در شگفتم که سلام آغاز هر دیداریست ، ولی در نماز پایان است . شاید این بدین معناست که پایان نماز ، آغاز دیدار است .
هست و نیست
در بی کرانه زندگی دو چیز افسونم کرد: آبی اسمان که می ببینم و می دانم نیست و خدایی که نمی بینم و می دانم هست
تهمت و دروغ
تهمت و دروغ را دشمن سفارش میدهد و منافق میسازد و عوام فریب پخش میکند وعامی انرا میپذیرد
چگونه زیستن
خـدایا تـو چگونه زیـسـتـن را به مـن بـیاموز مـن خـود چگونه مُـردن را خـواهـم آموخـت .
شهرت
خدایا شهرت منی را که میخواهم باشم قربانی منی را که: میخواهند باشم نکند
اصلاح فکر
زمانی مصاحبه گری از معلم صداقت و صمیمیت دکتر علی شریعتی پرسید :
به نظر شما چه لباسی را به زن امروز بپوشانیم ؟
دکتر علی شریعتی در جواب گفتند : نمیخواهند لباسی بدوزید و بر تن زن امروز نمائید . فکر زن را اصلاح کنید او خود تصمیم میگیرد که چه لباسی برازنده اوست
ادمی
عده ای مثل قرص جوشانند؛ در لیوان آب كه بیاندازیشان طوری غلیان كرده و كف می كنند كه سر می روند اما كافی است كمی صبر كنی بعد می بینی كه از نصف لیوان هم كمترند.
شناخت
حتی خداوند نیز دوست دارد که بشناسندش نمی خواهد مجهول بماند مجهول ماندن است که احساس تنهایی را پدید می آورد و دردبیگانگی و غربت را. مجهول ماندن رنج بزرگ روح آدمی است.
انسان
انسان عبارت است از یک تردید. یک نوسان دائمی. هر کسی یک سراسیمگی بلاتکلیف است.
مثنوی
احساس می کنم در این مثنوی بزرگ طبیعت مصرع هایی ناتمامیم . بودنمان انتظار یک بیت شدن .
خدا
خداوندا من با تما م کوچکیم یک چیز از تو بیشتر دارم و آن هم خدای است که من دارم و تو نداری
اندیشه
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری .
پشتکار
برای شناکردن به سمت مخالف رودخانه قدرت و جرات لازم است وگرنه هر ماهی مرده ای هم میتواند از طرف جریان آب حرکت کند
چهره دل
هر کس بد ما به خلق گوید ما چهره دل نمی خراشیم ما خوبی او به خلق گوییم تا هردو دروغ گفته باشیم
عقل
خدایا هر که را عقل دادی ، چه ندادی؟ و هر که را عقل ندادی ، چه دادی؟؟؟
دنیا رو نگه دارید
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !
زنده بودن
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت
حسین
در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد.
حقیقت
انسان مجبور نیست حقایق را بگوید ولی مجبور است چیزی را که می گوید حقیقت داشته باشد
معنای زندگی
زندگی چیست ؟ نان . آزادی . فرهنگ . ایمان و دوست داشتن
خوشبختی
برای خوش بخت بودن به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن.
زندگی چیست؟؟
نیا را بد ساخته اند...
کسی را که دوست داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست دارد ،تو دوستش نمی داری اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند و این رنج است .
و این تمام زندگیست
و
زندگی یعنی این ....
ای..
ای زینب: نگو در کربلا بر تو چه گذشت! بگو ما چه کنیم؟
خدایا
خدایــــــــــا سرنوشت مرا خیر بنویس
تقدیری مبارک
تا هرچه را که تو دیر می خوای زود نخواهم
وهرچه را که تو زود می خوای دیر نخوام
دوست داشتن
کسی را که دوستش می دارید شما را دوست نمی دارد...کسی که شما را دوست می دارد شما او را دوست نمی دارید...کسی که شما دوستش می دارید و او نیز شما را دوست می دارد , به رسم و آئین روزگار هرگز به هم نمی رسند و این رنج است
مذهب
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سال ها مذهبی بودم بدون آنکه خدایی داشته باشم.
دوست داشتن
دوست داشتن خیلی بهتر از عشق است. من هیچ گاه دوست داشتن خود را تا بالا ترین قله های عشق پایین نمی اورم
ارزش
ارزش انسان به اندازه حرف هایی هست که برای نگفتن دارد.
انسان..
انسان نقطه ای است بین دو بی نهایت . بی نهایت لجن و بی نهایت فرشته .بنگر به طرف کدام یک می روی
عشق
دکتر شریعتی:من هیچ گاه دوست داشتن خود را تا بالاترین قله های عشق پایین نمی آورم...
گناه
بیا گناه كنیم جایی كه خدا نباشد..
انسانیت
انسان به اندازه ای كه برخوردارتر است انسان نیست بلكه انسان به اندازه ای كه خود را نیازمند تر حس می كند انسان است.
حسرت مرگ
خدایا! به من زیستنی عطا كن كه در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای كه برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا كن كه بر بیهودگی اش سوگوار نباشم
خوشبختی
لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم؛ غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند.
تنهایی
حتی اگر تنهاترِین تنهایان باشم باز هم خدا با من است.او جبران تمام نداشتن های من است...
شرافت
شرافت مرد هم چون بکارت یک دختر است اگر یکبار لکه دار شد دیگر جبران پذیر نیست
کمال
انسان به اندازه ای که به مرحله انسان بودن نزدیک می شود ،احساس تنهایی بیشتری می کند
عشق
شق مثل قایقی هست که در اعماق دریا غرق میشود ولی دوست داشتن
مثل قایقی هست که رو این دریا آرام به حرکت ادامه میدهد پس دوست داشته باشیم نه عاشق شویم
هنر
هنر تجلی غریزه آفریدگاری انسان است در برابر هستی که تجلی آفریدگاری خداست
روح
چقدر روح محتاج فرصتهاست که در ان هیچکس نباشد

