هيچکس واقعاً درمورد اين مسئله حرف نميزند اما يکي از اصليترين مسائلي که باعث ميشود خانمها نتوانند با هم کنار بيايند حسادت است. در دنياي حرفهاي امروز، اين به يکي از اين دو مورد تقسيم ميشود: حسادت به خوب بودن شما در کاري که ميکنيد يا حسادت به ظاهر شما. اين مشکلات مرتبط اما مجزا هرکدام به واقع نيازمند يک مقاله جدا هستند. با اين شروع ميکنيم: وقتي شما زيباتر از زنان متوسط هستيد. خيلي از شما احتمالاً وقتي اين موضوع را ميخوانيد، به آن احساس تنفر ميکنيد—هيچکدام از ما دوست نداريم قبول کنيم که کسي از ما زيباتر باشد يا حتي بدتر، اينکه بخاطر زيباتر بودنشان با آنها دشمني کنيم. درواقع، خيلي از ما اين مسئله را حتي پيش خودمان هم قبول نميکنيم. درعوض، حسادت را به دشمني تبديل کرده و اجازه ميدهيم همه وجودمان را بگيرد تا وقتيکه آن فرد کاري انجام دهد که بتوانيم تفسير بدي از آن بکنيم و بعد به آن دليل از او متنفر ميشويم. دليل نوشتن اين مقاله اين بود که يکي از دوستانم که وکيل است، از اينکه در محلکار جديدش هيچکدام از زنها دوستش ندارند نالان بود. من که دوران دانشگاه را با او سپري کردم دقيقاً ميدانستم چه ميگويد چون در دانشگاه هم برخورد دخترها با او همانطور بود بخاطر همين تعجب نکردم. چيزي که دوست داشتم به او بگويم اين بود که مورد نفرت قرار گرفتن بخاطر جذابيت و زيبايي ارتباطي با وضعيت ظاهري شما ندارد. قسمت عمدهاي از آن به اين بستگي دارد که با ظاهرتان چکار ميکنيد. معمولاً پرطرفدارترين افراد کساني نيستند که زيباترين باشند بلکه کساني هستند که خودشان را به معرض نمايش ميگذارند. منظورمان اين نيست که براي اينکه همکاران حسودتان از شما خوششان بيايد، خودتان را بپوشانيد، منظورمان اين است که راههايي هست که با حسادت و دشمني زنان ديگر خورده نشويد. بااينکه زنها تقريباً نسبت به هر زن زيبايي احساس حسادت ميکنند اما از آنهايي که از جذابيت جنسي خود براي جلو افتادن بهره ميگيرند، هميشه متنفر ميشوند.
سه سوال پيش ميآيد که به بررسي آنها ميپردازيم. اولين سوال اين است که: اصلاً چرا خانمها حسود هستند؟ پاسخي براي اين نداريم، اما ممکن است به اين دليل باشد که در اکثر مواقع هدف اصلي خانمها در زندگي يافتن همسر يا همراه است و چيزي که مردها به دنبال آن هستند، زنهاي زيبا است. به همين دليل بقيه زنها وارد رقابت ميشوند، حتي اگر در يک رابطه باشند يا اصلاً علاقهاي به آشنا شدن با مردي در محلکار خود را نداشته باشند. بااينحال، اينکه توجهي که به زن ديگري معطوف شده است را از آنِ خود نکنند برايشان ناراحتکننده است.
سوال دوم: ما خانمها براي متوقف کردن چرخه شوم تنفر از همديگر چه ميتوانيم بکنيم؟ باز هم بايد بگوييم که پاسخي براي آن نداريم. همه ما ميتوانيم سهم خودمان را با شناخت حس حسادت خود و کار کردن روي مسائل و مشکلاتمان به جاي خالي کردن آن بر سر ديگران، ادا کنيم. بااينحال، همانطور که در زير مطرح ميکنيم، گاهياوقات، واقعاً به زنان زيبا حسادت نميکنيم و فقط اين مسئله که جذابيت جنسي بعنوان ابزاري حرفهاي براي پيشرفت استفاده ميشود ناراحتمان ميکند.
