0

داستان های دعا (قصص الدعا)

 
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

پانزده شرط در استجابت دعا
هر عادتى آداب وشرايطى دارد كه منهاى آن آداب وشرائط اثر بخش ‍ نخواهد بود، بنابراين بايد آداب وشرايط دعا را شناخت وآن را فراهم كرد تا اثر بخش باشد، در چنين صورت قطعا اثر به سزائى در خودسازى و بهسازى خواهد داشت: به عنوان مثال: تصميم بر ترك گناه صاف نمودن قلب: غذا وكسب حلال: امر به معروف ونهى از منكر، پذيرفتن رهبر عادل وشايسته از شرايط دعا است: آداب دعا نيز بسيار است از جمله:
1. آغاز كردن دعا با نام خدا وذكر صفات الهى.
2. صلوات بر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) وآلش.
3. شفيع قرار دادن اولياء خدا مانند پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و امامان (عليه السلام) هنگام دعا.
4. اقرار به گناه.
5. تضرع وزارى هنگام دعا.
6. دوركعت نماز حاجت: قبل از دعا.
7. كوچك نشمردن دعا.
8. ناچيز دانستن خواسته ها ونيازها در برابر عظمت خدا.
9. همت عالى وبلند نظرى در دعا.
10. عمومى كردن دعا.
11. دعاى پنهانى كه ارزش آن معادل هفتاد دعاى آشكار است.
12. دعاى دسته جمعى.
13. دعا در وقتها ومكانهاى مناسب ومقدس.
14. دعا در وقتها ومكانها مناسب ومقدس.
15. اصرار ورزيدن در دعا.(64)

جز در توهيچ درى نيست باز   تشنه لطفيم به وقت نماز
كافر ومومن همه: مهمان تو   ريزه خور سفره احسان تو

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:18 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

من شما را وكيل كردم براى من دعا كنيد
عالم محقق شيخ توسير كانى فرمود:
اوايل جوانى كه در نجف اشرف مشغول تحصيل بودم: امر معيشت و زندگى بر من سخت مى گذشت: بنا گذاشتم فقط به قصد دعا براى توسعه حال به كربلامشرف شوم.
ابتداء كه وارد شدم: شب را خوابيدم: در حالى كه هنوز به حرم حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) مشرف نشده بودم در خواب به حضور حضرت بقيه الله ارواحنافداه رسيدم: حضرت فرمودند: فلانى دعا كن: عرض كردم: مولاجان: من فقط به قصد دعا كردن مشرف شده ام.
حضرت حضرت فرمودند: اين جا بالاى سر است دعا كن. من دست به دعا برداشتم وبا تضرع وزارى دعا كردم.
حضرت فرمودند:نشد.
دوباره بهتر از اول مشغول به دعا كردن شدم.
بار ديگر حضرت فرمودند: نشد.
مرتبه سوم: به جد جهد آنگونه كه كه بلد بودم: در دعا اصرار نمودم.
باز حضرت فرمودند:نشد.
در اينجا من عاجز شدم وعرض كردم: آقا جان دعا كردن وكالت برادر هست يا نه؟
حضرت فرمودند: بله هست.
عرض كردم: من شما را وكيل كردم كه براى من دعا بفرمائيد.
حضرت فرمود: خيلى خوب:اينجا حضرت دست به دعا برداشتند براى من دعا كردند، ومن در اينجا از خواب بيدار شدم.
چون به نجف اشرف برگشتم: شخص تاجرى از اهل توسيركان: كه ساكن تهران بود، به زيارت عتبات مشرف گرديد وبه حضور مبارك حجه الاسلام ميرزاى رشتى عليه الرحمه رسيد وچون شيخ حسن توسيركانى از شاگردان مبرز ايشان بود، به همين جهت مرحوم ميرزاى رشتى توصيف او را از نزد تاجر توسيركانى بسيار نمودند وبالاخره فرمودند: دختر را به اوبده حاجى تاجر فورا قبول كرد پس از چند روز جناب شيخ حسن: صاحب عيال وثروت وخانه وزندگى گرديد.(65)

