0

مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟

 
mosi_bamaram11
mosi_bamaram11
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 1159
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

 

خود آگاهی چیست؟

این حکایت را چند بار بخوانید:

عارفی در معبدی در میان کوهستان زندگی می کرد. روزی راهبی که راهش را گم کرده بود. عارف را دید و از او پرسید: "استاد راه کدام است؟" عارف گفت: "چه کوه زیبایی!"

راهب با حیرت گفت: "من پرسیدم راه کجاست؟"

عارف با لبخند، نگاهی به کوه کرد و گفت: "چه کوه زیبایی!"

راهب با تعجب و دلخوری گفت: "من راجع به کوه از شما نپرسیدم، بلکه از راه پرسیدم!"

عارف با نرم لبخندی رو به راهب کرد و گفت: "پسرم تا زمانی که نتوانی به فراسوی کوه بروی، راه را نخواهی یافت"

به بیانی ساده، اگر من از پنجره طبقه اول یک ساختمان 20 طبقه به بیرون نگاه کنم، منظره ی محدودی را در پیش روی خود خواهم داشت ولی اگر شما از طبقه بیستم همان ساختمان به بیرون نگاه کنید، قهراً افق وسیع و نامحدودتری را خواهید دید، حتی می توانید مثلاً: وضعیت هوا و ابرها را هم پیش بینی کنید. در تعریف به من می گویند: ناآگاه و شما را فردی آگاه اندیش می نامند.

 

به تعبیری دیگر آگاهی، از بالا نگریستن به مسایل زندگی است و جور دیگری نگاه کردن است.

 

کوچکترین تحول همانند سنگ ریزه ای است

                                        که به درون برکه ای پرتاب می شود

                                                                       امواج بسیاری به گرد آن شکل می گیرند

                                                                                                    سنگ ریزه ی آگاهی نیز با برکه ی ذهن ما چنین کند!!

 

آیا ما به خود آگاهی رسیده ایم؟ 

آیا ما به دنیا آمده ایم که در مسیر افقی دنیا (به نام زندگی) بر بستر خور خواب و خشم و شهوت، هستی را به لجن بکشیم؟ و در یک خط افقی از گاهواره تا گور حرکت کنیم؟

(لحظاتی به این سؤال فکر کنید!)

دکتر شـــــریعتی خودآگاهی را عصیان و انسان را چون فواره ای می انگارد و می گوید:"انسان فواره ایست که از قلب زمین عصیان می کند و در این جستن شتابان و شور انگیزش هرچه بیشتر اوج می گیرد، بیشتر پریشان و تردید زده میشـود!"

- در آینه اندیشه و خِرَد، خود را نگریستن، یعنی، خودآگاهی!

- خود آگاهی یعنی، اشراف بر اعمال خود!

- خود آگاهی چراغی است برای ظلمانی شبهای فرداهایمان!

- با رسیدن به خود آگاهی می فهمیم که چرا آمدیم؟ چه کار باید بکنیم؟ کجا باید برویم؟

- خودآگاهی انسان را هدفمند و جهت دار می سازد!

- اگر بدانید در این جهان چه رسالتی دارید و چه مسئولیتی بر دوش؟ آنگاه شما را می توان کسی خواند که به خود آگاهی رسیده است.

جان کلام: خود آگاهی؛ یگانه فرق بین انسان و حیوان است!

تا که بودیم نبودیم کسی                                                               کشت ما را غم بی هم نفسی

تا که رفتیم همه یار شدند                                                               خفته ایم و همه بیدار شدند

یک شنبه 12 خرداد 1392  5:57 PM
تشکرات از این پست
09303495228
agayempor
agayempor
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 271
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

معنای خود آگاهی از دیدگاه قرآن کریم چیست؟

پاسخ اجمالی

خود آگاهی در قرآن به معنای بازیابی حقیقت خویش به واسطه پرورش و زنده کردن استعدادهای فطری و درونی است که در وجود او نهاده شده و سپس درک قلبی حقایق هستی و اسما و صفات الاهی.

خود آگاهی دارای مراتب و شعبه های مختلفی مانند فطری، جهانی و عرفانی بوده که مرتبه کامل آن بازیابی و خود آگاهی عرفانی است که با رابطه انسان با واقعیت و اصالت حقیقی او که همان خلیفة اللهی باشد، پیوند خورده است.

پاسخ تفصیلی

خود آگاهی در قرآن به معنای بازیابی حقیقت خویش به واسطه پرورش و زنده کردن استعدادهای فطری و درونی است که در وجود او نهاده شده و سپس درک قلبی حقایق هستی و اسما و صفات الاهی. پس، ذات و جوهره ذاتی انسان، بازیابی و خود آگاهی اوست که به آن فطرتاً حبّ و عشق می ورزد.

از این رو، خود آگاهی دارای مراتب و شعبه های مختلفی بوده که مرتبه کامل آن بازیابی و خود آگاهی عرفانی است که با رابطه انسان با واقعیت و اصالت حقیقی او که همان خلیفة اللهی باشد، پیوند خورده است.

در این نوشته به مهم ترین آنها به طور اجمالی پرداخته می شود:

1) خود آگاهی فطری

این آگاهی از نوع فکر و اندیشه و یک علم حصولی نیست،بلکه یک بیداری و علم حضوری است. خود آگاهی حضوری، یعنی این که هستم و آگاهی به این هستی با استعدادهای درونی خود دارم. این خود آگاهی اصلی و واقعی بوده و عین شخصیت اوست. در این خود آگاهی، انسان به واقعیتی به نام «من» دست پیدا می کند که عین آگاهى به شخصیت اوست.

البته، در این پدیده، معمولاً نمی توان به طور مستقیم به «من» اشراف پیدا کرد، بلکه نخست نیروها و فعالیت‏هاى درونى درک شده سپس «من» براى دریافت خود آگاهی حضورى درک مى‏شود.

آنجا که قرآن مجید پس از اشاره به مراحل خلقت جنین در رحم، به عنوان آخرین مرحله - که در واقع مهم ترین مرحله آفرینش بشر است - مى‏فرماید: «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ»، (سپس آن را آفرینش تازه‏اى دادیم) ‏اشاره به همین است که ماده ناخودآگاه تبدیل مى‏شود به جوهر روحى خودآگاه.به بیان دیگر، او را صاحب حیات، قدرت و علم کرد و به او جوهره ذاتى عطا کرد که از آن تعبیر به «من» می شود.

2) خود آگاهی جهانی

خودآگاهى جهانى، یعنى آگاهى به خود در رابطه‏اش با جهان که: از کجا آمده‏ام؟ در کجا هستم؟ به کجا مى‏روم؟ در این خودآگاهى، انسان کشف مى‏کند که جزئى از یک «کلّ» است به نام جهان؛ مى‏داند که مستقل نبوده، وابسته است؛ یعنی، به واسطه خود نیامده، زیست نمى‏کند و از این جهان به واسطه خود نمى‏رود؛ مى‏خواهد وضع خود را در این «کلّ» مشخص کند. سخن پر مغز امام على (ع) ناظر به این نوع از خودآگاهى است که مى ‏فرماید:«خداى رحمت کند... آن را که بداند از کجا آمده؟ در کجاست؟ به کجا مى‏رود؟».