نیایش
پروردگارا به مندایا به من توفیق تلاش در شکست صبر در نومیدی عظمت بی نام دین بی دنیا تو فیق عشق بی هوس،تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند عنایت فرما

ایمان
حقیقت همواره همان جایی است که ایمان هست

درون گرایانه
سرمایه های هر دلی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
فریاد
من هرگز نمی نالم...قرنها نالیدن بس است...میخواهم فریاد بزنم...!اگر نتوانستم سكوت میكنم...
کتاب ناخوانده
هر انسان كتابی است در انتظار خواننده اش.
فهم
به من بگو نگو ، نمیگویم ، اما نگو نفهم ، كه من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم .
فهمیدن
انها(دشمنان)از فهمیدن تو می ترسند.از گاو که گنده تر نمیشوی می دوشنت و از اسب
که دونده تر نمیشوی سوارت میشوند و از خر که قوی تر نمیشوی بارت میکنند. انها از
فهمیدنتو میترسند.
فرصت
روزی كه بود ندیدم....روزی كه خواند نشنیدم
روزی دیدم كه نبود....روزی شنیدم كه نخواند
پناهگاه ابدی
اگر تنهاترین تنهاها شوم باز خدا هست.او جانشین همه نداشتن هاست.نفرین و آفرین ها
بی ثمر است.اگر تمامی خلق گرگ های هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو
تنهای مهربان و جاوید و آسیب ناپذیر من هستی.ای پناهگاه ابدی !
تو میتوانی جانشین همه بی پناهی ها شوی.
عشق
میقترین و بهترین تعریف از عشق این است كه :
عشق زاییده تنهایی است.... و تنهایی نیز زاییده عشق است...
تنهایی بدین معنا نیست كه یك فرد بیكس باشد .... كسی در پیرامونش نباشد!
اگر كسی پیوندی ، كششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست!
برعكس كسی كه چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میكند...
و بعد احساس میكند كه از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعیت نیز تنهاست ......
مرگ
.. نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد ... نمیخواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت ... ولی بسیار مشتاقم ... كه از خاك گلویم سوتكی سازد ... گلویم سوتكی باشد به دست كودكی گستاخ و بازیگوش ... تا كه پی در پی دم گرم خویش را بر گلویم سخت بفشارد .... و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد ... تا بدین سان بشكند دائم سكوت مرگبارم را ...
انسان
همواره روحی مهاجر باش به سوی مبدا به سوی انجا که بتوانی انسانتر باشی
و از انچه که هستی و هستند فاسله بگیری این رسالته دائمی توست
توحید
دایا من در كلبه حقیرانه خود كسی را دارم كه تو در ارش كبریایی خود نداری
منچون تویی را دارم
وتو چون خود نداری
نیایش
خدایا : رحمتی كن تا ایمان ، نام ونان برایم نیاورد ، قوتم بخش تا نانم را؛ وحتی نامم را در خطر ایمانم افكنم.
تا از آنها باشم كه پول دنیا می گیرند وبرای دین كار می كنند ؛ نه آنها كه پول دین می گیرند وبرای دنیا كارمی كنند .
کسی را دوست میدارم..
خداوندا
از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدارم
حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست می دارم
می گویند:
فراموشش کن
تقدیر
نگاه كه تقدیر نیست و از تدبیر نیز كاری ساخته نیست خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه اندامها و نیروهای روح و با قدرتی كه در صمیمیت است تجلی كند اگر هم هستیمان را یك خواستن كنیم یك خواستن مطلق شویم و اگر با هجوم و حمله های صادقانه و سرشار از امید و یقین و ایمان بخواهیم پاسخ خویش را خواهیم گرفت.

تنهایی
رنج تلخ است ولی وقتی آن را به تنهایی می کشیم تا دوست را به یاری نخوانیم،
برای او کاری می کنیم و این خود دل را شکیبا می کند.
طعم توفیق را می چشاند.
و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن
و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن
و چه بدبختی آزاردهنده ای ست "تنها" خوشبخت بودن
در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است.
در بهار هر نسیمی که خود را بر چهره ات می زند یاد "تنهایی" را در سرت زنده میكند .
"تنها" خوشبخت بودن خوشبختی ای رنج آور و نیمه تمام است .
" تنها" بودن ، بودنی به نیمه است
و من برای نخستین بار در هستی ام رنج "تنهایی" را احساس کردم.

انسانها
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:

عمده آدمها. حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.

مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی شخصیت‌اند و بی اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌اشان یکی است.

آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند. کسانی که هماره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.

شگفت انگیز ترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.

وقتی دیگر نبود
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی‌توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن

نیایش
خدایا:
مگذار که :
ایمانم به اسلام و عشقم به خاندان پیامبر ، مرا با کسبه دین ، یا حَمَله تعصب ، و عَمَله ارتجاع هم آواز کند .
که آزادی ام اسیر پسندِ عوام گردد .
که «دینم» در پس «وجهه دینی» ام دفن شود ، که عوام زدگی مرا مقلّد تقلید کنندگانم سازد .
که آن چه را «حق می دانم» به خاطر آن که «بد می دانند» کتمان کنم .
خدایا می دانم که اسلامِ پیامبرِ تو با « نه » آغاز شد و تشیع دوست تو نیز با « نه » آغاز شد .
مرا ای فرستنده محمد و ای دوستدار علی ! به« اسلام آری » و به « تشیع آری » کافر گردان
1. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند 2. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند 3. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند 4. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هستند.