سوال سوم: حالا که دوست من خود را موضوع حسادت همکارانش ميبيند، چه ميتواند بکند؟ خيلي از شما احتمالاً ميگوييد که اين مسئوليت دوست من نيست که چيزي را عوض کند—که اين حسادت به مشکلات ديگران ارتباط دارد و تقصير او نيست. درست است، اما درست مثل خيلي چيزهاي ديگر در زندگي، ممکن است حق با شما باشد اما بخاطر اخلاقيات خود توسط ديگران تخريب شويد. هر فرد بايد تصميم بگيرد که براي هر يک از ميليونها رفتار متفاوت حاضر است چه بهايي بپردازد و استفاده از داراييهاي ظاهريتان در زمينه کاري و حرفهاي تفاوتي نميکند. دوستم به من ميگويد که او کاري نکرده است (که از وقتي به دنيا آمده همينطور بوده و مردها نميتوانند چشم از او بگيرند. حتي اگر صبح به صبح سرتاپاي خود را غرق کثافت هم بکند باز اينقدر جذاب است که همه را دنبال خود ميکشاند). اگر شما هم کسي هستيد که چنين داستانهايي را به خودتان ميگوييد، بد نيست که واقعاً بررسي کنيد و ببينيد که آيا واقعا هيچ کاري نميکنيد؟ اينطور که من ميبينم، بيشتر اوقات وقتي زنها از زني در محلکار بدون هيچ دليلي به غير از جذاب بودن او متنفر ميشوند، فقط به اين خاطر نيست که آن زن فقط زيبا است. چرا؟ چون تعداد زيادي از زنان زيبايي بودهاند که من با آنها کار ميکردم که بقيه زنها از آنها متنفر نبودند. آيا به اين دليل است که آنهايي که مورد تنفر قرار ميگيرند خيلي زيباتر هستند؟ نه. آيا به اين دليل است که آنهايي که مورد تنفر قرار ميگيرند، بيبندوبارتر هستند؟ نه. پس چه؟ من خيلي به اين موضوع فکر کردهام و بهترين تحليل که ميتوانم ارائه کنم اين است که زنها از زنهايي متنفر ميشوند که از جذابيت ظاهر خود براي پيشرفت حرفهاي خود استفاده ميکنند. هيچکس از آنجلينا جولي وقتي در لباس ساده اداري پشت ميز نشسته و سخت مشغول کار کردن است متنفر نميشود. زنان از آنجلينا جولي متنفر ميشوند که دامن کوتاه و بلوز باز ميپوشد و وقتي درمورد کارها سوال ميکند، به همکار مرد يا رئيس اداره لبخندهاي معنادار ميزند. پس اگر زنها از شما متنفر هستند و در درونتان به خود ميگوييد بخاطر حسادتشان است، اما باز هم ميخواهيد که بتوانيد با همکاران زنتان خوب کنار بياييد، چند توصيه براي شما داريم:
بدانيد که اگر بخواهيد مدام درمورد زيبايي خود حرف بزنيد، هيچوقت نميتوانيد دوستي درميان زنان پيدا کنيد.
به مخاطبانتان بستگي دارد اما خيلي مطمئن ميتوانم بگويم که در 99% از مواقع، در اين چند حالت هيچوقت نميتوانيد نظر مساعد جنس موافقتان را جلب کنيد: 1) اينکه درمورد موضوعي با زني حرف بزنيد و به زني ديگر نسبت دهيد که به شما حسادت ميکند. 2) درمورد اينکه مردان زيادي به دنبال شما هستند، چه تحسين و تمجيدهايي از زيباييتان از آنها دريافت ميکنيد، اينکه چطور مردي وقتي به شما خيره شده بود موقع رانندگي تصادف کرد، يااينکه بودن جاي شما بخاطر اينهمه توجه چقدر سخت است، حرف بزنيد. 3) درمورد اينکه مردهاي شرکت چطور به شما خيره ميشوند يا پيشنهاد آشنايي ميدهند حرف بزنيد. فقط به خاطر داشته باشيد، هيچکس از افراد پر ادعا خوششان نميآيد و وقتي سعي ميکنيد مدام توجه ديگران را به يک جنبه از خودتان معطوف کنيد، مردم متوجه ميشوند و ممکن است نتيجهگيريهايي درمورد شما بکنند که چندان خوشايند نيست.
ارزش خودتان را تشخيص دهيد.
تصور من از خيلي از زناني که مقدار زيادي از وقت خود را صرف لاس زدن با اين و آن و حرف زدن درمورد مسائلي که در بالا بيان شد ميکنند، اين است که منبع اصلي اعتمادبهنفس آنها ظاهرشان است. صرفنظر از اينکه آيا حرف من درست است يا نه، من اين زنها را کمتر از آنچه که واقعاً هستند پيچيده يا توانمند ميبينم چون باور دروني خود آن که ظاهرشان بهترين چيزي است که دارند کاملاً آشکار است و نظر را جلب ميکند و من به اين دليل چنين فکري ميکنم که خودشان هم آن را باور دارند. خيلي از ما از نعمت داشتن ظاهري زيبا بهرهمند هستيم و طبيعي است که بخاطر اين ظاهر، اعتمادبهنغس بالايي به دست آوريم. اما ديگر دوران دبيرستان نيست. حرف من اين است که از نظر حرفهاي خيلي مخرب است که بخواهيم صورت زيبايمان را مطرح کنيم. چرا؟ چون ارزش ما خيلي بيشتر از اين است. ما باهوش و بلندپرواز و تواناييم. اگر بخواهيم اعتمادبهنفسمان را از ظاهرمان به دست آوريم، خيلي مهم است که آن جنبه از خودمان را در خانه بگذاريم چون مردم همان چيزي را از ما استنباط ميکنند که به آنها نشان ميدهيم و اگر مدام بخواهيد از ظاهر خودتان تعريف کنيد و توجه ديگران را به جذابيت فيزيکي خود بکشانيد و با اين و آن لاس بزنيد، آنوقت همکارانتان شما را فردي يک بعدي خواهند ديد و ديگر کسي ارزشي بر استعدادها و تواناييهاي دروني شما نخواهد گذاشت. شما بيشتر از يک صورت زيبا هستيد. قدم پيش بگذاريد و اين حقيقت را در آغوش بگيريد.