در قرآن کریم آیات زیادی درباره مبدأ و معاد انسان وجود دارد که انسان را به بیداری و آگاهی نسبت به حقیقت زندگی در دنیا و آخرت دعوت می فرماید؛ مانند:

«ما ازخدائیم و به سوى او بازمى‏گردیم».

«او کسى است که شما را از گِل آفرید سپس مدتى مقرّر داشت (تا انسان تکامل یابد) و اجل حتمى نزد اوست (و فقط او از آن آگاه است)».

«خداوند همان کسى است که شما را آفرید، سپس روزى داد، بعد مى‏میراند، سپس زنده مى‏کند».

3) خود آگاهی عرفانی

خودآگاهى عرفانی یا عارفانه، آگاهى به خود است در رابطه‏اش با حق تعالی. این رابطه، از نوع رابطه دو موجود که در عرض یکدیگر قرار گرفته‏اند، نیست، بلکه از نوع رابطه فرع با اصل، مجاز با حقیقت واحد (حق تعالی)، و از نوع رابطه مقیّد با مطلق است. درد عارف، دردى درونى بوده و از نیازى فطرى پیدا مى‏شود.

از نظر عارف، روح و جان، منِ واقعى نبوده و آگاهى به آن، خودآگاهى نیست، بلکه روح و جان، مَظهرى از «خود» و «من» است، و من واقعى خداست؛ هرگاه انسان از خود فانى شد و تعیّنات را درهم شکست و ندید، از روح و جان اثرى باقى نماند، انسان به خودآگاهى واقعى رسیده است.

اگر آدمی، خود آگاهی فطری و جهانی خویش را پرورش دهد و به آنچه که در اصل بود (خلیفة اللهی) پی ببرد، قدم در خود آگاهی عارفانه گذاشته و این رابطه عارفانه را درک کرده، و حب و عشق خدا به او و عشق او به خدا را در قلب خود احساس می کند:«یحبّهم و یحبّونه».

خود آگاهی عارفانه، پرورش یافته خود آگاهی فطری و جهانی است.

بر اساس فرموده خداوند در قرآن، آنچه با خود آگاهی منافات داشته و مانع آن بوده، «خود فراموشی» است که در اثر «خدا فراموشی» است:«و همچون کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشى» گرفتار کرد، آنها فاسقانند».

زیرا وقتى انسان خدا را فراموش کرد اسماى حسنى و صفات علیاى او که صفات ذاتى انسان ارتباط مستقیم با آن دارد را نیز فراموش مى‏کند. اگر انسان به دنبال خود آگاهی خود نباشد و آن را در خود احیا و زنده نکند، خدا را فراموش کرده و دست به هر گناهی زده و از عبودیت و بندگی خارج می شوند.

یک شنبه 12 خرداد 1392  6:20 PM
تشکرات از این پست
09303495228
aboalfazlm
aboalfazlm
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 323
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

آيا تا به حال اين سوال را از خود پرسيده‌ايد كه من كيستم؟ به نظر ديگران من چطور فردي هستم؟

لازمه‌ي پاسخ‌دادن به اين سوالات داشتن خودآگاهي است. خودآگاهي به اين معني كه چگونه به خود نگاه كرده و بر اساس اين نگاه چه احساسي پيدا مي‌كنيم. آيا فردي را مي‌شناسيد كه از خودآگاهي خوبي برخوردار باشد؟ چه ويژگي‌هايي دارد؟

نوع خودآگاهي ما پيش‌بيني كننده‌ي احساس رضايت از خودمان و زندگي است.

احساس ناراضي بودن از خود، نشانه‌هايي است كه به فرد هشدار مي‌دهد كه نيازمند تغيير است و اساسي‌ترين بخش اين تغيير برخودآگاهي است. متاسفانه ما كمتر حاضريم وقتي را صرف اين كنيم كه ببينيم چه خصوصياتي داريم و كمتر مي‌توانيم ارزش‌ها، علايق و چيزهايي كه دوست نداريم، باورها يا سبك زندگي‌مان را تجزيه و تحليل كنيم.

ما فقط در تكاپو هستيم تا كارهاي ديروز را به پايان رسانده و كارهايي براي فردا داشته باشيم و همين عمل را فردا و روزهاي بعد هم انجام مي‌دهيم.

  • تعريف خودآگاهي: آگاهي يافتن و شناخت اجزاي وجود همچون خصوصيات ظاهري، احساسات، افكار و باورها، ارزش‌ها، اهداف، نقاط قوت و ضعف، آگاهي يافتن از ويژگي‌هاي خود يك مهارت است والزام به نگرسيتن خود، اولين قدم خودآگاهي است.چه اهدافي را دنبال مي‌كنيد؟ از نظر عاطفي در چه شرايطي هستيد؟ از نظر ظاهري چه ويژگي‌هايي داريد؟

 

اجزاي خودآگاهي

  1. شناخت ويژگي‌هاي جسماني و ظاهري: از عوامل موثر در شناخت خود است. هريك از ما برخي از ويژگي‌هاي ظاهري خود را مثبت و برخي ديگر را منفي ارزيابي مي‌كنيم. برخي را قابل تغيير و برخي را غيرقابل تغيير مي‌دانيم.

  2. شناخت توانايي‌ها و مهارت‌هاي خود: نقاط قوت

    • شناخت خصوصيات و ويژگي‌هاي مثبت خود: به صورتي كه برخي از اين ويژگي‌ها آشكار است ، آن را مي‌شناسيم و برخي ديگر را به خوبي نمي‌شناسيم و بايد آن را كشف كنيم و اگر نتوانستيم گاه با مشورت ديگران آنها را بيابيم.

    • شناخت توانمدي‌ها و استعداد‌هاي خود: هر كدام از ما توانايي‌هايي داريم كه باعث مي‌شود در چنين كارهايي موفق باشيم . مثل روابط اجتماعي خوب، نقاشي خوب.

<>·شناخت  پيشرفت‌ها و موفقيت‌هاي خود: منظور از پيشرفت  موفقيت در انجام كارهاي معمولي زندگي است. مثل اولين باري كه توانستيم بدون كمك دوچرخه‌سواري كنيم. اتوبوس سوار شويم،... هر چه بهتر خود را بپذيريد، خودآگاهي شما واقعي تر خواهد بود. واقعيت اين است كه توانايي‌ما  محدود است و همه‌ي انسان‌ها در برخي موارد موفق و در برخي موارد ضعيف عمل مي‌كنند. اما شناخت نقاط ضعف خود و پذيرش آنها نيز كاملاً ضروري
است. زيرا با تكيه براين خودآگاهي مي‌توانيد با موفقيت حركت كنيد.

 

 

یک شنبه 12 خرداد 1392  6:25 PM
تشکرات از این پست
09303495228
aghjeh
aghjeh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 230
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

ويژگي‌هايي كه شايد به نظر فرد مثبت باشد ولي در عمل مانع خودشكوفايي وي شود، عبارتند از:

  • توقعات و انتظارات بيش از حد از ما: اگر خود را به همان صورتي كه هستيم نپذيريم و به دنبال ايده‌آل ها باشيم، خودخواه باشيم، بدون تلاش بخواهيم انتظارات‌مان برآورده شود، به جاي خواهش، دعوا راه بيندازيم تا به خواسته‌هايمان برسيم و خواسته‌هاي غيرمعقول داشته باشيم، توقعات بيش از حد داريم.