 

   زندگي ، چون گذر از جاده اي است اول بار،

دوشنبه 20 خرداد 1392  8:29 AM
تشکرات از این پست
09303495228 nazaninfatemeh mey212
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه

 سوال:

از كدوم يكي از تعريفهاي زندگي كه درمتن اومده بيشتر خوشتون اومد؟ كدوم رو بيشتر پسنديديد و در واقع منطبق بر زندگي خودتون مي دونيد؟

و تعريف خود شما از زندگي چيست؟

عمر مفيدتون رو چطور محاسبه مي كنيد؟

چكار كنيم عرض عمرمون بيشتر از طولش بشه؟

اصلا چطور ميشه بهتر زندگي كرد؟

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

دوشنبه 20 خرداد 1392  8:38 AM
تشکرات از این پست
mina_k_h 09303495228 nazaninfatemeh mey212
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:aziz1352

سلام.

 برداشت شخصي  و نظر خودتون از زندگي چيه؟

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

دوشنبه 20 خرداد 1392  8:44 AM
تشکرات از این پست
mina_k_h 09303495228 nazaninfatemeh
aghjeh
aghjeh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 230
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه

 

قبل ازشروع موضوع بحث به چندنکته اشاره میکنم:
 
زندگی از دیدگاه بزرگان :( جان کانفیلد ) زندگی یک بوم نقاشی است که در آن از پاک کن خبری نیست
 
حکایت است که امام علی ( ع ) می فرمایند :من عاشق زندگی ام و بیزار از دنیا . از ایشان پرسیدند مگر بین زندگی و دنیا چه فرقی است ؟ فرمودند دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و شهوت است و زندگی نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پرده ی شوق به انسان می نگرد .
 
زندگی سخت ساده است !
 
خطر کن ٬ وارد بازی شو
 
چه چیزی از دست می دهی ؟
 
با دستهای خالی آمده ایم
 
و با دستان تهی خواهیم رفت
 
نه ٬ چیزی نیست که از دست بدهیم
 
فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند
 
تا سر زنده باشیم ٬ تا تارانه ای زیبا بخوانیم
 
و فرصت به پایان خواهد رسید
 
آری ٬ این است که هر لحظه غنیمتی است
 
هر لحظه را به گونه ای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است
 
و کسی چه می داند ؟
 
شاید آخرین لحظه باشد .   ( اوشو )
 
 
 
زندگی آن چیزی است که خود تصور میکنید:
 
 
 
در بیمارستانی دو بیمار ٬ در یک اتاق بستری بودند . یکی از بیماران اجازه داشت هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود ٬ بنشیند . ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقی اش روی تخت بخوابد . آنها ساعت ها در مورد همسر ٬ خانواده و دوران سربازی شان صحبت میکردند و هر روز بعدازظهر بیماری که تختش کنار پنجره بود می نشست و تمام چیزهایی را که بیرون از پنجره می دید برای هم اتاقی اش توصیف میکرد . پنچره رو به یک پارک بود که دریاچه ی زیبایی داشت ٬ مرغابی ها و قوها در دریاچه شنا میکردند و کودکان با قایق های تفریحی در آب سرگرم بودند . درختان کهن و آشیانه پردندگان به شاخسارهای آن تصویر زیبایی را بوجود آورده بود . همانطور که مرد کنار پنجره این جزئیات را توصیف میکرد ٬ هم اتاقی اش چشمانش را می بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم میکرد و لبخندی بر لبانش می نشست نشان از احساس لطیفی بود که با تصور کردن این مناظر در دل او بوجود آمده بود .
 
 
 
هفته ها سپری میشد و دو بیمار با این مناظر زندگی میکردند . یک روز مرد کنار پنجره مرد و مستخدمان بیمارستان جسد او را از اتاق بیرون بردند . مرد دیگر که بسیار ناراحت بود درخواست کرد که تختش را به کنار پنجره منتقل کنند . پرستار این کار را با رضایت انجام داد . مرد به آرامی و با درد بسیار خود را به سمت پنجره کشاند تا بتواند آن مناظر زیبا را با چشمان خودش و به یاد دوستش ببیند . همین که نگاه کرد ٬ باورش نمی شد . چیزی که می دید غیر قابل قبول بود . یک دیوار بلند ٬ فقط یک دیوار بلند ! همین . مرد حیرتناک به پرستار گفت که هم اتاقی اش همیشه مناظر دل انگیزی را از پشت پنجره برای او توصیف می کرد ٬ پس چی شده ؟ پرستار به سادگی گفت ولی آن مرد کاملا نابینا بود !
 
هر‌کدام از ما باید اصول و ارزش‌هایی د‌اشته باشیم که به آن‌ها بسیار مقیدیم. یکی از مهم‌ترین قانون‌های زندگی در تمثیل زیر بیان شده است:
 
هرچیز به جای خویش نیکوست!
 
«شیخ محمود شبستری» در «گلشن راز» شعر زیبایی را آورده است:
 
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست        که هر چیزی به‌جای خویش نیکوست
 
اگر یک ذره را برداری از جای                      همه عالم فرو‌ریزد سرا‌پای
 
مهم‌ترین هنر زندگی، این است که «جای درست هر‌چیز» را پیدا کنیم. برخی از افراد، احساسات و رفتارهای بشری را به «خوب و بد» تقسیم می‌کنند. برای نمونه محبت، ترحم، بخشش و انعطاف را خوب می‌دانند و خشم، حسابگری و سخت‌گیری را بد می‌دانند. چنین نیست! محبت اگر در جای درستِ خود اعمال شود، زیباست. اگر محبت را نابه‌جا به‌کار بریم، نه‌تنها زیبا نیست که زشت و زشتی‌آفرین است!
 
