چه آن را یک پیشبینی مبتنی بر حجم انبوهی از دادهها بدانیم یا یک آیندهبینی خودخواهانه، قانون مور روز به روز صحت خود را بیشتر نشان میدهد. این قانون به رغم تمام موانعی که گمان میرفت از ادامه تاثیر آن جلوگیری کند نزدیک به نیم قرن است که پابرجا مانده است. خود گوردون مور فکر میکرد این قانون تنها تا یک دهه اعتبار داشته باشد!
گوردون مور
در ادامه مقالهای را به قلم «آلوی ری اسمیت» (+) مطالعه خواهید کرد که آلوی در آن توضیح میدهد که چگونه قانون مور در تصمیمگیریهای تجاری به کمک آنها آمده است. او توضیح میدهد که چگونه در عین حفظ دیدی آیندهنگر، باید به پله کنونی توجه کرد و براساس آن تصمیم گرفت. و همین طور از این موضوع حرف میزند که چرا تمام این پلهها را باید تک تک طی کرد.
قانون مور این بود که تراکم ترانزیستورهای موجود در تراشهها هر ۱۸ ماه دوبرابر خواهد شد. (مور بار اول از ۱۲ ماه و پس از آن از ۲۴ ماه صحبت کرده بود و درنهایت مشخص شد میانگین آنها دقیقتر و صحیحتر است.) اما تعبیر دیگر و البته کلیتری از قانون مور می تواند به این شکل باشد:
هر چیز خوبی در حوزه کامپیوترها تقریبا در هر ۵ سال ۱۰ برابر بهتر خواهد شد.
آلوی ری اسمیت
اما چرا صحبت از پلههای کوچک این تغییر مهم است؟ اگر می دانیم کامپیوترها در ۱۰ سال ۱۰۰ برابر قویتر میشوند، دیگر چرا باید از ۵ سال و قدرت ۱۰ برابر حرف بزنیم؟
دلیل این است که مخترعین، آیندهنگرها، مهندسین یا هر اسم دیگری که رویشان بگذاریم، باید ابتدا به پله اول برسند تا بعد از آن بتوانند پله بعدی را تجسم کرده و آنگاه آن را بسازند. فیلم «داستان اسباببازی» (نخستین فیلم انیمیشنی بلند تمام کامپیوتری تاریخ) درست به همین شکل ایجاد شد.
راز این موفقیت استفاده از قانون مور بود، البته نه از بعد تکنیکی که ممکن است در ظاهر به نظر برسد. شاید ایده اولیه به کامپیوترها مربوط میشد، اما کامپیوترها نمیتوانستند کل کار را تا انتها جلو ببرند. من و اد کتمال (که بعدا با من جزو بنیانگذاران پیکسار شد) از این قانون برای پیشبینی آینده و اتخاذ تصمیمهای صحیح تجاری در طی سالهایی که منتظر به واقعیت پیوستن رویایمان برای ساخت انیمیشنی تمام کامپیوتری بودیم، استفاده کردیم.
تصور نخستین فیلم انیمیشنی تمام دیجیتال، حدود ۴۰ سال قبل به ذهن ما (یعنی من و کتمال و دیگر همکارانمان) خطور کرد. ۲۰ سال طول کشید تا این ایده را با داستان اسباببازی به واقعیت تبدیل کنیم، اما این قانون مور بود که به ما کمک کرد این دو دهه را صبر کنیم و طاقت بیاوریم.
ما در آن زمان در ایالت لانگ آیلند (Long Island) مستقر بودیم و تصادفا موسسه فناوری نیویورک (New York Institute of Technology) نیز در آن ایالت قرار داشت. این ایالت در آن تاریخ محل استقرار یک استودیوی کامل انیمیشنهای سنتی و همزمان محل تجمع بهترین مغزهای گرافیک کامپیوتر بود. مغزهایی که دانش و هنر را ترکیب کرده و بعدتر به قلب پیکسار تبدیل شدند.
درست در اواخر دهه ۱۹۷۰ یکی از همکاران ما یعنی لنس ویلیامز (Lance Williams) پیشنهاد ساخت یک انیمیشن کامپیوتری با محوریت یک روبوت به نام ipso facto را مطرح کرد. اما من و اد کتمال محاسباتی را انجام دادیم: با در نظر گرفتن قدرت سییستمهای کامپیوتری آن زمان، ساخت چنان فیلمی به میلیاردها دلار پول و سالها زمان نیاز داشت.
اگر چه دوست دارم ادعا کنم که ما درست در همان زمان از قانون مور برای پیشبینی زمان ساخت داستان اسباببازی استفاده کردیم، اما واقعا در آن زمان چنان درک عمیقی از ساخت فیلمهای بلند سینمایی نداشتیم که بخواهیم چیزی را دقیقا پیشبینی کنیم. ولی درک کرده بودیم که موضوع تنها زمان (هرچند طولانی) است، درک کرده بودیم که تنها باید برای رسیدن به زمان مناسب صبر کنیم.