در همه جا لطف توهمراه ماست   حافظ وروح دل گمراه ماست
لطف توخواهى كه مسلمان شويم   تن بگذاريم همه جان شويم
صانع مخلوق توئى بى مدد   صنع توتابد به حساب وعدد

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:18 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

حضرت در دعا مى فرمود
بعضى از دانشمندان در وصف پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) چنين. مى گويند: آن حضرت بسيار در درگاه خدا گريه وزارى كرد ودعامى كردند، وهمواره از خدا مى خواستند كه اورا داراى اخلاق نيك كند وروح و جانش را با ارزشهاى عالى اخلاقى بيارايد ودر دعا مى فرمود:
اللهم حسن خلقى وخلقى.
خدايا ظاهر وباطن من را نيكوگردان.
باز در دعا چنين مى فرمود: اللهم جنبى منكرات الاخلاق.
خدايا زشتيهاى اخلاقى را از من دور گردان.
خداوند دعاى حضرت را به اجابت رسانيد وقرآن را بر حضرت نازل كرد و اورا به وسيله قرآن تربيت نمود.(66)

نور تودر هر كس بتافت   عزت وشخصيت جاويده يافت
هر كه به جز توبگزيند خداى   مى نشود هيچ كسش رهنماى

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:18 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

حساب: حساب گدائى كردن است
بزرگان گفته اند: گدائى كه مايه نمى خواهد گدا مجانى طلب است: مايه اش ‍ پروبودن است وسماجت داشتن.
گدا، اگر سمج باشد ومحكم بچسبد، حتما مى گيرد، اگر بيرونش كنند از اين در مى رود واز آن در برمى گردد، مى گويد:

نمى روم ز ديار شما بكشور دگر   برون كنيدم از اين در، درآيم از در دگر
من از هيچ نيم: هر چه هستم آن توام   مرا مران كه سگى سر به آستان توام

عارفى را پرسيدند، بدين در، آمده اى چه آورده اى؟ گفت: گدائى كه در بر خانه سلطان آيد، از اونمى پرسند چه آورده اى؟ بلكه مى گويند اى گداى بينوا چه مى خواهى؟
آرى دستى كه به درگاه شاهان دراز مى شود، خالى مى آيد وپر بر مى گردد نه اين كه چيزى مى آورد وچيزى مى برد.
حساب: حساب گدائى كردن است: نه معامله وداد وستد انجام دادن.(67)


قمرى وبلبلى كه نوا مى زنند   عشق توبر خلق: صلامى زنند
خالق بخشنده سبحان توئى   رزاق ذوالمننى ورحمان توئى

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:19 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

چهل مرتبه دعاى عبرات را خواند
سيد رضى الدين محمد مدت زيادى نزد يكى از سلاطين مغول بود ودر نهايت سختى وتنگى بسر مى برد.
در عالم رويا حضرت بقيه الله ارواحنا فداه را مشاهده كرد ونزد ايشان گريه كرد وعرضه داشت: مولاى من براى رها شدن از اين گروه ظالم مرا شفاعت فرمائيد.
حضرت فرمود: دعاى عبرات را بخوان.
عرض كرد: دعاى عبارات كدام است؟
حضرت فرمودند: آن دعا در كتاب مصباح توآمده است.
سيد گفت: مولاى من چنين دعائى: در مصباح من نيست.
حضرت فرمود: مصباح را نگاه كن: آن را خواهى يافت: در اينجا سيد از خواب بيدار شد وچون صبح شده بود، نماز خواند وكتاب مصباح را باز نمود ورقه اى در ميان اوراق آن كتاب ديد كه دعا در آن نوشته شده بود، چهل مرتبه آن دعا را خواند.
اميرى كه يكى از سلاطين بود وايشان را زندانى كرده بود، دوزن داشت يكى از آن دو، عاقل واهل تدبير بود كه بر اواعتماد داشت.
وى ((زن با تدبير)) امير را مخاطب قرار داد وگفت: از اولاد اميرالمومنين (عليه السلام) كسى را زندانى كرده اى؟
گفت: منظورت از اين سؤال چيست؟
زن گفت: در عالم رويا، شخصى را كه گويا نور آفتاب از رخسارش ‍ مى درخشيد، ديدم: اوگلوى مرا ميان دوانگشت خود قرار داد و فرمود:
شوهر تويكى از فرزندان من را دستگير كرده ودر خورد وخوراك بر او سخت گرفته است.
به ايشان عرض كردم: مولاى من شما كيستيد؟
فرمودند: من على ابن ابى طالب هستم: به شوهرت بگواگر اورا آزاد نكند خانه اش را خراب خواهم كرد.
جريان اين خواب منتشر شد وبه گوش سلطان رسيد، اوگفت: من راجع اين موضوع اطلاعى ندارم واز زير دستان خود پرسيد:چه كسى نزد شما زندانى است؟
گفتند: همان سيد وپيرمرد علوى كه دستور داده بودى.
سلطان گفت رهايش كنيد واسبى به اوبدهيد كه سوار آن شود وراه نشان دهيد تا به خانه خود برود.(68)