  • كمال گرايي: آرزوي كامل بودن، هم احساس رضايت از خودتان را از شما مي‌گيرد و هم بيشتر شما را در معرض ناكامي مي‌گذارد. ترس از بازنده بودن، اشتباه كردن، نارضايتي، همه يا هيچ‌پنداري، تاكيد زياد بر بايدها و اهداف غير قابل دسترسي هستند.

  • غرورها: غروري كه بر پايه‌ي خودايده‌آلي باشد يا موجب احساس مبالغه‌آميز باشد مثبت است. غرور محبوب بودن كه فرد فكر مي‌كند هر كس را بخواهد مي‌تواند داشته باشد.  غرور عقلي كه فرد تصور مي‌كند قادر به حل تمام مشكلاتش است. غرور مهم بودن، غرور شجاعت، غرور درستي و عدالت، غرور آزادي مطلق، يعني حساسيت زياد به بايدها، نبايدها و مقرراتي بودن در جامعه.

(مهارت خودآگاهي، توانايي شناخت خصوصيات، نقاط ضعف و قدرت، خواسته‌ها، ترس‌ها و انزجارهاست. براي اكثر ما توصيف ويژگي‌هاي اخلاقي و رفتاري خود براي ديگران كار سخت و دشواري مي‌باشد. ممكن است پاسخ به اين سوال كه چه كسي هستيم؟ سخت و دشوار باشد.

اكثر ما فقط در مورد ويژگي‌هاي كلي و عمومي خود صحبت مي‌كنيم و از ويژگي‌هاي شخصيتي و رفتاري خود اطلاعات كافي و مناسبي نداريم.

نمي‌دانيم كه چه كارهايي را خوب انجام دهيم؟ به چه علت مهربان هستيم؟ چه‌آرزوهايي داريم؟ اولويت‌هاي زندگي ما چيست؟ رشد خودآگاهي، به فرد كمك مي‌كند تا دريابد، تحت استرس قرار دارد يا نه و اين معمولاً پيش شرط و شرط ضروري روابط اجتماعي و روابط بين فردي موثر و همدلانه است).

یک شنبه 12 خرداد 1392  6:33 PM
تشکرات از این پست
09303495228
adelmoh
adelmoh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 293
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

خود آگاهی چیست؟ توضیح مهارت اول از مهارت های ده گانه



هر یک از ما در زندگی موفقیت هایی را کسب کرده ایم که ناشی از توانایی ها و استعدادهای مان است که آجرهای ساختمان اعتماد به نفس ما را تشکیل می دهد . اعتماد به نفس هم مانند خودپنداره و عزت نفس در تعاملات اجتماعی شکل می گیرد .کسب مهارت خودآگاهی نقش مهمی در سلامت و بهداشت روان ما دارد . اولین جزء خودآگاهی شناخت ویژگی ها و صفات خویش است . یک قسمت با اهمیت از نحوه نگریستن به خودمان عبارت است از : ارزیابی مثبت و منفی راجع به خودمان . این نحوه نگرش به خود عزت نفس ما را می سازد . شکل گیری عزت نفس و خودپنداره در ما از دوران کودکی آغاز می شود . دومین جزء از خودآگاهی شناخت توانایی ها استعدادها و پیشرفت های مان است . یکی دیگر از اجزای خودآگاهی تصویر واقع بینانه ای است که از خود داریم . پذیرفتن خود واقعی و هم سو کردن آن با ایده آل تصویری که ما دوست داریم و می خواهیم مانند او باشیم نیازمند تمرین و کسب مهارت خودآگاهی است . جزء چهارم خودآگاهی شناخت افکار ارزش ها و باورهای مان است . مجموعه افکار ما باورهای ما را می سازند و مجموعه ای از این باورها ارزش ها ی ما را به وجود می آورند . در حقیقت افکار باورها و ارزشها ی ما چارچوب و ساختار ذهنی ما را تشکیل می دهد و ما بر اساس این چارچوب یا ساختارهای ذهنی اطلاعات دریافتی از محیط پیرامون را پردازش می کنیم و بر مبنای آن به دنیا و محیط پیرامون مان نگاه می کنیم و در خصوص دیگران خودمان و محیط اجتماعی خود رفتار و قضاوت می کنیم آخرین جزء و مهم ترین جزء خودآگاهی که رابطه تنگاتنگی با دیگر اجزای آن دارد شناخت احساس رضایت و نارضایتی ما از خودمان زندگی خود یا احساس تغییر است . شناخت اشتباه ها نقاط ضعف نارضایتی ها و شکست ها اولین قدم در جهت شناخت تغییر و اقدام در جهت رفع و اصلاح آن است . از آن جا که نوع رفتار ما ناشی از احساسات افکار و نگرش ها نوع برداشت ها طرز تلقی باورها و میزان اعتماد به نفس و عزت نفس ماست کسب مهارت خودآگاهی عامل مهمی در ارتباطات موفقیت ها و شکست های مان به شمار میرود . این توانایی عاملی است که موجب می شود افکار ما به توانمندی ها و نقاط مثبت مان معطوف شود . بطور کلی کسب مهارت خودآگاهی منشا رفتارهای سازنده مفید مسوولانه و احترام به خود است در آموزش مهارت های زندگی برای این که کودک بتواند از خود ارزیابی مثبتی داشته باشد و خود را با ارزش بداند باید از خصوصیات مثبت توانایی ها زیبایی ها و استعدادهای خود آگاه بوده و به آن ها ارج نهد و از این ویژگی ها احساس خوشحالی و رضایت کند . علاوه بر این کودک باید قادر باشد به طور واقع بینانه محدودیت ها کاستی ها و ناتوانی های خود را ببیند و آن ها را به عنوان قسمتی از خود بپذیرید و از وجود آن ها شرمنده نباشد . قبول اشتباه ها و یادگیری از آن یکی دیگراز نکاتی است که باعث افزایش عزت نفس و کسب مهارت خود آگاهی درکودکان و نوجوانان می شود . حضرت علی ( ع ) می فرماید : من عرفه نفسه فقد عرفه ربه . یعنی هر کسی خودش را شناخت خدایش را خواهد شناخت . این در حالی است که در دهه های اخیرروان شناسان در بررسی اختلال های رفتاری و انحراف های اجتماعی به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از اختلال ها و آسیب ها در ناتوانی برخی افراد در تحلیل های خود از موفقیت ریشه دارند . برای اکثر ما توصیف ویژگی های اخلاقی و رفتاری خودمان برای دیگران کار سخت و دشواری است . به عنوان مثال ممکن است پاسخ به این سوال که چه کسی هستیم سخت و دشوار باشد . اکثر ما فقط در مورد ویژگی های کلی و عمومی خود از جمله سن جنسیت وضعیت شغلی و ..... خود صحبت می کنیم و از ویژگی های شخصیتی و رفتاری خود اطلاعات کافی و مناسبی نداریم . مثلا نمی دانیم که چه کارهایی را می توانیم خوب انجام دهیم ؟چه ویژگی های اخلافی منفی داریم ؟ علایق و اولویت های زندگی ماچیست ؟ چه چیزهایی ما را ناراحت یا خوشحال می کند ؟ رشد خود آگاهی به ما کمک می کند تا دریابیم که تحت فشار روانی قرار داریم یا نه و این معمولا پیش شرط و شرط ضروری برای روابط اجتماعی و روابط بین فردی موثر و همدلانه است .

