اغلب وقتی در دیدگاه های سکولاری بحث از ازادی میشه اون رو این طور تعریف میکنن:
ازادی=هر کس هر کاری خواست بکنه اما تا جایی که به دیگران اسیب نزنه!
و در مجامع دینی وقتی بحث میشه فقط گفته میشه که این دید غلط است به دلایلی ...(که معمولا هم این مهمترینش است که این تعریف برای حیوانها مناسب است نه انسان!!!!)
و البته به نظر من این تعریف خود متناقض هم هست!به خصوص وقتی وارد حوضه های عقیدتی میشه!چون اونجا به این نتیجه میرسیم که هر کس حق دارد هر اعتقادی که خواست داشته باشد!ولی طبق همین تعریف انسانها حق دارند به همین تعریفی که الان از ازادی عقیده شد اعتقاد نداشته باشن!!و در نتیجه الزامی برای قید مطرح شده در اون(یعنی عدم اسیب رسانی) نیست!من فکر میکنم در واقع چون این تعریف ریشه در نسبی گرایی محض دارد و اون هم یک تفکر کاملا پارادکسیکال و خود متناقض است این نتیجه هم قاعدتا خودش خودش رو نقض میکنه!
به هر حال.....!
اما تعریف درست ازادی واقعا چیه؟!
این تعریف غلط است!بسیار خب!اما ازادی به چه معنی است؟!
لطف کنید اول تا جایی که ممکنه با نگاه کاملا عقلی و نه با حجت ها و بحث های درون دینی توضیح بدین!یک دید فلسفی و عقلانی!(فکر کنید برای یک لاییک توضیح میدین!)بعد اون رو از نگاه دین بررسی کنید!