آرزوهای زندگی
آن چه به زندگی ما پویایی و تحرک می بخشد، نگاه به آینده است که از آن به «امید» یاد می کنیم. پیامبر خدا(ص) در این باره می فرماید: همانا آرزو، رحمتی از جانب خدا برای امت من است. اگر آرزو نبود، هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد و هیچ کشاورزی درخت نمی کاشت. شیر ندادن به فرزند یعنی انقطاع نسل، و کشت نکردن درخت یعنی از میان رفتن غذای زندگی. تصوّر کنید زندگی در این وضعیت چه صورتی می یابد. گویند روزی حضرت عیسی(ع) به پیرمردی که مشغول کشاورزی بود، می نگریست. حضرت عیسی(ع) به خداوند عرض کرد: «خداوندا! امید را از دل او برگیر». در این هنگام، پیرمرد، بیل خود را به کناری نهاد و روی زمین دراز کشید. مدتی گذشت. حضرت عیسی به خداوند عرض کرد: «خداوندا! امید را به دل او بازگردان». ناگهان کشاورز پیر برخاست و شروع به کار نمود. حضرت عیسی نزدیک رفت و ماجرا را از وی پرسید. پیرمرد گفت: «مشغول کار کردن بودم که با خود فکر کردم و گفتم: تا به کی می خواهی کار کنی ای پیرمرد؟! از این رو، بیل را کنار گذاشتم و خوابیدم. کمی گذشت، با خود گفتم: به خدا سوگند، تا زنده هستی باید زندگی کنی! از این رو، برخاستم و بیل را دوباره به دست گرفتم». نقش امید و ناامیدی در این جریان، به خوبی مشهود است. اما هر چیزی حدی دارد و اگر آن حد، حفظ نشود، دو جنبه ی افراط و تفریط پیدا می کند. امید نیز همین گونه است. جنبه ی تفریط آن، «ناامیدی» است و جنبه ی افراطی چیزی است که در فرهنگ دین از آن به عنوان «آرزوهای دور و دراز» یاد می شود. آرزوی دور و دراز، یعنی آرزویی که از اندازه ی عمر انسان تجاوز می کند و دنیا نیز ظرفیت برآوردن آن را ندارد. این افراط در آرزوها، خود یکی از عوامل نارضایتی از زندگی است. به همین جهت، امام علی(ع) می فرماید: هر کس که آرزوهایش زیاد بشود، رضایتش کم می شود.
مجله پیام زن شماره ۲۲۰