لطفا خودتان را وزن كنید !!!



امام علی (ع) فرمود:

عِبَادَ اللهِ، زِنُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا،


ترجمه فارسی:

ای بندگان خدا! خودتان را وزن كنید و بسنجید قبل از آنكه

شما را وزن نمایند و بسنجند


ترجمه انگلیسی:

O' creatures of Allah weigh yourselves before you are weighed


نهج البلاغه- خطبه 90

 

یک شنبه 12 خرداد 1392  6:39 PM
تشکرات از این پست
09303495228
maryamr
maryamr
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 321
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

خودآگاهی توانایی شناخت و آگاهی از خصوصیات ، نقاط ضعف­ و قدرت ، خواسته ها ، ترس و انزجار است . به طوری که رشد خودآگاهی به فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس هست یا نه ، و این معمولا پیش شرط ضروری روابط اجتماعی بین فردی و همدلانه است. تعریف دیگری که از خودآگاهی می توان کرد این است که شخص چه برداشتی از خود داشته و بر اساس این برداشت چه احساسی پیدا می کند در واقع نوع خودآگاهی ما پیش بینی کننده احساس رضایت ما از خودمان و زندگی است و احساس راضی نبودن از خود نشانه ای است که به ما هشدار می دهد که نیازمند تغییر هستیم اما ممکن است این ذهنیت پیش آید که ما بعد از عمری زندگی با خود و دیگران ، خود را شناخته­ایم اما تعجب خواهید کرد اگر بدانید که عده قلیلی از مردم بر اعمال و رفتار خود شناخت دارند و به ندرت می توانند ارزشها ، علایق و رفتارهای خود را تجزیه و تحلیل کنند . در واقع آنها می خواهند همان کارهایی را که دیروز انجام داده­اند امروز نیز کم و بیش انجام دهند و از هرگونه تغییر دوری می جویند ...

خودآگاهی

در ذیل با ارائه دو مثال بحث را روشنتر می کنم
مثال اول نیچه:
نیچه بر اثر برداشت غلطی که نسبت به انسان داشت می گفت هرکه زور دارد مستحق زندگی­ست و هر که ندارد مستحق ظلم است اما جالب است اگر بدانید همین شخص چگونه مرده است، آورده­اند نیچه از کوچه­ای می گذشت که در آن مرد گاریچی اسب خود را وادار به کشیدن بار سنگین می کرد و مرتبا به اسب شلاق می زد نیچه با دیدن این صحنه دلخراش خونش به جوش آمد و برای دفاع از اسب با گاریچی دست به یقه شد در این بین گاریچی لگدی به نیچه زد و بعدا نیچه بر اثر همان لگد مرد. چه شد که نیچه یکباره عوض شد همان خوداگاهی بود که او را به این مرتبه رساند در صورتی که قبلا نیچه می پنداشت که به خودآگاهی رسیده است اما وی تنها جنبه منفی بشر را دریافته بود و نه همگی آن را .
مثال دیگر از امام صادق (ع):
زنی در دوران حیات امام صادق (ع) بود که به هر آیین و مکتبی که می پیوست سریعا از همان راهی که آمده بود بر می گشت و همین باعث پریشانی وی شده بود . از آنجا که آوازه امام صادق (ع) را شنیده بود تصمیم گرفت تا امام را ملاقات کند و برای درد خود درمان بجوید پس به منزل امام مراجعه نمود . امام پس از شنیدن صحبتهای زن به او بطری­ای داد و گفت به خانه برو و دستور العمل را اجرا کن ، زن به خانه برگشت و در کمال تعجب دید که بطری با سه لایه شن قرمز ، سفید و سیاه کاملا پوشانده شده است دستور العمل چنین بود بطری را تکان بده و نتیجه را مشاهده کن ، پس از تکان دادن بطری شنها با هم مخلوط شدند و رنگ آنها به خاکستری تغییر یافت . در این مثال امام صادق (ع) با اینکار به این زن فهماندند که شما انسانی هستید با تمام نقاط ضعف و قدرت خودتان ، اگر می خواهید به آرامش دست یابید باید خود را بپذیرید و خودتان باشید اولین راه برای شناخت خود این است که ما تمامی برچسب های من هستمی را که با خود داریم کنار بگذاریم و با دیدی واقع گرایانه به خود بنگریم تمامی من هستم هایی که شخصیت ما را خرد و نابود می کنند از چهار جمله زیر ناشی می شوند:
۱- من چنین هستم
۲- همیشه اینطور بوده­ام
۳- دست خودم نیست
۴- طبیعتم این طور است
این چهار جمله در واقع توجیهی برای شخصیت تغییر ناپذیرای ما هستند و مانع تغییر در زندگی ما می شوند در واقع سدهایی را می مانند که مانع رشد و پیشرفت ما می شوند . البته اگر ما با استفاده از این برچسب ها به رضایت خاطر برسیم و تاثیری بر تعادل روانی ما نداشته باشند می توان گفت تقریبا اشکالی ندارند ، اما اگر قبول داشته باشیم که برخی از این برچسب ها مانع رشد ما می شوند ، باید تغییراتی در خود ایجاد کنیم

یک شنبه 12 خرداد 1392  6:43 PM
تشکرات از این پست
09303495228
rohallah
rohallah
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 220
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

خودآگاهی انسانی یعنی آگاهی به خود در رابطه با همه‏ء انسانها .

خودآگاهی انسانی بر این اصل و فلسفه استوار است که انسانها مجموعا یک‏ واحد واقعی به شمار می‏روند و از یک " وجدان مشترک انسانی " بهره‏مندند ، احساس انسان دوستی و انسان گرایی در همه‏ء افراد انسان موجود است .

به‏ قول سعدی :

بنی آدم اعضای یک پیکرند

 

که در آفرینش زیک گوهرند

 

چو عضوی به درد آورد روزگار

 

دگر عضوها را نماند قرار

 

تو کز محنت دیگران بی غمی

 

نشاید که نامت نهند آدمی




افرادی که مانند " اگوست کنت " در جستجوی " دین انسانیت " بوده‏ و هستند ، این اندیشه را در مغز خود می‏پرورانند . اومانیسم که کم و بیش‏ فلسفه‏ء رایج زمان ماست و غالبا مدعیان روشنفکری از آن دم می‏زنند ، همین‏ است .

اومانیسم انسان را در ماورای طبقات ، ملیتها ، فرهنگها ، مذهبها ، رنگها ، نژادها ، خونها به صورت یک واحد می‏بیند و هر گونه تبعیض و تفاوتی را نفی می‏کند . اعلامیه‏هایی که به نام " حقوق بشر " در جهان‏ منتشر شده است بر این فلسفه تکیه دارد و مبلغ این نوع خودآگاهی در جهان‏ است .