خالقى رحمانى وبا لطف ووجود   بهر توآرند خلائق سجود
اين همه آئينه رخسار تو   عاشق ديوانه بيمار تو

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:19 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

آيا دعا كننده اى هست تا دعايش رابپذيرم
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند خداوند مى فرمايد: هر كس ‍ حدثى از اوسر زد ووضونگرفت: به من جفا كرده وكسى كه حدثى از او سر بزند ووضوبگيرد ودوركعت نماز بخواند ومرا صدا نزند، به من جفا كرده وكسى كه پس از خروج حدث: وضوگرفت ودوركعت نماز خواند و به درگاه من دعا كرد ومن به اوپاسخ مثبت ندهم: ودعايش را در مورد دنيا وآخرتش مستجاب نكنم: من به اوستم كرده ام ومن هيچ گاه خداى ستم كارى نيستم ((ودعاى اورا مستجاب مى كنم)).
در روايت آمده كه در اواخر شب: خداوند مى فرمايد:
1- هل من داع فاجبه.
2- هل من سائل فاعطيه سئواله.
3- هل من مستغفر فاغفرله.
4- هل من تائب فاتوب عليه.
1- آيا دعا كننده هست تا دعايش را بپذيرم.
2- آيا سائلى هست: تا به اوبه بخشم.
3- آيا آمرزش خواهى هست تا اوتا اوبيامرزم.
4- آيا توبه كننده اى هست: تا توبه اش را قبول كنم؟(69)

اى احد ولم يزل ولايزال   وى صمد وذوالمنن وذوالجلال
حمد وثنا جمله سزاوار تواست   اين همه آيات نمودار توست

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:19 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

اى موسى خودم سبب دعايشان هستم
خداوند به داود (عليه السلام)وحى نمود وفرمود: هر كس كسى را دوست بدارد با اوراست مى گويد وهر كس با دوستى انس بيابد سخن اورا مى پذيرد وبه كارهاى اوخوشنود مى شود وكسى به دوستش اعتماد پيدا كرد، به اوتكيه مى كند وهر كسى مشتاق ديدار دوستى باشد تلاش مى كند كه هرچه سريع تر به اوبه اوبرسد.
اى داود! ياد من براى ذاكران وبهشتم براى طاعت كنندگان ووصالم براى شيفتگان وخودم مخصوص دوستدارانم.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: هر دلى شيطانى دارد وتلاش ‍ مى كند تا اورا فريب دهد، پس اگر خدا را ياد نمود، از اودور مى شود واگر ياد خدا را كنار گذاشت: آن شيطان به اونزديك مى شود واورا متوجه او مى سازد وگمراهش مى كند وبه لغزش وامى دارد، تا كم كم اورا به طغيان وا دارد.
ونقل شده كه خداوند به موسى فرمود: اى موسى! هر كس مرا دوست بدارد فراموشم نمى كند وهر كس به رحمت ونعمت من اميدوار باشد. در سؤ ال وخواستن پا فشارى مى كند. اى موسى! اگر چه من از حال بندگان هيچگاه غافل نيستم: اما دوست دارم: فرشتگانم: گريه وزارى بندگانم رابشنود ونگهبانان من مى بينند كه چگونه فرزندان آدم به من تقرب پيدا مى كنند، در حالى كه خودم به آنان نيروى آن را مى بخشم وخودم سبب دعايش هستم.
اى موسى! به بنى اسرائيل بگوكه به داشتن نعمتها مغرور نگردد، كه در نتيجه از آنها گرفته شود واز ياد وشكر من غافل نشود كه نعمتها گرفته مى شود وبه خوارى مى افتد ودر دعا پافشارى كنند تا مستجاب شود و نعمت وسلامتى بر آنان گوارا كنم.(70)

