انسان در طول تاريخ همواره به نامها اهميت می داده است و نامگذاری مکانها وشهرها نيز چون نامگذاری انسانها داراي پايه های فرهنگي و اجتماعي است. انسان طبعا به دنبال پيدا کردن علل نام روستاها وشهرها بوده است به همين جهت به ارتباط موجود ميان نام و مکان در نوشتارهاي مورخين و محققين مختلف اشاره شده است. در مورد وجه تسميه مکانها بايد به نکات زير توجه کرد:
اسامی بعضی از نقاط به مرور زمان معرب و يا تحريف شده و غالبا شکل اصلي خود را از دست داده است. علل نامگذاری بسياری از شهرها و ديه ها به علت گذشت زمان مجهول است.
عدهای از مورخين و جغرافي دانان وجه تسميه بسياری از شهرها و ديه ها را به افراد بزرگ و صاحب منصبان نسبت داده اند که گاهی آن افراد دارای شخصيت تاريخی مجهول بوده و يا فقط دارای شخصيتی افسانه ای هستند.
در پاره ای از گفته ها هيچ گونه دليل و سندی يافت نمي شود. در اين وجه تسميه قمشه و آباديهای آن بر اساس حروف الفبا و بر اساس منابع کتبی و شفاهی مورد بررسی قرار می گيرد تا انشاالله در آينده تحقيقات عميق تري انجام گيرد و با فهمی بيشتر بتوان به شناخت جغرافيای تاريخی منطقه پرداخت.
قمشه: (( گويند که قوم شاه آنجا را آباد نموده اند لهذا قمشه گفته اند.)) قمشه يا کومو يکی از شهرهای مهم واقع ميان شيراز و اصفهان است. از اين محل درسفرنامه دلا واله کنسو و در کتاب شاردن کوميجا ذکر شده است. ((قومشه جايی است نزديک اصفهان و قمشه بدون واو مستعمل است و اين معرب کومشه است چون کومه خانه ای که از نی و چوب سازند و آن را برای شاهی ساخته بودند. درمدرسه کومشه سری بردم طلبه ای را ديدم با او قدری صحبت داشتم. وجه تسميه قمشه را پرسيدم گفت هفتصد سال است که اين شهر بر پا شده است. يکی ازپادشاهان اصفهان به شيراز می رفته است دختري از اقوام همراه او بوده دراينجا وفات يافته مدفون شده بقعه عالی سر قبرش را بنا کردند و آن را قوم شه خواندند سپس به کثرت استعمال قمشه شد.)) نوشته اند (( معرب کوم شه می باشد کومه جايی است که صيادان با علف و نی در صحرا برپا می سازند و در اين جاجهت شاه کومه ساخته بوده اند که بعد اطراف آن خانه ها ساخته شد تا شهرکی گرديد.)) روايات ديگری نيز در مورد وجه تسميه قمشه وجود دارد اما نمی توان نظر قطعی در اين باره بيان کرد. کلمه قمشه به معنی مکان پرقنات نيز هست که اکثر مزارع قمشه به وسيله آب قنات مشروب می شود. اين محل را اقوام قتلغ شاه بنا نموده اند و چون اين شهر را اقوام شاه ساخته اند به همين جهت به نام قوم شاه ناميده شد که به تخفيف و بر اثر مرور زمان به قمشه مبدل گرديد. (( قمشه که مقدسی آن را قومشه نوشته در مرز شمالی فارس است و غالبا از توابع اصفهان محسوب می شود))
قمشه از دو کلمه کوم و شه که به معنی شکارگاه می باشد گرفته شده و دراين باره گويند: که در زمان ساسانيان قميشه به نام قلعه سميرم مشهور بوده ودارای وسعت زيادی بود. همچنين گفته اند قمشه از دوجزء قم و شه ترکيب شده و جای آب جوشنده و روان و ماندگار يعنی آبگير در حالت غمب زدن و جوشيدن را به ياد می آورد که جوشنده و فزاينده و روان و ماندگار و در غمب زنان و جای مناسبی برای تاسيس و ترتيب معابر آناهيتا بوده است و در فرهنگ نوبهار نوشته شده است :(( قمشه هرزه شهری است قريب به اصفهان در اصل کومه شه بوده است کومه شه به معنی شکارگاه شاه رفته رفته شهری آباد گشته و مورد استعمال تخفيف يافته کمشه گرديده سپس معربش نموده قمشه گفته اند))
بعداز مسافرت رضا خان در سال 1299 ه ش به قمشه زمينه ی تغيير نام فراهم شد و ابتدا در سال 1304 هش به پهلوی شهر تغيير نام داد اما در سال 1305 هش بهطور رسمی نام اين شهر شهرضا خوانده شد و از طرف وزارت کشور به تمام ادارات دولتی ابلاغ شد که از اين به بعد در کليه مراسلات نام جديد به کار برده شود. بعد از انقلاب اسلامی در سال 1357 ه ش ابتدا مدرس شهر ناميده شد زيرا شهيد مدرس مدتی در اين شهر و روستای اسفه بوده است سپس مدتي قمشه ناميده شد و بالاخره به خواست اکثر مردم نام قشنگ شهرضا بر اين شهر گذاشته شد.
ريخت شناسی اوليه
ريخت شناسی آباديهای اين منطقه به صورت مساکن نامنظم و فشرده است به اين ترتيب که خانه ها بدون ترتيب و نظم و فشرده بنا شده و محلات روستا به وسيله کوچه های باريک و پر پيچ و خم از يکديگر جدا گرديده اند اين کوچه ها اغلب به ميدان مرکزی منتهی می شوند. امروزه تاسيسات عمومی نظير دکانها مساجد مدارس و شرکت تعاونی در مرکز آن قرار گرفته است و گاه فشردگی خانه ها به گونه ای است که کليه خانه های آبادی از طريق بامها به يکديگر متصل می شدند در واقع علت وجودی روستاها ی قلعه ای شکل ( که غير از شهرک های جديد التاسيس منطقه تمام روستاها بدين صورت هستند) تاحد زيادی به ناامنی و حوادث تاريخی مربوط می شود گاه ما هسته اوليه روستا را بدون برج و بارو می بينيم ولی در دوران های بعدی به صورت قلعه ای شکل در آمده اند.
بنابر اسناد موجود در مرکز اسناد ملی ايران در دوره قاجاريه حملات زيادی توسط اشرار و غارتگران به اين منطقه صورت گرفته است و شايد مردم به همين خاطرشکل روستا را از حالت اوليه تغيير داده اند تا بهتر بتوانند در مقابل مهاجمان خارجی دفاع کنند دور تا دور روستاها را ديوار کشيدند اطراف آن رابرج ساختند و کوچه های پر پيچ و خم به وجود آمد به طوری که در بعضی آباديها يک کوچه مستقيم وجود ندارد. همچنين دالانهای تاريک با سقف های کوتاه باعث مي شود تا در موقع لزوم دروازه ها بسته شود و اگر متجاوزين موفق به بازکردن دروازه می شدند دراين کوچه های سر در گم به هلاکت می رسيدند.