شنیده‌اید که:
 
درشتی و نرمی به هم در به است          چو رگزن که جراح و مرهم‌نه ‌است
 
و این‌که:
 
ترحم بر پلنگ تیز‌دندان                  ستمکاری بود بر گوسفندان
 
همه‌جای زندگی نباید انعطاف و گذشت داشته باشیم. هر‌کدام از ما باید اصول و ارزش‌هایی د‌اشته باشیم که به آن‌ها بسیار مقیدیم. یکی از مهم‌ترین قانون‌های زندگی در تمثیل زیر بیان شده است:
 
«فلفل نباشید، سیب‌زمینی نباشید، گیلاس باشید!»
 
برخی از افراد، هم‌چون «فلفل»، تند وتیزند. راجع‌به همه‌چیز، حساس و متعصب‌اند. هرچیز بر‌خلاف سلیقه‌‌شان باشد، آنان را برمی‌آشوبد و همواره آماده‌اند با دیگران بجنگند، بر سر هرچیز!
 
گروهی از افراد هم از آن‌طرف بام می‌افتند. آنان شبیه «سیب‌زمینی‌»‌اند، راجع‌به هیچ‌چیز غیرت و تعصب ندارند. آنان با هرکس و هر‌چیزی کنار می‌آیند!
 
هیچ‌کدام از این افراد، انسان کامل نیستند! انسان کامل، هم تعصب و غیرت دارد و هم انعطاف و تسامح، هم‌چون «گیلاس» که بخشی از آن، نرم و شیرین است و بخشی از آن، سفت و سخت می‌باشد و کسی نمی‌تواند آن را گاز بزند! مهم این است که تشخیص دهیم کجا جای محکم ایستادن است و کجا جای گذاشتن و روان‌شد‌‌‌ن. جاهایی در زندگی پیش‌می‌آید که لازم است هم‌چون کوه، محکم و استوار باشیم و موقعیت‌هایی در زندگی پیش‌می‌آیند که لازم است هم‌چون جویبار، سیال و نرم باشیم. نه سفت و سخت بودن، فضیلت است، نه سیال و نرم بودن! فضیلت این است که «به‌جا» سفت و سخت باشیم و «به‌جا» سیال و نرم!
 
شايد در گير و دار زندگي روزمره از خوشي زندگي غافل شويم و حتي وقت نكنيم كه به اين موضوع بسيار مهم در زندگي فكر كنيم كه پايه‌هاي اساسي خوشي در زندگي چيست؟ چه چيزهايي خوشي را از بين مي‌برد؟ خوش‌ترين زندگي چيست؟ ائمه معصومين(ع) در اين مسائل نيز راه را به ما نشان داده‌اند و پاسخ اين سوالات را در قالب احاديث و روايات بسيار زيبا بيان كرده‌اند:
 
امام صادق (ع) در اين باره كه پايه‌هاي اساسي خوشي در زندگي چيست، مي‌فرمايند:"پنج چيز است كه هر كس يكى از آن‌ها را نداشته باشد، پيوسته زندگيش لنگ، خِردش سرگشته و فكرش مشغول است: اول، تندرستى. دوم امنيّت. سوم، فراخى در روزى. چهارم، همدم سازگار - راوى مي‌گويد: عرض كردم: منظور از همدم سازگار چيست؟ فرمود: زن نيك و فرزند نيك و همنشين نيك - و پنجم كه جامع همه اين‌هاست، آسايش.
 
آن حضرت همچنين درباره عواملي كه خوشي در زندگي را از بين مي‌برد، اينگونه مي‌فرمايند:"سه چيز زندگى را تيره مي‌كند: فرمانرواى ستمگر، همسايه بد و زن بدزبان و وقيح.
 
مولاي متقيان امام علي (ع) نيز به اين سوال پاسخ مي‌دهند كه خوش‌ترين زندگي چيست؟ آن حضرت مي‌فرمايند:"گواراترين زندگى، دور افكندن تكلّفات است.
 
هچنين بيان مي‌دارند:خوش‌ترين زندگى، قناعت داشتن است.
 
امام على(ع) و امام صادق(ع) درباره خوش‌ترين و آسوده‏‌ترين زندگى نيز مي‌فرمايند:
 
"خوش‌ترين و آسوده‏‌ترين زندگى را كسى دارد، كه خداوند سبحان او را قناعت ببخشد و همسرى پاك و شايسته عطايش فرمايد..
 
امام صادق(ع):زندگي‌اى گواراتر از خوشخويى نيست....موفق باشید
دوشنبه 20 خرداد 1392  9:03 AM
تشکرات از این پست
09303495228 nazaninfatemeh mey212
aboalfazlm
aboalfazlm
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 323
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه

سلام.

**حاج ابواسحاق رحمةالله علیه می فرمایند:

زندگی کاسه زهر است که مرگش خوانند؛

خوش درکش و جرعه بر جهان ریز و برو.

یعنی زندگی که پایانش مرگ است یک جام زهر است. راحت و آسوده بنوش و جرعه ای هم بر زمین بریز و برو..

ارزش زندگی در این دنیا اینه که انسان می تونه خودش رو پرورش بده.چون این محیط بهترین و مساعدتنرین مکان برای رشد روح انسانه و در هیچ محیط دیگه ای این همه امکانات وجود نداره.
ساختن و جنگیدن با مشکلات ، پبدا کردن راه حل درست و برخورد صحیح با هر پیشامدی امتیاز خیلی زیادی در این دنیا نصیب آدم میکنه که بعداً به دردش می خوره.
منظورتونو از چه کارهائی دقیقاً متوجه نمی شم ، ولی همین که وقتی کسی از دنیا میره میگن دست از دنیا کوتاه شده نشانه اینه که زندگی در این دنیا ارزش زیادی داره که در زمان حیات باید قدرش رو دونست و صحیح استفاده کرد.