اگر این نوع خودآگاهی در فردی پیدا شود ، دردش درد انسان ، آرزوهایش‏ آرزوهای انسان می‏شود و جهت گیری و تلاشش در جهت انسان صورت می‏گیرد و دوستیها و دشمنیهایش همه رنگ انسانی می‏یابد ، دوست دوستان انسان یعنی علم ، فرهنگ ، بهداشت ، رفاه‏ ، آزادی ، عدالت و محبت ، و دشمن دشمنهای او یعنی جهل ، فقر ، ظلم ، بیماری ، اختناق و تبعیض می‏گردد .

این نوع از خودآگاهی اگر پیدا شود ، بر خلاف خود آگاهی ملی و خودآگاهی‏ طبقاتی ، جنبه اخلاقی خواهد داشت . ولی این خودآگاهی با اینکه بیش از همه صورت منطقی دارد و سر و صدای فراوان راه انداخته ، کمتر از همه‏ واقعیت یافته است . چرا ؟

راز مطلب در نحوه‏ء وجود و واقعیت انسان نهفته است . انسان در نحوه‏ء وجود و واقعیتش با همه‏ موجودات دیگر اعم از جماد و نبات و حیوان‏ متفاوت است از این نظر که هر موجودی که پا به جهان می‏گذارد و آفریده‏ می‏شود همان است که آفریده شده است ، یعنی ماهیت و واقعیت و چگونگیهایش همان است که به دست عوامل خلقت ساخته می‏شود ، اما انسان‏ پس از آفرینش ، تازه مرحله‏ء اینکه چه باشد و چگونه باشد آغاز می‏شود .

انسان آن چیزی نیست که آفریده شده است ، بلکه آن چیزی است که خودش‏ بخواهد باشد ، آن چیزی است که مجموع عوامل تربیتی و از آن جمله اراده و انتخاب خودش او را بسازد .

به عبارت دیگر ، هر چیزی از نظر ماهیت که چیست و از نظر کیفیت که‏ چگونه باشد ، " بالفعل " آفریده شده ، اما انسان از این نظر " بالقوه‏ " آفریده شده است ، یعنی بذر انسانیت در او به صورت امور بالقوه‏ موجود است که اگر به آفتی برخورد نکند آن بذرها تدریجا از زمینه‏ء وجود انسان سر بر می‏آورد و همینها فطریات انسان‏اند و بعدها " وجدان " فطری‏ و انسانی او را می‏سازند .

انسان ، بر خلاف جماد و نبات و حیوان ، شخصی دارد و شخصیتی . شخص انسان یعنی مجموعه‏ء جهازات بدنی او بالفعل به دنیا می‏آید .

انسان در آغاز تولد از نظر جهازات بدنی مانند حیوانات دیگر بالفعل‏ است ، ولی از نظر جهازات روحی ، از نظر آنچه بعدا شخصیت انسانی او را می‏سازد ، موجودی بالقوه است ، ارزشهای انسانی او در زمینه‏ء وجودش‏ بالقوه موجود است و آماده‏ء روییدن و رشد یافتن انسان از نظر روحی و معنوی یک مرحله از مرحله‏ء بدنی عقب‏تر است ، جهازات بدنی اش در رحم وسیله‏ء عوامل دست اندرکار آفرینش ساخته و پرداخته می‏شود ، ولی جهازات روحی و معنوی و ارکان شخصیتش در مرحله‏ء بعد از رحم باید رشد داده شود و پایه گذاری گردد . از این رو می‏گوییم هر کس خود بنا و معمار و مهندس شخصیت خود است ، قلم تصویر کننده و نقاش خلقت شخصیت انسان ( بر خلاف شخص او ) به دست‏ خودش داده شده است .

هر موجودی غیر از انسان ، میان خودش و ماهیتش تصور جدایی غیر ممکن‏ است ، مثلا میان سنگ و سنگی ، میان درخت و درختی ، میان سگ و سگی ، میان گربه و گربه‏ای . انسان تنها موجودی است که میان خودش و ماهیتش‏ جدایی و فاصله است ، یعنی میان انسان و انسانیت .

ای بسا انسانها که به‏ انسانیت نرسیده و در مرحله‏ء حیوانیت باقی مانده‏اند مانند برخی از انسانهای بدوی و وحشی ، و بسا انسانها که مسخ شده و به ضد انسان تبدیل‏ شده‏اند مانند اکثر متمدن نماها .

چگونه ممکن است میان شی‏ء و ماهیت خودش جدایی بیفتد ؟ بدیهی است که‏ ماهیت لازمه‏ء وجود است و اگر وجودی بالفعل باشد ماهیتش به تبع بالفعل‏ است . وجود بالقوه است که ماهیت شایسته‏ء خود را فاقد است .

آنچه اگزیستانسیالیسم به نام اصالت وجود می‏نامد و مدعی است که انسان‏ یک وجود بی ماهیت است و خود با انتخاب راه خود ، به خود ماهیت‏ می‏بخشد ، توجیه صحیح فلسفی‏اش همین است . فلاسفه‏ء اسلامی ، بالخصوص صدر المتألهین ، تکیه فراوان بر همین مطلب دارد و از همین رو می‏گوید : انسان‏ نوع نیست ، انواع است ، بلکه هر فرد احیانا هر روز نوعی است غیر روز دیگر .
از اینجا روشن می‏شود که انسان زیست شناسی ، انسان بیولوژیکی ، ملاک انسانیت نیست ، انسان زیست شناسی تنها زمینه‏ء انسان‏ واقعی است و به تفسیر فلاسفه : حامل استعداد انسانیت است نه خود انسانیت . و هم روشن می‏شود که بدون اصالت روح ، دم از انسانیت زدن‏ معنی و مفهوم ندارد

یک شنبه 12 خرداد 1392  6:54 PM
تشکرات از این پست
09303495228
catcat
catcat
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6699
محل سکونت : رنگین کمان

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

فوايد خودآگاهي:

 

 

مهارت خودآگاهي به شما كمك مي‌كند تا بتوانيد:

 

     ۱. احساسات خود را شناسايي كنيد، از آنها آگاه شده و اين احساسات را كنترل كنيد. ناتواني در كنترل احساسات مي‌تواند به بزهكاري، اعتياد، خشونت، درگيري با ديگران، بدرفتاري و خشونت با ديگران و به‌خصوص با كودكان و نوجوانان بيانجامد.

 

     ۲. بر نقاط ضعف و نقاط قوت خودآگاه شده و با تكيه بر نقاط قوّت، نقاط ضعف خود را كاهش دهيد. آگاهي از نقاط ضعف باعث مي‌شود كه فرد با استفاده از اين آگاهي بتواند تسلّط بيشتري بر خود داشته باشد

 

     ۳. از نيازهاي خودآگاه شويد و از مسيرهاي سالم به رفع نيازهاي خود بپردازيد. با شناخت نيازهاي خود مي‌توانيد راه و روش بهتري براي مقابله با نيازهاي خود بيابيد.