كى شود ياد تواى دوست فراموش مرا   نغمه مهر توكى مى رود از گوش مرا
من كه بى حالم واز خويش ندارم خبرى   كى روى با همه بى حاليم از هوش مرا

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:19 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

دعا در اثر اطاعت از خدا
قحطى وخشكسالى شديدى در مدينه رخ داد ومردم مجبور شدند براى آمدن باران جمع شوند ودعا كنند در آن وقت مردى جلوآمد ودوركعت نماز خواند ودستش را به دعا بلند كرد وگفت: خدايا تورا به حق خودت قسم مى دهم كه باران رحمت را بر ما فروفرستى آن مرد هنوز دستش را پائين نياورد ودعايش تمام نشده بود كه ناگهان ابر تيره اى آسمان را در بر گرفت وباران تندى شروع به باريدن كرد به طورى كه مردم مدينه بيمناك شدند وترسيدند.
آن شخص دوباره دستش را بلند نمود وعرضه داشت:
خدايا اگر ميدانى كه همين قدر باران براى اين مردم كافى است آن را قطع كن: كه ناگهان باران قطع شد.
شخصى مى گويد من آن مرد را دنبال كردم تا خانه اش را ياد گرفتم: صبح روز بعد نزد اورفتم وگفتم مرا دعا كن!
اوگفت: پناه بر خدا! من تورا دعا كنم؟
گفتم: چه شد كه دعاى توبراى آمدن باران مستجاب شد؟
اوگفت: آنچه كه ديدى به سبب اطاعت از خدا بود وخداوند هم درخواست من را مرحمت نمود.(71)

در وادى عشق ترك سر بايد كرد   بر قبله گه دوست نظر بايد كرد
راهى است دراز وپر خطر راه خدا   زين راه به ياد حق گذر بايد كرد (72)

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:20 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