زندگی ارزش زیستن رو داره پس زندگی کن و ازش لذت ببر.زندگی با همه سختی هاش زیباست. در زندگی هدفهای والا داشته باش و برای رسیدن به اونا نهایت تلاش رو به کارببر به خودت وتوانایی هایت اعتماد داشته باش اون وقت بیشتر از زندگی لذت می بری.وقتی هر کاری رو انجام میدی فقط برای رضای خدا باشه اون وقته که ارزش زندگی رو خودت با تمام وجود حس میکی.

من فقط می دانم زند گی رنگ خداست و خدا آبی نیست، مشکی نیست و
خدا رنگ حقیقت هایی است که در این وادی گم گشته پنهان است .
من فقط میدانم زندگی لحظه ای از بوییدن عشق است .
غم _ شادی _ بخشش ها _ نیکی و بداندیشی ها این همان است که نامش زیباست.
چه گمان می کردی دنیا _ عمر _ آینده همگی یک واژه اند و حقیقت ماییم .
ما اگر زنده به دنیای حقیقت باشیم زندگی هم زیباست

حضرت علی علیه السلام می فرماید:
ارزش جان شما بهشت است، آن را به کمتر از بهشت نفروشید.
پس ما زندگی می کنیم که در کنار لذت بردن از زیباییهای اون، با زحمتهایی که اینجا می کشیم، یک کالای بسیار با ارزش رو بخریم. مواظب باشیم گولمون نزنن و به کمتر از اون نفروشیمش.

دوشنبه 20 خرداد 1392  9:08 AM
تشکرات از این پست
09303495228 nazaninfatemeh mey212
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:aghjeh

سلام بر شما.

اين مطلبي كه قبل از شروع بحث نوشتيد دقيقا مطلبي هست كه موضوع تاپيك هست و فايل دانلودي شامل اين مطالب مي شود. بهتر بود اول فايل رو دانلود مي كردين و بعد نظر خودتون رو در مورد مطالب مطرح شده در بحث مي گفتيد.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

دوشنبه 20 خرداد 1392  9:21 AM
تشکرات از این پست
mina_k_h 09303495228 nazaninfatemeh mey212
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه


نقل قول salma57

سلام بر شما.

اين مطلبي كه قبل از شروع بحث نوشتيد دقيقا مطلبي هست كه موضوع تاپيك هست و فايل دانلودي شامل اين مطالب مي شود. بهتر بود اول فايل رو دانلود مي كردين و بعد نظر خودتون رو در مورد مطالب مطرح شده در بحث مي گفتيد.


سلام

از تذکر شما ممنونم .

دوشنبه 20 خرداد 1392  11:55 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh mey212
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه


نقل قول aboalfazlm
 
دوست عزیز تا 24 ساعت آینده وقت دارید پست خود را ویرایش کنید در صورت ویرایش نکردن حذف خواهد شد
دوشنبه 20 خرداد 1392  1:16 PM
تشکرات از این پست
mey212
raeiali75
raeiali75
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1391 
تعداد پست ها : 666
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه

 

زندگی خداست و شعر و مهر و عشق و بوسه و آغوش و آهنگ و شور و سوز و ناز و ساز و بهار و آبی و ساده و رقص و صبح و چشم و كام و حال و رود و جوی و گل و رنگ و مست و اشك و لرز و صفا و خوب و زنده و صاف و شراب و خواب و نوش و شاد و گنج و جاده و ماه و روز و وفا و سخا و لطیف و دل آویز و طراوت و زیبا و لبخند و در آخر زندگی زندگی است. 


اگر زندگی خدا نیست پس چرا فقط خدا هست؟!
اگر زندگی شعر نیست پس چرا هوهوی بادش یاهوی رند خرابات است؟! 
اگر زندگی مهر نیست پس چرا كبوتر با كبوتر باز با باز كند پرواز؟!
اگر زندگی عشق نیست پس چرا ستاره ها باز چشمك می زنند؟!
اگر زندگی بوسه نیست پس چرا زاغان مرغان عشق نشدند؟!