در اواسط دهه ۸۰ یعنی زمانی که هنگامی که گروه به کالیفرنیا نقل مکان کرد تا جزیی از لوکاس فیلم باشد، دوباره به ساخت یک فیلم انیمیشن تمام کامپیوتری درباره یک میمون با قدرتهای خارقالعاده که البته مغزش مشکل داشت، نزدیک شده بودیم. ما یک اسپانسر، یک داستان مناسب و همینطور تحقیقاتی در زمینه بازاریابی در اختیار داشتیم. اما آماده بودیم که یک نمونه اولیه ایجاد کنیم. انیماتور جوان ما جان لستر (John Lasseter) اسکیسهای فراوانی از قهرمان داستان زده بود و اسپانسرها در فکر به دست آوردن جوایز جشنوارههای مختلف بودند.
اما هنگامی که کار به قرارداد و مبالغ و غیره رسید، من فهمیدم که کامپیوترها هنوزبسیار کند هستند. هزینه انجام این کار بسیار بالا بود و زمان مورد نیاز برای انجام محاسبات بسیار طولانی بود. ما قراردادی نبستیم، اما این بار درک ما از قانون مور به حدی بود که میدانستیم باید ۵ سال دیگر صبر کنیم. درست ۵ سال بعد بود که دیزنی داستان اسباببازی را عرضه کرد.
قانون مور به ما آموخت که پیکسار، شرکت جدیدی که تاسیس میکنیم، باید از زمانی که در اختیار دارد به درستی استفاده کند و به جای ساخت فیلم به ساخت سختافزار بپردازد.
ما میدانیم قانون مور چیست، اما بیشتر مردم نمیدانند چرا این قانون وجود دارد. همیشه محدودیتهای فیزیکی سد راه اختراع میشوند. اما هیچ مانع قطعی در برابر «بیت»ها وجود ندارد. یک بیت تنها وجود یا نبود یک چیز (مثلا یک ولتاژ) است. به همین دلیل میتواند با نرخی نمایی کوچک شود. به همین دلیل قانون مور هیچ محدودیت فیزیکی ندارد.قانون مور درواقع بالاترین نرخ خلاقیت بشر را به نمایش میگذارد! اگر میتوانستیم سریعتر پیشرفت کنیم، این کار را میکردیم!
پیشرفت با رشدی نمایی حداکثر سرعتی است که گروه بزرگی از افراد خلاق میتوانند در صورت نبود موانع فیزیکی یک فناوری را با آن سرعت به پیش ببرند. این درست مانند داستان تکامل در میان موجودات زنده است، تغییرات کوچک جمع شده و منجر به تغییرات بسیار بزرگ و یا حتی ظهور گونههای جدید میشود. نکته این است که موجود زنده در حال تکامل باید در تمام این مراحل زنده باشد. نمیتوان از یک باکتری مستقیما به یک پستاندار رسید.
اما برخلاف قوانین تکامل داروینی، تغییرات تعریف شده در قانون مور سمت و سویی مشخص دارند: حرکت به سوی فناوریهای ارزانتر، بزرگتر، فشردهتر و سریعتر.
ما باید هر پله از این فناوریها را بسازیم تا از عملی بودن آن مطمئن شویم. پس از ساختن هر پله شجاعت، درک و توان مهندسی لازم برای ساخت پله بعدی را کسب خواهیم کرد. به این ترتیب می توانیم ریسکهای مالی موردنیاز را هم ارزیابی کرده و متوجه شویم که آیا این قدم بعدی در محدوده تواناییهای ما قرار دارد یا خیر.
به این ترتیب دوباره به پاسخ پرسش اولیه میرسیم. اگر در سال ۱۹۶۵ میدانستیم کامپیوترهای سال ۲۰۱۰ یک میلیارد بار قویتر خواهند بود، چرا مستقیما آنها را نساختیم؟ دلیل این بود که هیچ تصور و تجسمی از کامپیوترهای سال ۲۰۱۰ و به خصوص نحوه ساخت آنها نداشتیم. واقعیت این است که فناوریهای آینده فقط سریعتر و پیشرفتهتر نیستند، بلکه متفاوت هستند!
کسی نمیداند فناوریها در پله بعدی قانون مور چگونه خواهند بود. کسانی که چنین دیدی داشته باشند، به موفقیت فراوانی دست خواهند یافت. نکته جالب این است که تصور پلههای پایینی قانون مور نیز اکنون سخت شده است، مگر آنکه شما خودتان نیز در دوران آن فناوریها زندگی کرده باشید.
با توانی هزار برابر توان کنونی چه می توان کرد؟ من و اد کتمال به ساخت فیلم ادامه میدهیم، اما حتی از تصور اینکه دیگر افراد خلاق با آن چه خواهند کرد از توان ما خارج است! اما یقین داریم که قانون مور همواره ما را شگفت زده خواهد کرد.
منبع (+)