دعا مى كردم اعمالم قبول شود
در روايت آمده است كه سبب بردن ادريس به آسمان اين بود كه: فرشته اى به اوبشارت قبولى اعمال وآمرزش لغزشها داد، اونيز آرزوكرد زنده بماند.
فرشته پرسيد: براى چه آرزوى زنده بودن را دارى؟
حضرت ادريس فرمود: براى اين كه سپاس وشكر خداى را جاى آورم.
زيرا در اين مدت وزندگانيم دعا مى كردم اعمالم قبول شود حال كه به مقصود خود نائل گشته ام مى خواهم شكر خدا را به جاى آورم.
در قرآن كريم آمده در سوره مريم (عليه السلام) آيه 57 مى فرمايد:
ورفعناه مكانا عليا
ما اورا به مكان بسيار بلندى برديم.
كه در تفسير اطيب جلد 8 ص 258 مى فرمايد: بعضى گفته اند مراد از مقام على يعنى شان و. مقام است وبعضى گفته اند اورا به آسمان اول وبعضى گفته اند به آسمان چهارم وبعضى گفته اند به آسمان ششم وبعضى گفته اند اورا به بهشت برداند واين قول نزديك واقراب است: اورا به آسمانها برده وچون بهشت را به اونشان نمودند تقاضا كرد كه در آن ساكن باشد به او اجازه دادند تا زمان ظهور حضرت بقيه الله عجل الله تعالى فرجه الشريف در بهشت باشد وچون در بهشت مرگ نيست در آنجا هست: پس از ظهور نازل مى شود واز ياوران آن حضرت است.
در اطيب مرحوم آيه الله طيب مى فرمايد: ادريس يكى از اجداد نوح بود و در زمان حيات وزندگانى آدم به دنيا آمده: چون حضرت آدم تا زمان ولايت نوح حيات داشته وزنده بود.
ادريس 365 سال روى زمين عمر كرد وبعد از اين مدت به عالم بالارفت و تاكنون زنده است وزمان ظهور حضرت بقيه الله ارواحنافداه روى زمين نازل مى شود واز ياران حضرت ولى عصر (عليه السلام) مى شود كه چهار پيامبر از انبيا قبل در ركاب حضرتش حاضر مى شوند:
1- حضرت ادريس (عليه السلام).
2- حضرت عيسى (عليه السلام).
3- حضرت خضر (عليه السلام).
4- حضرت الياس (عليه السلام).
واولين كسى كه علم خياطى را به اوافاضه شد ولباس چرمى مى پوشيد او بود.
واولين كسى بود كه علم خط ونوشتن وكتابت را تعليم نمود و30 صحيفه بر اونازل شد.
واولين كسى بود كه علم نجوم وحساب را دارا داشت.(73)

يا الهى سيدى انت غياثى ملجاى   نجنى زين بحر غم در دست طوفانم دگر
اى پناه بى پناهان يا اله العالمين   بى پناهم عفوكن يا رب پشيمانم دگر
در صف محشر من ودامان آل مصطفى   با دلى سوزان خدايا دست دامان دگر (74)

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:20 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

دعائى كه به توداديم بخوان
شخصى به نام حاج شيخ على مكى مى گويد: من به تنگى وسختى معيشت وبدهى هاى زياد مبتلاشدم تن به حدى كه ترسيدم طلب كارها مرا بكشند، يا از تنگ دستى وغصه بميرم: ناگاه دست به جيب خود كردم دعاى در آن ديدم: بدون آن كه خود گذاشته باشم يا كسى اورا ديده باشم: در جيبم گذاشته باشد، از مشاهده آن دعا خيلى تعجب كردم ومتحير گرديدم!
در خواب مردى را به هيات خوبان ديدم كه به من مى گويد:
فلانى دعاى مربوط به خودت را به تودادم: آن را بخوان تا از تنگى وشدت رها شوى: من اورا نشناختم وتعجبم زياد شد!
مرتبه دوم حضرت حجت (عليه السلام) را در خواب ديدم كه فرمودند: آن دعاى كه به توعطا كرديم بخوان وبه هر كس مى خواهى تعليم بده.
شيخ على مكى مى گويد: آن دعا را چند بار تجربه كردم كه گشايش وفرج را به زودى مشاهده نمودم: ولى پس از مدتى گم شد وچند وقتى هم مفقود بود. در اين مدت به خاطر از دست دادن آن تاءسف مى خوردم واز بدى عمل خود استغفار مى كردم: اما بدها شخصى نزد من آمد وگفت: اين دعا را فلان مكان از توگم شده بود وآن را به من داد، دعا را گرفتم وسجده شكر بجاى آوردم: دعا اين است:
بسم الله الرحيم: رب انى اسئلك مددا روحانيا تقوى به قوى الكليه و الجزئيه حتى اقهر بمبادى نفسى كل نفس قاهره فتنقبض لى اشاره دقائقها انقباضا تسقط به قواها حتى لايبقى فى الكون ذوروح الاونار قهرى قد احرقت ظهوره يا شديد يا ذاالبطش الشديد يا قهار اسئلك بما اودعته عزرائيل من اسمائك القهريه فانفعلت له النفوس بالقهر ان تودعنى هذا السر فى هذه الساعه حتى الين به كل صعب واذلل به كل منيع بقوتك يا ذاالقوه المتين.
وكيفيت آنان اين است كه در سحر سه مرتبه ((در صورت امكان)) صبح سه مرتبه ودر شب هم سه مرتبه خوانده شود وهرگاه كار سخت شود، بعد از خواندن آن سى بار بگويد:
يا رحمن يا رحيم يا ارحم الراحمين اسئلك الطف بماجرت به المقادير.(75)