 

     ۴. اهداف واقع‌بينانه‌اي براي زندگي خود تعيين كنيد. به اين ترتيب از دنبال كردن اهداف بسيار ايده‌آل، تخيلي و كمال‌گرايانه دوري گزينيد. تنظيم اهداف غيرواقع‌بينانه باعث بزهكاري، ناكامي، خشم و خشونت، خودكشي، بي‌بندوباري و نظاير آن مي‌شود.

 

     ۵. اگر بتوانيد از ملاك‌هاي ارزشمندي خويش آگاه شده و ارزش خود را در زندگي بيابيد، به اين ترتيب، از دنبال كردن ارزش‌هاي كاذب خودداري نموده و با رضايت و آرامش بيشتري زندگي خود را طي مي‌كنيد.

 

     ۶. فرآيند هويت‌يابي خود را به‌طور سالمي به انجام برسانيد. دستيابي و كسب يك هويت سالم باعث مي‌شود زندگي بزرگسالي بر پايه‌هاي قوي و محكمي بنا شود.

 

 

 

یک شنبه 12 خرداد 1392  7:15 PM
تشکرات از این پست
09303495228
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

تاثیر آگاهی بر روی آدمی :

دکتر شریعتی خودآگاهی را ( عصیان ) و انسان را همچون ( فواره ) می داند و میگوید

انسان فواره ایست که از قلب زمین عصیان می کند و در این جستن شتابان و شور انگیز هر چه بیشتر اوج میگیرد ؛ بیشتر پریشان و تردید زده می شود .

حسن بصری در مورد انسانی که به خود آگاهی رسیده است می گوید :

چگونه باشد حال قومی که در دریا باشند و کشتی بشکند و هر یکی بر تخته ای بماند ؟

یارانش گفتند بیار سخت باشد .

حسن بصری می گوید : حال من هم چنین است .

و اما بشنوید از آنتونی رابینز که میگوید

کوچکترین تحول همانند سنگ ریزه ای است که به درون برکه ای پرتاب می شود . امواج بسیاری به گرد آن شکل می گیرد . سنگ ریزه اگاهی نیز با برکه ی ذهن ما چنین کند .

روزی احمد خضرویه گفت : جمله خلق را دیدم که چون گاو و خر از یکی آخور علف می خورند .

یکی به تمسخر گفت خواجه تو در آن میان چه میکردی و کجا بودی ؟

گفت : من نیز با ایشان بودم اما فرق من آن بود که ایشان می خوردند و می خندیدند و بر هم میجستند و من می دانستم و می خوردم و میگریستم و سر به زانو نهاده بودم .

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

یک شنبه 12 خرداد 1392  11:29 PM
تشکرات از این پست
09303495228
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

چگونگی ظهور خود آگاهی در بزرگان :

یکی ار عرفا به دیدن درویشی می رود که آوازه و شهرت او تا آبادی های دور دست رفته بود . شامگاه به در خانه درویش رسید و خود را مسافری گم کرده راه معرفی کرد تا به بهانه مهمانی به علت شهرت او پی ببرد . چند روزی سپری می شود و مشاهده می کند که غذای میزبان همیشه اندکی نان خشک با آب است هر چند که برای مهمان غذای چرب تری حاضر می کند . مهمان شگفت زده از میزبان می پرسد شما بیمار هستید یا اعتکاف می کنید ؟

میزبان می گوید هیچ کدام .

مهمان می پرسد پس چرا اینقدر کم و بی مقدار غذا میخورید ؟

میزبان میگوید : از روی حضرت دوست شرم دارم و خجالت می کشم که ساعاتی را در آبریزگاه ( دستشویی ) در آن حالت باشم و او به من نگاه کند .

پائولو کوئیلیو خود آگاهی را چنین بیان می کند

دو جهانگرد آمریکایی به قاهره رفتند تا عارف معروفی را در آنجا به نام حافظ اعیم ببینند . وقتی به منزل او رسیدند با کمال تعجب دیدند که عارف در اتاقی بسیار ساده زندگی میکند . اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد . دو جهانگرد از عارف پرسیدند لوازم منزلتان کجاست ؟

عارف می گوید : مال شما کجاست ؟

جهانگردان می گویند لوازم ما ؟ما اینجا مسافریم

عارف میگوید من هم همین طور !! ( اشاره به فانی بودن زندگی دنیوی )

و اما حکایتی بخوانید از تندیس آگاهی

روزی ابوسعید ابوالخیر به اتفاق یارانش از محله ای می گذشتند که مقداری فضولات چاه فاضلاب را به بیرون از خانه ریخته بودند . یاران ابوسعید بینی خود را گرفته و به سرعت از محل مربوطه دور شدند ولی ابوسعید می ایستد و با فضولات صحبت میکند و یارانش که از دور شاهد این صحنه بودند پنداشتند که شیخ دیوانه شده . لحظاتی بعد شیخ به یارانش می پیوندد و یارانش از او میپرسند : شیخ چه میکردی ؟

شیخ میگوید با فضولات صحبت میکردم آنها از شما گلایه داشتند و به من میگفتند ای شیخ ما همان میوه ها ؛ سبزیجات و خوراکی های لطیف . خوش رنگ بودیم که با زحمات زیاد ؛ یاران تو ما را از بازار خریداری و به بهترین شکل ممکن بر سر سفره جای دادند سپس ما را خوردند . ما فقط چند ساعت با آنها نزدیکی داشتیم و آنها ما را به این روز انداختند حال تو پاسخ ده ما باید از آنها فرار کنیم یا آنها از ما ؟!! شاگردان شیخ ؛ شرمناک سر در گریبان کردند .

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

یک شنبه 12 خرداد 1392  11:30 PM
تشکرات از این پست
09303495228
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

تعريف خودآگاهي
توانايي شناخت نقاط ضعف و قوت ، خواسته ها ، نيازها ، استعدادها ، خصوصيات ظاهري ، احساسات ، ارزشها ، افكار و اهداف را خودآگاهي ميگويند.
انواع خودآگاهي
خود فيزيكي
به تصويري كه هر كس از ظاهر خود ( چاقي ، لاغري ، قد و ... ) دارد ، خود فيزيكي گفته ميشود.
خود جنسي
برداشتي است كه هر كس از هويت جنسي ( مرد يا زن بودن ) و تمايلات جنسي خود دارد.
خود اجتماعي
به تصويري كه فرد از جايگاه اجتماعي خود در گروهها ، نقشهاي اجتماعي ، ارتباط با ديگران و ... دارد خود اجتماعي گفته ميشود.
خود معنوي
به تصويري كه فرد از اعتقادات و عقايد خود دارد ، خود معنوي ميگويند.
خود تاريك
جنبه ي خاصي از خود است كه دربرگيرنده ي اسرار ماست ؛ اسراري كه دوست نداريم فاش شود.2-

خود آگاهی چیست؟

خود آگاهی چیست؟

کوچکترین تحول همانند سنگ ریزه ای است

            که به درون برکه ای پرتاب می شود.

                         امواج بسیاری به گرد آن شکل می گیرند.