عواقب وسيعتر جنسي کردن خودتان را بعنوان يک زن شاعل درک کنيد.
من عميقاً باور دارم که براي همه خانمهاي شاغل مخرب است اگر تصميم بگيرند از ظاهرشان براي پيشرفت استفاده کنند. چرا ميگويم "انتخاب کنند؟" چون به نظر من اين يک انتخاب است. درست است، هيچکدام از ما انتخاب نکردهايم که خدا ما را چگونه بسازد، اما خودمان انتخاب ميکنيم سر کار چه لباسي بپوشيم يا چطور با همکارانمان يا مشتريها ارتباط برقرار کنيم. با خودتان فکر ميکنيد که من ميگويم زنها نميتوانند هر چه که دوست داشته باشند بپوشند؟ درست است. منظور من دقيقاً همين است. يا فکر ميکنيد که ميگويم زنها خودشان مسئول برخورد ديگران نسبت به ظاهرشان هستند؟ بله دقيقاً. چرا؟ چون ذات ما انسانها اجتماعي است. زنان بسياري واکنشهاي مثبتي به ظاهر خود دريافت ميکنند و ياد ميگيرند چطور همواره اين واکنشها را از طريق چيزهاي ظريفي مثل ارتباط چشمي، زبان و بدن و امثال آن دريافت کنند. آيا ناخودآگاه کارهايي ميکنيد که در نظر ديگران عشوه آمدن است؟ چرا از کسي که به صداقت او اعتماد داريد سوال نميکنيد؟ من واقعاً اعتقاد دارم که دوستم خودش متوجه نيست که هميشه و در همه حالت در حال عشوه آمدن است. بعد از نوشتن اين مقاله، فکر ميکنم که خودم را قانع کردهام که اين موضوع را به او بگويم. عشوه کردن او اينطوري است: مانتوهاي کوتاه و تنگ، کفشهاي پاشنهبلندي که هيکل و حرکات او را بهتر نشان دهد، لبخندي متفاوت براي مردان، تماسهاي کوتاه با دستها و بازوهاي مردان موقع حرف زدن با آنها، نزديکتر از حد لازم ايستادن کنار مردها، تحسين کردن آنها، خندههاي متفاوت با مردان، استفاده از تنهاي صداي متفاوت موقع حرف زدن با مردها، و هزار چيز ديگر. مطمئناً متوجه منظورم شدهايد. مطمئن نيستم که دوستم ميداند که رفتار او را مردان نسبت به رفتار او با زنان ديگر دنيايي تفاوت دارد اما تضمين مي کنم که زنان شرکتي که در آن کار ميکند، به خاطر اين از او خوششان نميآيد که به او حسادت ميکنند بلکه به اين دليل است که از رفتار او متنفر هستند.
نتيجه اينکه، اگر دختر زيبايي هستيد، به اين مسئله خوب فکر کنيد: همان قدر که دوست داريد بخاطر زيباييتان نظر ديگران را جلب کنيد، بايد بدانيد که هزينه زيادي برايتان خواهد داشت. وقتي نظر و توجه ديگران را به ظاهر خودتان جلب ميکنيد تا از طريق آن به پيشرفت حرفهاي و شغلي دست پيدا کنيد، حتي اگر عمدي نباشد، به پايينترين سطح زنان جامعه تبديل ميشويد، رابطهتان با زنان ديگر را خراب ميکنيد و توقعي ايجاد ميکنيد که همه زناني که ميتوانند براي جلو افتادن از بقيه عشوه بيايند، بايد اينکار را بکنند. همانطور که ذکر کرديم فقط ظاهرتان نيست که به شما ارزش ميدهد. نبايد به مردان براي مراقبت کردن از شما وابسته شويد. سعي کنيد بيشتر از آن صورت زيبايتان باشيد و مطمئن باشيد اگر چنين باشيد زنان و مردان هر دو به شما احترام گذاشته و دوستتان خواهند داشت.