دردمندم ودوا مى طلبيم   در فغانيم وبقا مى طلبيم
هر سحرى بوى تورا تا دم صبح   از مسيحاى صبا مى طلبيم
جان به راه تونهادم به شوق   از تواى دوست تورا مى طلبيم
سائل كوى نيازم به جان   مد از دست دعا مى طلبيم

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:20 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

دعاى حضرت ابراهيم براى سه كس
ربنا اغفرلى ولوالدى وللمومنين يوم يقوم الحساب . (76)
اى پروردگار ما! من ووالدينم ومومنين را در آن روزى كه حساب به پا مى شود بيامرز.
حضرت ابراهيم در آيه مباركه براى سه دسته دعا وطلب ومغفرت نمودخ است:
1- براى وجود مبارك خودش رب اغفرنى واين خود بيانگر اينست كه اگر انسان قبل از ديگران در حق خويشتن دعا كند اشكالى ندارد چون انبيا (عليه السلام) به عقيده شيعه معصوم بودند ومرتكب گناه چه گناه كبيره و چه گناه صغيره نمى شدند، بنابراين معلوم مى شود دعا وطلب آمرزش كه حضرت ابراهيم براى خويشتن كرد به علت گناهش نبود است بلكه پيامبران (عليه السلام) طلب آمرزش را كه خود يك نوعى عبادت مى باشد دوست مى داشتند، لذا پيامبر اعظم اسلام (عليه السلام) هر روز هفتاد مرتبه استغفار مى كرد در صورتى كه هيچ گناهى از آن بزرگوار سر نزده بود.
2- حضرت ابراهيم (عليه السلام) براى والدين خود طلب آمورزش مى كند والدين يعنى پدر ومادر كخ به قول علامه طباطبائى در ذيل اين آيه در الميزان ميفرمايد: منظور حضرت از اين دعا، دعا براى پدر حقيقى خودش ‍ يعنى ((تارخ)) بوده كه مومن از دنيا رفته است نه آزر.
3- سومين دسته اى كه حضرت ابراهيم (عليه السلام) براى آنان دعا مى كند ودعايشان در حق ايشان مستجاب شده است مومنين است ((وللمومنين)) اين جمله مباركه از هر نظر عموميت دارد، به اين معنى كه از زمان دعاى حضرت ابراهيم تا قيامت: كليه مومنين ومومنات را در بر مى گيرد، اين دعا حضرت ابراهيم يك درس بزرگ را به ما مى دهد وآن اين اينكه ما هم موظفيم در حق مومنين ومومنات دعا كنيم.(77)

آمدم با بار عصيان تا ببخشائى مرا   گر نبخشائى يقين در نار سوزم
خود تودانى قصد نافرمانيت بر سر نبود   حاليا در پيشگاهت اشك ريزم دگر

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:20 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