سنگ ریزه آگاهی تیز با برکه ذهن ما چنین کند!!    ((آنتونی رابینز))

اگر من از پنجره طبقه اول یک ساختمان 20 طبقه به بیرون نگاه کنم،منظره محدودی را در پیش روی خود خواهم داشت ولی اگ شما از طبقه بیستم همان ساختمان به بیرون نگاه کنید،قهرا افق وسیع و نا محدودتری را خواهید دید،حتی می توانید مثلا: وضعیت هوا و ابرها را هم پیش بینی کنید.در تعریف به من می گویند: نا آگاه و شما را فردی آگاه اندیش می نامند.

به تعبیر دیگر آگاهی، از بالا نگرستین به مسایل زندگی است و چور دیگری به زندگی نگاه کردن است.

آیا ما به خود آگاهی رسیده ایم؟

آیا ما به دنیا آمده ایم که در مسیر افقی دنیا به نام زندگی بر بستر خور و خواب و خشم و شهوت، هستی را به لجن بکشیم؟ودر یک خط افقی از گاهواره تا گور حرکت کنیم؟

هیچ فکر کرده اید؟زنبور عسل،شهد گل را می نوشد،چه پس می دهد؟الاغ هم گل و علف را می خورد،چه پس می دهد؟

و انسان،این اشرف مخلوقات،چکیده و عصاره پاکیزه ترین و لطیف ترین موهبیت طبیعت را می خورد،چه پس می دهد؟آیا فرایند عمل مل به زنبور عسل نزدیک تر است یا به الاغ.........؟؟؟؟!!!(لحظاتی تفکر کنید)

کارل استیونس می گوید:تو انسان شگفتی،شگفتی بیافرین،بخت واقعی از درون تو باید که در آید.و تو آن را خواهی یافت.اگر مشعل آگاهی خود را چراغ راه کنی.به آوای دانسته ی خویش گوش فرا دهی و پی گیری واین کلید دروازه های بخت است!!!

ویلیام  بلیک  به مرحله ای از خودآگاهی می رسد که دنیا را در یک دنه شن به تماشا می نشیند و نی سراید: دیدن دنیا در یک دانه شن         و بهشت در یک گل وحشی     

                                تسخیر بی نهایت در کف دستان تو        و جاودانگی تنها در ساعتی

جبران خلیل جبران می گوید: در کوهساران هنگامی که به زیر سایه ی درختان سپیدار می نشینید و از آرامش و صفای کشتزارها و چمنزارها دور دست بهره مند می شوید،بگذارید دلتان در خا موشی بگوید:خداوند در خرد آرمیده است.

دکتر شریعتی خود آگاهی را عصیان و انسان را چون فواره ای می انگارد و می گوید:

انسان فواره ایست که از قلب زمین عصیان می کند و در این جستن شتابان و شورانگیزش هر چه بیشتر اوج می گیرد،بیشتر پریشان و تردید ده می شود!

پائولوکوئلیو آگاهی ا در قالب داستانی چنین بیان می کند:دو جهانگرد امریکایی به قاهره رفتندتا عارف معروفی را در آنجا که به نام حافظ اعیم خوانده می شد،ببینند.وقتی به منز او رسیدند با کمال تعجب دیدند که عارف در اتاقی بسیار ساده زندگی می کند،اتاق پر از کتاب بود . غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد،دو جهانگرد از عاف می پرسند:لوازم منزلتان کجاست؟عارف می گوید: مال شما کجاست؟

جهانگردان می گویند:لوازم ما؟اما،ما اینجا فقط مسافریم!

عارف می گوید من هم همین طور!

اما،براستی ما چه هستیم؟حقیقت وجود ما چیست؟هدف از آفرینش انسان چه بوده است؟و اثر و فایده 

ما در زندگی چیست؟

جبران خلیل جبران گوید: هرگز در پاسخ عاجزانه ای در نمانده ام، مگر در برابر کسی که از من پرسید:تو کیستی؟

اگر هدف خداوند از آفرینش انسان این بود که بیشترین حجم غذا را بخورد،نهنگ را قبلا برای این منظورآفریده بود.اگر هدفش این بود که موجودی داشته باشد که بیشترین زاد و ولد را انجام دهد،موش را قبلا آفریده بود!

پس چه رسالتی به دوش انسان است و مسئولیت او در این جهان چیست؟

ما به دنیا آمده ایم تا زندگی کنیم، اما چه تعریفی از زندگی داریم؟

خود آگاهی، یگانه فرق بین انسان و حیوان است!

 

کوچکترین تحول همانند سنگ ریزه ای است

            که به درون برکه ای پرتاب می شود.

                         امواج بسیاری به گرد آن شکل می گیرند.

سنگ ریزه آگاهی تیز با برکه ذهن ما چنین کند!!    ((آنتونی رابینز))

اگر من از پنجره طبقه اول یک ساختمان 20 طبقه به بیرون نگاه کنم،منظره محدودی را در پیش روی خود خواهم داشت ولی اگ شما از طبقه بیستم همان ساختمان به بیرون نگاه کنید،قهرا افق وسیع و نا محدودتری را خواهید دید،حتی می توانید مثلا: وضعیت هوا و ابرها را هم پیش بینی کنید.در تعریف به من می گویند: نا آگاه و شما را فردی آگاه اندیش می نامند.

به تعبیر دیگر آگاهی، از بالا نگرستین به مسایل زندگی است و چور دیگری به زندگی نگاه کردن است.

آیا ما به خود آگاهی رسیده ایم؟

آیا ما به دنیا آمده ایم که در مسیر افقی دنیا به نام زندگی بر بستر خور و خواب و خشم و شهوت، هستی را به لجن بکشیم؟ودر یک خط افقی از گاهواره تا گور حرکت کنیم؟

هیچ فکر کرده اید؟زنبور عسل،شهد گل را می نوشد،چه پس می دهد؟الاغ هم گل و علف را می خورد،چه پس می دهد؟

و انسان،این اشرف مخلوقات،چکیده و عصاره پاکیزه ترین و لطیف ترین موهبیت طبیعت را می خورد،چه پس می دهد؟آیا فرایند عمل مل به زنبور عسل نزدیک تر است یا به الاغ.........؟؟؟؟!!!(لحظاتی تفکر کنید)

کارل استیونس می گوید:تو انسان شگفتی،شگفتی بیافرین،بخت واقعی از درون تو باید که در آید.و تو آن را خواهی یافت.اگر مشعل آگاهی خود را چراغ راه کنی.به آوای دانسته ی خویش گوش فرا دهی و پی گیری واین کلید دروازه های بخت است!!!

ویلیام  بلیک  به مرحله ای از خودآگاهی می رسد که دنیا را در یک دنه شن به تماشا می نشیند و نی سراید: دیدن دنیا در یک دانه شن         و بهشت در یک گل وحشی     

                                تسخیر بی نهایت در کف دستان تو        و جاودانگی تنها در ساعتی

جبران خلیل جبران می گوید: در کوهساران هنگامی که به زیر سایه ی درختان سپیدار می نشینید و از آرامش و صفای کشتزارها و چمنزارها دور دست بهره مند می شوید،بگذارید دلتان در خا موشی بگوید:خداوند در خرد آرمیده است.

دکتر شریعتی خود آگاهی را عصیان و انسان را چون فواره ای می انگارد و می گوید:

انسان فواره ایست که از قلب زمین عصیان می کند و در این جستن شتابان و شورانگیزش هر چه بیشتر اوج می گیرد،بیشتر پریشان و تردید ده می شود!