اگر زندگی آغوش نیست پس چرا نسیم در تن برگ این گونه می پیچد؟!اگر زندگی آهنگ نیست پس چرا صدای جغد و كلاغش نوای پائیز و خرابه دارد؟!
اگر زندگی شور نیست پس چرا شبهایش اینقدر پر درد و حال است؟!
اگر زندگی سوز نیست پس چرا شمع باید بسوز و بسازد و بگرید و بخندد؟!
اگر زندگی ناز نیست پس چرا مَهْوشانی كه هَوی مهتابند اینقدر كرشمه دارند؟!
اگر زندگی ساز نیست پس چرا همه آهنگ ماندن را خوب می نوازند؟!
اگر زندگی بهار نیست پس چرا صدای پرندگان را در برگ ریز خزان هم می شود شنید؟!
اگر زندگی آبی نیست پس چرا چشم ماه رخان، رنگ دریا و آسمان دارد؟!
اگر زندگی ساده نیست پس چرا همه در خواب اینقدر بی نقشند؟!
اگر زندگی رقص نیست پس چرا پروانه ها تنها فصل عمر را می رقصند؟!
اگر زندگی صبح نیست پس چرا هر طلوع زندگی آغاز می شود؟!
اگر زندگی چشم نیست پس چرا نور اینقدر می رقصد؟!
اگر زندگی كام نیست پس چرا عسل اینقدر شیرین است؟!
اگر زندگی حال نیست پس چرا غروب اصلا خواستنی نیست؟!
اگر زندگی رود نیست پس چرا فصلِ خشك، بهار كركس است؟!
اگر زندگی جوی نیست پس چرا زمزمه اش اینقدر شنیدنی است؟!
اگر زندگی گل نیست پس چرا اشكِ گل، آئین عزا است؟!
اگر زندگی رنگ نیست پس چرا خاكستری، تنها، رنگ خاكستر است؟!
اگر زندگی مست نیست پس چرا اینقدر پاسبان بر هر كوی و برزن است؟!
اگر زندگی اشك نیست پس چرا آسمان كه می گرید زمین می خندد؟!
اگر زندگی صفا نیست پس چرا بی صفا زندگی نیست؟!
اگر زندگی لرز نیست پس چرا اینقدر ماه در بركه می لرزد؟!
اگر زندگی خوب نیست پس چرا خفاشها تنها در غارند؟!
اگر زندگی زنده نیست پس چرا بوته رز همیشه گل می كند؟!
اگر زندگی صاف نیست پس چرا گورستانش مه آلود است؟!
اگر زندگی شراب نیست پس چرا این همه مست، زنده اند؟!
اگر زندگی خواب نیست پس چرا مرگ، مردمان را بیدار می كند؟!
اگر زندگی نوش نیست پس چرا نیش اینقدر سوز دارد؟!
اگر زندگی شاد نیست پس چرا حیوان نمی خندد؟!
اگر زندگی گنج نیست پس چرا مردن اینقدر سخت است؟!
اگر زندگی نیایش نیست پس چرا بی نیایش كسی زنده نیست؟!
اگر زندگی جاده نیست پس چرا مرده ها در حاشیه دفنند؟!
اگر زندگی ماه نیست پس چرا بی ماه، ماه و سالی نیست؟!
اگر زندگی روز نیست پس چرا هر روز زندگی نو می شود؟!
اگر زندگی وفا نیست پس چرا هیچ كس بی وفا شِكَّرین نیست؟!
اگر زندگی سخا نیست پس چرا آسمان كه می بارد زمین می روید؟!
اگر زندگی لطیف نیست پس چرا خار، سبز و خشكش یكی است؟!
اگر زندگی دل آویز نیست پس چرا دل، به غیر او آویز نیست؟!
اگر زندگی طروات نیست پس چرا مگسان، تخم، بر مردار می نهند؟!
اگر زندگی زیبا نیست پس چرا مرده ها اینقدر زشتند؟!
اگر زندگی لبخند نیست پس چرا به وقت مرگ لبخند نیست؟!
اگر زندگی نور نیست پس چرا شبهای سیاهش انگار زندگی نیست؟!
اگر زندگی جور نیست پس چرا "هر روز دریغ از دیروز" دروغ نیست؟!
اگر زندگی زندگی نیست پس چرا هیچ چیز در توصیف زندگی بهتر از زندگی نیست؟!
آری، زندگی خداست و شعر و مهر و عشق و بوسه و آغوش و آهنگ و شور و سوز و ناز و ساز و بهار و آبی و ساده و رقص و صبح و چشم و كام و حال و رود و جوی و گل و رنگ و مست و اشك و لرز و صفا و خوب و زنده و صاف و شراب و خواب و نوش و شاد و گنج و جاده و ماه و روز و وفا و سخا و لطیف و دل آویز و طراوت و زیبا و لبخند و نور و جور و در آخر زندگی زندگی است.

 

دوشنبه 20 خرداد 1392  1:21 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh 09303495228 mey212
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه

دانستن ارزش زندگی بستگی به این دارد كه ما تا چه مقدار هدف از زندگی در این دنیا را می دانیم.هر هدفی كه از زندگی برای خودمان تعریف كنیم ارزش زندگی نیز همان رنگ ولعاب را خواهد گرفت.پس باید هدف مان از زندگی مشخص شود تا به دنبال آن ارزش زندگی نیز واضح گردد.
على(ع) مى فرماید : «خداى رحمت كند كسى را كه بفهمد از كجا آمده ، براى چه چیز آمده و به كجا خواهد رفت .» قرآن هدف زندگى كردن را رسیدن به حد اعلاى كمال و قرب الهى مى داند . براى روشن تر شدن مسأله به چند مطلب زیر دقت نمایید :
1ـ اصل آفرینش ، جودِ بر بندگان است ; نه سود براى آفریدگار . (ابراهیم ، 8 ; حج ، 64)
2ـ انسان از نظر مقام و ارزش ، مسجود ملائكه و نماینده خدا بر روى زمین است . (بقره آیه 171 و 24)
3ـ جهان ، حكیمانه و به حق و هدفدار خلق شده است : «خلق السموت و الأرض بالحقّ ; (تغابن ، 3) خداوند آسمان ها و زمین را به حق خلق كرده است » . «و ما خلقنا السّمآء و الأرض و ما بینهما بـطلا ; (ص ، 27) ما آسمان و زمین و آن چه را بین آن دو است ، باطل نیافریدیم » . هدفدار بودن كل جهان ، با آفرینش انسان هماهنگى دارد : «خلق السّموت و الأرض بالحقّ و صوّركم فأحسن صوركم ; (تغابن ، 3) خداوند زمین و آسمان را آفرید و شما را تصویر كرد ، تصویرى زیبا و دلپذیر .»
4ـ آزادى اراده براى انسان ، اساس آفرینش او است و دعوت خداوند و انبیاء و اولیاء ، فقط براى نشان دادن راه است : «إنّ علینا للهدى ; (لیل ، 12) البته بر ما است راه نشان دادن .» ; «إنّا هدینـه السّبیل إمّا شاكرا و إمّا كفورا ; (انسان ، 3) البته ما به او راه را نشان دادیم چه شاكر باشد چه كفر نعمت كند .»

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 20 خرداد 1392  1:31 PM
تشکرات از این پست
09303495228 mey212
ehsanmohebi77
ehsanmohebi77
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1392 
تعداد پست ها : 241
محل سکونت : لرستان

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه

سلام.اگر بخواهیم زندگی را به طور اجمالی  و براساس روایات تعریف کنیم باید در ابتدا این تقسیم بندی رادر نظر داشته باشیم که زندگی در دو نوع وجود دارد.