بيدار شد ولى دعا يادش مانده بود
عالم ربانى حاج ملافتحعلى عراقى فرمود: كه: آخوند ملامحمد صادق عراقى در نهايت سختى وپريشانى بود وبه هيچ وجه براى اوگشايشى واقع نمى شد شبى در عالم خواب ديد، در بيابانى خيمه بزرگى بر پا است: پرسيد: اين خيمه مربوط به كيست؟
گفتند: اين خيمه امام زمان (عليه السلام) است: با عجله خدمت آن حضرت مشرف شد وسختى حال خود را به آن سرومشكلات خويش ‍ خواست.
حضرت اورا به سيدى از اولاد خود حواله دانند واشاره به اووخيمه اش ‍ فرمودند.
آخوند از محضر آن حضرت خارج شد وبه همان خيمه اى كه اشاره فرموده بود رفت: ديد عالم مورد اعتماد، جناب آقا سيد محمد سلطان آبادى كه روى سجاده نشسته ومشغول دعا خواندن است: در آن خيمه حضور دارد، به سيد سلام كرد وكيفيت جريان را نقل كرد، ايشان جهت وسعت رزق: دعايى به اوتعليم نمود.
در اينجا آخوند از خواب بيدار شد ودر حالى كه دعا يادش مانده بود، به طرف خانه عالم بزرگوار به راه افتاد، از طرفى قبل از ديدن اين خواب رابطه آخوند عراقى با سيد قطع بود وعلتش را اظهار نمى كرد وقتى خدمت سيد رسيد اورا به همان شكلى كه در خواب بود ديد، روى سجاده خود نوشته: مشغول ذكر واستغفار مشاهده نمود وسلام كرد.
سيد جواب سلامش را داد وتبسمى نمود، مثل اينكه از قضيه مطلع باشد، آخوند براى گشايش كار خود دعاى خواست: مرحوم سلطان آبادى همان دعاى را كه در عالم تعليم فرموده بود بيان كرد.
آخوند عراقى مقيد به خواندن آن دعا شد وبه اندك زمانى دنيا از هر طرف اوروآورد واز سختى وتنگدستى راحت باشد.
بعد از اين اتفاق: مرحوم حاج ملافتحعلى: سيد را خيلى ستايش مى كرد و مدتى هم نزد ايشان درس خوانده بود.
اما آنچه را سيد به آخوند در عالم خواب وبيدارى تعليم داده بود، سه چيز است.
اول: آنكه بعد از نماز صبح دست به سينه گذاشته و70 مرتبه يا فتاح بگويد.
دوم: دعاى در كتاب كافى است هميشه بخواند كه حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را به مردى از صحابه كه مبتلابه مرض و پريشانى بود تعليم دادند واز بركت خواندن اين دعا به اندك زمانى مشكلاتش بر طرف شده: دعا اين است:
لاحول ولاقوه الابالله توكلت على الحى الذى لايموت والحمدالله الذى لم يتخذ ولدا ولم يكن له شريك فى الملك ولم يكن له ولى من الذل و كبره تكبيرا
سوم: دعاى كه ابن فهد حلى از حضرت امام رضا (عليه السلام) نقل كرده كه بعدا از نماز صبح خوانده شود وهر كس آن را بخواند حاجتش برآورده و مشكلاتش حل شود وآن دعا اين است:
بسم الله الرحمن الرحيم وصل على محمد وآله وافوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد فوقيه الله سيئات ما مكروا لااله الاانت سبحانك انى كنت من الظالمين فاستجبنا له ونجيناه من الغم وكذلك ننجى المومنين حسبنا الله ونعم الوكيل فانقلبوا بنعمه من الله وفضل لم يمسسهم سوء ماشاء الله لاحول ولاقوه الابالله: ماشاء الله لاما شاء الناس: ما شاء الله ان كره الناس: حسبنى الرب من المربوبين: حسبى الخالق من المخلوقين: حسبى الرزاق من المرزوقين: حسبى الله رب العالمين حسبى من هو حسبى: من لم يزل حسبى حسبى من كان مذ كنت حسبى حسبى الله لااله الاهوعليه توكلت وهورب العرش العظيم.(78)

بنده نوازا ملكا اى كريم   داور من ياور من اى رحيم
اى تواميد همه جويندگان   اى هدف ومقصد پويندگان

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:21 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