پائولوکوئلیو آگاهی ا در قالب داستانی چنین بیان می کند:دو جهانگرد امریکایی به قاهره رفتندتا عارف معروفی را در آنجا که به نام حافظ اعیم خوانده می شد،ببینند.وقتی به منز او رسیدند با کمال تعجب دیدند که عارف در اتاقی بسیار ساده زندگی می کند،اتاق پر از کتاب بود . غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد،دو جهانگرد از عاف می پرسند:لوازم منزلتان کجاست؟عارف می گوید: مال شما کجاست؟

جهانگردان می گویند:لوازم ما؟اما،ما اینجا فقط مسافریم!

عارف می گوید من هم همین طور!

اما،براستی ما چه هستیم؟حقیقت وجود ما چیست؟هدف از آفرینش انسان چه بوده است؟و اثر و فایده 

ما در زندگی چیست؟

جبران خلیل جبران گوید: هرگز در پاسخ عاجزانه ای در نمانده ام، مگر در برابر کسی که از من پرسید:تو کیستی؟

اگر هدف خداوند از آفرینش انسان این بود که بیشترین حجم غذا را بخورد،نهنگ را قبلا برای این منظورآفریده بود.اگر هدفش این بود که موجودی داشته باشد که بیشترین زاد و ولد را انجام دهد،موش را قبلا آفریده بود!

پس چه رسالتی به دوش انسان است و مسئولیت او در این جهان چیست؟

ما به دنیا آمده ایم تا زندگی کنیم، اما چه تعریفی از زندگی داریم؟

خود آگاهی، یگانه فرق بین انسان و حیوان است!

 

خود آرماني
خود آرماني يا خود ايده آل در واقع شخصيتي است كه ، دوست داريم باشيم و براي رسيدن به آن تلاش ميكنيم.
خود واقعي
دروني ترين بخش وجود ماست كه آن را به خوبي ميشناسيم و ممكن است آن را از ديگران پنهان كنيم.
نكته :
هر چه فاصلع بين خود واقعي و خود آرماني يعني آن چه كه هستيم با آن چه كه ميخواهيم باشيم بيشتر باشد ، اعتماد به نفس كمتري خواهيم داشت و هر چه خود واقعي خود را بيشتر پذيرفته باشيم اعتماد به نفس بيشتري خواهيم داشت.
فوايد خود آگاهي
* افراد از طريق شناخت خود ميتوانند خداي خود و اعتقادات خودشان را بهتر بشناسند ، در اين زمينه حضرت علي ( ع ) مي فرمايند : « هر كس خودش را بشناسد خداي خود را شناخته است ».
* افراد با شناخت خود حقوق فردي ، اجتماعي و مسئوليتهاي خود را نيز ميشناسند.
 * افراد با شناخت ويژگي هاي خود ميتوانند اهداف خود را مشخص كنند.
نكته :
* امروزه به خاطر زندگي در دنياي پيشرفته ، داشتن مهارت خودآگاهي بيشتر از گذشته احساس ميشود.
* وجود دل شوره ، نگراني و اختلاف در زندگي افراد ، به خاطر عدم شناخت كافي از خودشان مي باشد.
ويژگيهاي افراد از خودآگاه
* براي خود ارزش قائل هستند.
* از زندگي خود راضي هستند.
* به ارزشها و اعتقادتشان آگاهي كامل داشته و به آن ها پايبند هستند.
* در مقابل مشكلات انعطاف پذير هستند.
* در زندگي هدف داشته و براي رسيدن به آن تلاش ميكنند.
* از عزت نفس بالايي برخوردارند.
* همكاري و كمك به ديگران بخشي از زندگي آن هاست.
* در كارهاي خود با افراد آگاه و داراي صلاحيت مشورت ميكنند.
موانع خودآگاهي
* غرور
* كمال طلبي ( همه چيز را ايده آل خواستن )
* عدم انتقادپذيري
* منفي نگر بودن
* داشتن توقع و انتظار زياد از اطرافيان

دوشنبه 13 خرداد 1392  9:03 AM
تشکرات از این پست
09303495228
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

توجه!!!!توجه توجه توجه توجه!!!!!توجه

سلام

دوستان عزیز مشارکت کننده از حضور پرشور شما در این طرح و مبحث ممنونم.

لازم به ذکر است که تا به اکنون اکثر مطالب کپی پیستی بوده است و هیچ یک از نکات اعلام شده مفید واقع نشده است.و دوستان نظرات همدیگر را به چالش نمیکشند ،

دوستان عزیز لازم است نکته ای یادآوری شود

در صورت ارائه نظرات سازنده، مفید و نقل قول نظرات کاربران  و به تشخیص مدیر تالار از 50 امتیاز مشارکت در مباحث بهرمند خواهند شد.امتیاز دهی به صورت  ماهانه خواهد بود

 پستهایی امتیاز کامل را می گیرند که دست نویس باشند(نظر شخصی خود کاربر باشد) به پستهایی که کپی پیست هستند یا امتیازی تعلق نمی گیرد یا اگر امتیاز بگیرد کم خواهد بود.

دوشنبه 13 خرداد 1392  9:45 AM
تشکرات از این پست
catcat ravabet_rasekhoon
ehsan77
ehsan77
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1392 
تعداد پست ها : 11

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

خود آگاهی یعنی به درون خود بنگری و از احساسات و تمایلات و اندیشه های خود مطلع شوی.به نظر من خودآگاهی تاثیر زیادی در تکمیل  شخصیت تکوینی فرد دارد.

دوشنبه 13 خرداد 1392  12:39 PM
تشکرات از این پست
09303495228
yasbagheri
yasbagheri
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 6297
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه»

یعنی. کسی که خود را بشناسد خدای شناس خواهد بود. به این معنا که اگر کسی خودشناس نباشد، خداشناس هم نیست.

 

خدایا صدای پیامبرت یونس را در دل ماهی شنیدی اجابت کردی
صدای من را هم بشنو و اجابت کن
او هم بنده تو بود
و من هم بنده توامEmbarrased
 
دوشنبه 13 خرداد 1392  1:03 PM
تشکرات از این پست
09303495228
yasbagheri
yasbagheri
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 6297
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث پنجم:خود آگاهی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه)

قرآن كريم هدف از آفرينش انسان را عبادت دانسته است; (وَ ما خَلَقْتُ الجِنَّ و الاِنسَ اِلاّ لِيَعْبُدوُن).

در اينجا اين پرسش مطرح مىشه كه عبادت چه فايده اى براى بشر و خدا داره؟

در قرآن نيامده كه انسان آفريده شده تا هر چه بيشتر بداند و بتواند، و هر وقت دانست و يا توانست به هدف خود رسيده است بلكه انسان آفريده شده تا خدا را پرستش كند و پرستش خدا هدف او هستش

 

خدایا صدای پیامبرت یونس را در دل ماهی شنیدی اجابت کردی
صدای من را هم بشنو و اجابت کن
او هم بنده تو بود
و من هم بنده توامEmbarrased
 
دوشنبه 13 خرداد 1392  1:15 PM
تشکرات از این پست
09303495228
دسترسی سریع به انجمن ها