زندگی اول در دنیاست:در این نوع زندگی انسان تقریبا مختار است و هرطور که می خواهد می تواند تصمیم بگیرد،عمل کند،بگوید،بشنود،ببیندو......  .دراین نوع زندگی البته خداوند انسان را تنها نگذاشته است و به وسیله دو نوع راهنما در باره سبک زندگی الهی به انسان کمک می کند.اولین راهنما عقل و وجدان پاک انسانی که در صورتی که انسان آن را کثیف نکند،می تواند به انسان کمک کند.اما این راهنما به تنهایی کافی نیست و خداوند نوع دوم راهنمایی را در فرستادن 124هزار پیامبر متجلی کرده است.اولین این پیامبران حضرت آدم(ع)جد اعلای همه ی ما انسان هاست و آخرین آن ها حضرت محمد(ص) است که نگین و خاتم پیامبران است.طبق روایات،خداوند هیچ قوم و گروهی را بدون پیامبر نگذاشته است..در کنار این پیامبران تعدادی اولیا و اوصیا هم وجود دارد که برای راهنمایی ما از جان و خود می گذشتند.مانند ائمه اطهار

زندگی دوم در آخرت است:در این جا دیگر انسان باید پاسخ اعمال و گفتار کردار خود را بدهد.در این نوع زندگی افرادی که در دنیا توجهی به خداوند و راهنمایان او (عقل و پیامبران)نداشته اند و بر اساس میل ها و خواسته های انسانی در دنیا عمل نموده اند باید به بدترین جای تاریخ هستی یعنی جهنم الیم بروند و افرادی که از برخی خواسته های خود برای رضایت پروردگار گذشتند و به راهنمایی های او(که از مادر برای افراد دلسوزتر است)گوش فرا دادند بباید در بهترین جای موجود در هستی غرق درنعمت ها و شادی های الهی باشند و ثمره ی زحمات خود را اینگونه ببینند.

((دنیا مزرعه آخرت است،هرچه در دنیا کاشته شود در آخرت برداشت می شود.))

                                                                                                    

امام صادق علیه السلام:

اعمل الیوم فی الدنیا بما ترجو به الفوز فی الآخرت

امروز در دنیا کاری انجام بده که بوسیلۀ آن به رستگاری در آخرت امید بری.

تحف العقول ص306

 

 

بی همگان به سر شود،بی تو به سر نمی شود

الهم عجل لولیک الفرج....

دوشنبه 20 خرداد 1392  1:32 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh 09303495228 ehsan77 mey212
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه

قرآن براى زندگى انسان اهدافى را بیان فرموده است ; این اهداف به دو گونه تقسیم مى شوند : الف : اهداف تبعى و فرعى ب : اهداف اصلى . اهداف تبعى عبارتند از :
1 . آزمایش و امتحان : «الذّى خلق الموت و الحیوة لیبلوكم ... ; (ملك ، 2) آن كه آفرید مرگ و زندگى را تا بیازماید شما را در اطاعت و بندگى .»
2 . شناخت خدا : «.. .لتعلموا أنّ اللّه على كلّ شىء قدیر ; (طلاق ، 12) .. . تا بدانید كه خدا بر هر چیزى قادر است .»
3 . مورد رحمت پروردگار قرار گرفتن : «.. . إلاّ مَن رّحم ربّك و لذلك خلقهم ... ; (هود ، 119) .. . مگر آن كس را كه پروردگار تو به او رحم كرد . ]و توفیق داد او را به لطف خود[ و خدا براى همین رحم نمودن ، ایشان را خلق كرد .»
4 . پرستش خدا : «و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ لیعبدون ; (ذاریات ، 56) ما جن و انس را خلق نكردیم مگر این كه بندگى خدا كنند .»
هدف اصلى عبارت است از : رسیدن به حد اعلاى كمال و در نهایت نیل به قرب خداوند كه همان كمال مطلق است .
قرآن مى فرماید : «و إلیه المصیر ; (تغابن ، 3) و به سوى او در حركتند .» حركت انسان با اختیار خود (خلاف سایر موجودات كه حركت جبرى و غریزى دارند) از پایین ترین مراحل هستى آغاز و به سوى بى نهایت كه وجود بى پایان حق و قرب خدا است پیش مى رود .
هر كدام از اهداف تبعى به هدف اصلى ختم مى گردد كه به آن «غایة الغایات » مى گویند . اگر از دانش آموزى بپرسیم براى چه درس مى خوانى ؟ درس مى خوانى تا به دانشگاه بروى ؟ تا دكتر و مهندس شوى ؟ تا بتوانى فعالیت هاى مثبت و درآمد خوبى داشته باشى ؟ مى گوید : براى این كه زندگى آبرومند و مرفهى داشته باشم . امّا اگر پس از پاسخ او دوباره از او بپرسیم ، چرا مى خواهى زندگى آبرومند و مرفهى داشته باشى ؟ لحن سخنش عوض شده ، همان پاسخ آخر را تكرار خواهد كرد . در زندگى معنوى نیز ، بعد از تكامل و قرب پروردگار ، هدفِ دیگرى نیست . بنابراین ، انسان زندگى مى كند تا با مدد دین ، انبیا و ائمه اطهار(ع) عقل و فطرت خود را در مسیر حق قرار دهد و به كمال انسانى برسد ; چرا كه انسان كامل همان بنده راستین خدا است . انسان زندگى مى كند تا خدا گونه شود .
اگر این اهداف را بشناسیم به خودی خود ارزش زندگی در دنیا نیز برای ما حاصل می شود.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 20 خرداد 1392  1:38 PM
تشکرات از این پست
09303495228 mey212
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه

مهارتهای زندگی اکتسابی هستند بنابراین می توان این مهارتها را در افراد ایجاد کرد ، ارتقا داد و بهبود بخشید.
افراد براثر کسب مهارتهای زندگی خود کارآمدتر می شوند یعنی بر اثر کسب این مهارتها اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنند

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 20 خرداد 1392  2:56 PM
تشکرات از این پست
09303495228 mey212
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه

 بشر امروز بیش از هر زمانی در کنار پیشرفت ها و تحولات پی در پی علمی و اطلاعاتی و فرهنگی و اجتماعی و صنعتی با ابهام و سردگمی روبرو است و بی شک قرار گرفتن در قلب چنین تحولات عظیمی، سلاحی نیرومند را در مواجهه با آنان می طلبد که آن نیز چیزی جز مهارت های زندگی و هنر زندگی کردن نیست. مهارت های زندگی به عنوان توانایی ها، دانش ها، نگرش ها و رفتارهایی تعریف شده است که برای شادمانی و موفقیت یاد گرفته می شوند تا اینکه فرد را قادر سازند با موفقیت های زندگی سازگاری یابد و بر آن مسلط شود. از طریق رشد این مهارت ها افراد یاد می گیرند که به راحتی با دیگران زندگی کنند، احساس خود را با امنیت خاطر بیان کنند و زندگی را دوست داشته باشند.
 
 مهارت های زندگی بسیار متعددند و ماهیت و تعریف آن ها نسبت به موقعیت ها و فرهنگ ها و جوامع گوناگون متفاوت است. با این همه، تجزیه و تحلیل دامنه مهارت های زندگی بر این امر گواه است که بخش اصلی یا هسته مشترکی در قلب مهارت های زندگی وجود دارد که ابعادی نظیر تصمیم گیری، حل مسئله، تفکر خلاق، تفکر نقادانه، روابط بین فرد، خود آگاهی، مقابله با هیجان ها و برخورد مناسب با فشار های عصبی، شهروند مسئول بودن، مهارت های حرفه ای و والدین بودن را در بر می گیرد. امروزه به دلیل وجود انبوه مشکلات، آموختن مهارت های زندگی از دغدغه های اصلی انسان های امروزی شده است و افراد همواره سعی دارند برای زیستن در دنیای کنونی بر توانایی های مختلف فکری و ذهنی و عملی خود بیفزایند.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 20 خرداد 1392  2:58 PM
تشکرات از این پست
09303495228 mey212
rohallah
rohallah
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 220
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه

زندگی خداست و شعر و مهر و عشق و بوسه و آغوش و آهنگ و شور و سوز و ناز و ساز و بهار و آبی و ساده و رقص و صبح و چشم و كام و حال و رود و جوی و گل و رنگ و مست و اشك و لرز و صفا و خوب و زنده و صاف و شراب و خواب و نوش و شاد و گنج و جاده و ماه و روز و وفا و سخا و لطیف و دل آویز و طراوت و زیبا و لبخند و در آخر زندگی زندگی است.


اگر زندگی خدا نیست پس چرا فقط خدا هست؟!
اگر زندگی شعر نیست پس چرا هوهوی بادش یاهوی رند خرابات است؟!
اگر زندگی مهر نیست پس چرا كبوتر با كبوتر باز با باز كند پرواز؟!
اگر زندگی عشق نیست پس چرا ستاره ها باز چشمك می زنند؟!
اگر زندگی بوسه نیست پس چرا زاغان مرغان عشق نشدند؟!

 

اگر زندگی آغوش نیست پس چرا نسیم در تن برگ این گونه می پیچد؟!اگر زندگی آهنگ نیست پس چرا صدای جغد و كلاغش نوای پائیز و خرابه دارد؟!
اگر زندگی شور نیست پس چرا شبهایش اینقدر پر درد و حال است؟!
اگر زندگی سوز نیست پس چرا شمع باید بسوز و بسازد و بگرید و بخندد؟!
اگر زندگی ناز نیست پس چرا مَهْوشانی كه هَوی مهتابند اینقدر كرشمه دارند؟!
اگر زندگی ساز نیست پس چرا همه آهنگ ماندن را خوب می نوازند؟!
اگر زندگی بهار نیست پس چرا صدای پرندگان را در برگ ریز خزان هم می شود شنید؟!
اگر زندگی آبی نیست پس چرا چشم ماه رخان، رنگ دریا و آسمان دارد؟!
اگر زندگی ساده نیست پس چرا همه در خواب اینقدر بی نقشند؟!
اگر زندگی رقص نیست پس چرا پروانه ها تنها فصل عمر را می رقصند؟!
اگر زندگی صبح نیست پس چرا هر طلوع زندگی آغاز می شود؟!
اگر زندگی چشم نیست پس چرا نور اینقدر می رقصد؟!
اگر زندگی كام نیست پس چرا عسل اینقدر شیرین است؟!

چـنـد وقـتـیـسـت بـه جـاے یـک جـرعـه آب ِ خـوش،..

 

 

 

"بـغـض" از گـلـویـمـان پـایـیـن مـے رود،..

 

 

 

ایـهـالـنّـاس ...

 

 

 

دل را لـگـد نـکـنـیـد !...

 

بیماری عجیبی است دلتنگی  ای که ارمغان زندگی است

درصورت ناملایمتی .... آرام ...آرام ...

                                                آرام را (ناآرام) میکند

زندگی زیباتر از آنست كه فكر می كنی....

 

زندگی پر نشاط است؛ تو غمگینش می پنداری....

 

زندگی شیرین است؛ تو آن را تلخ می خوری...

 

زندگی لبخند است؛ تو بر آن اخم می كنی...

 

زندگی را دریاب....

 

تفكرت را عوض كن...

 

فقط یك لبخند... فقط یك خنده ....

 

بگذار لبخندت بر لبی لبخند بنشاند....

 

بگذار خنده ات لبی را خندان كند...

 

انقدر سخت نگیر زندگی زیباست...

 

زندگی را زندگی باید كرد....خوش باشی____________________________________د

دوشنبه 20 خرداد 1392  3:01 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh 09303495228 mey212
دسترسی سریع به انجمن ها