دعا كردن سخن گفتن بندگان با خداست
همان طور كه تلاوت قرآن سخن گفتن با بندگان است: دعا كردن سخن گفتن بندگان با معبود يكتا است واين همان چيزى است كه به دعا ارزش مى دهد وحال دعا را از تمام حالات برتر مى كند، مخصوصا اگر دعاهاى باشد كه از لبهاى گهربار معصومين (عليه السلام) صادر شده باشند كه امام خمينى رحمه الله عليه آنها را قرآن صاعد ناميد.
معلوم است كه چنين حالتى داراى آدابى است.
مهمترين مساله در آداب دعا ((توجه قلب است به مبدااعلى)) چه اگر قلبت روبه خدا نباشد دعايت سزاوار استجابت نيست بلكه با دارد كه توجهى به تونشود، همانطور كه كه در زندگى دنيا اگر كسى به سوى تورو نكند سزاوار نيست كه تومتوجه اومتوجه اوباشى: مثلاچون با كسى مواجه شدى كه بدانى از صحبت كردن با توغافل است واز ماندن در كنار توروى بر مى گرداند سزاوار است كه از صحبت كردن با اوروى برگدانى و جوابش را نگوئى.
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: هركس مى خواهد من منزلت خود را نزد خدا بداند منزلت خدا را نزد خود بنگرد، زيرا خداى تعالى همان منزلتى را نزد خود به بنده مى دهد كه بنده اش آنرا در نزد خود به خدا داده است.
وعلى (عليه السلام) مى فرمايد: خدا به دعاى شخص غافل توجه نمى كند.

آن روز اگر خوانده شوم واى بر من   در كار تودرمانده شوم واى بر من
گواز همه جا مرابرانند چه پاك   گر از در تورانده شوم واى به من

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:21 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

اثر دعا
مرحوم شهيد در ((مسكن الفواد)) نوشته شده است: يك خانمى هر سال بچه سقط مى كرد، حدود ده تا بچه سقط كرد، يك شبى با خدا راز و نياز كرد، گفت: اى خدا! من ده تا بچه زائيدم اما يكى را هم ندارم: درد زائيدن وسقط شدن بچه را دارم اما بچه ندارم: مقدارى از خدا گله كرد، آن خانم شب خواب ديد كه مى خواهد وارد يك قصر فوق العاده زيباى بشود، اما راهش نمى دهند، گفتند، اين قصر مال تواست: اما نه حالابلكه بعد از مردنت.
مامور قصر گفت: كه خداوند اين قصر را براى رياضت هاى كه كشيده اى براى توخلق كرده است.
محوم شهيد مى فرمايد: چون خانم از خواب بيدار شد، از فرط خوشهالى مى گفت: خدا! من حاضرم در سال دوسه مرتبه سقط كنم.
ما متوجه نيستيم والامى گفتم اى كاش اصلادعاهاى ما مستجاب نمى شود تا اينكه اجرش را در روز قيامت به ما مى دادند، با اينكه در روز قيامت مى گوئيم خدايا اى كاش مصيبت ما در دنيا بيشتر بود يا بلاهاى ما بيشتر بود.(79)

اى ياد توام شفاى بيمارى دل   وى در شب غم چراغ بيدارى دل
روزم به شب وشبم به روز آوردى   اى دوست بيا بيا به غم خوارىدل (80)

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:21 PM
تشکرات از این پست
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)

دعاى از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)
در روايت است پيامبر با اصحاب مى رفتند، رسيدند به يك چوپان از اوشير خواستند آن چوپان شير نداد. حضرت فرمودند: خدا آنقدر به توبدهد كه نتوانى حساب آن را بكنى.
حضرت رسيدند به يك چوپان ديگر ودر خواست چوپان شير كردند چوپان دومى خيلى محترمانه به همه شير داد.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: خدا به اندازه كفاف به تو بدهد.
اصحاب گفتند: يا رسول الله! آن دعاى اول كه بهتر از اين دعا بود.
حضرت فرمودند: نه: آن دعاى اول دردسرى بيش نبود، آنچه كه انسان مى تواند در اين دنيا به آن خوش باشد زندگى ساده رفاهى بى غل وغش ‍ است زندگى بى دردسر است.(81)

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها