پاسخ به:مبحث چهارم:اما انسان براستی چیست؟(تاپیک با امتیاز ویژه ویژه)
اگه کمی دقت کنیم می توان بفهمیم ، هدفی که ما برای زندگی خود در نظر بگیریم همه زندگی ما را تحت الشعاع خود قرار می دهد، به عباتی دیگر به زندگی ما جهت و معنی می دهد. لذا اگر انسان ها در زندگی خود روش های متفاوتی دارند، به این دلیل است که هدف های متفاوتی را دنبال می کنند، هرقدر این هدف والاتر و ارجمندتر باشد، به همان اندازه زندگی انسان از ارزش و کیفیت عالی تری برخوردار خواهد شد، بنابراین سعادت و کمال انسان در گرو شناخت هدف و آگاهی از فلسفه حیات است اما معمولا آن قدر سرگرم به کارهای روزمره و ظواهر زندگی و کامیابی های مادی می شود که وی را از توجه به این مسئله اساسی باز می دارد.
میدانیم که هر عملی که خالی از هدف باشه پوچ وباطل و این امر باعث بشه که به این حقیقت برسیم که هدف خداوند از خلقت انسان چی بوده
هدفی عالی جهت رسیدن به کمال بوده
شايد يكي از سؤالات مهم و در عين حال حياتي و سرنوشت ساز در زندگي هر انساني بعد از تولد و رشد فكري در زمان تنهايي از خودش بدون هيچ گونه سر و صدا و در عين سكوت از خودش مي پرسد و باعث انقلاب دروني مي شود سؤال از فلسفه آفرينش و خلقت او در اين كره خاكي است كه چرا ما به دنيا آمده ايم و براي چه زندگي مي كنيم و به كجا مي رويم و سر انجام اين زندگي دنيوي ما به كجا مي انجامد كه در اين زمان است كه اين پرسش اساسي باعث مي شود انسان به تكاپوي فكري بيافتد كه اگر نگاه مادي به اين سؤال داشته باشد و جهان بيني وي مادي باشد مسير زندگي وي را مشخص و تمام امور و اهداف زندگي را بر اساس تفكر مادي تفسير مي نمايد و در نهايت به پوچي رو مي آورد امّااگر نگاه ديني و الهي به اين پرسش داشته باشد مسير زندگي و اهداف آن هم به تبع تغيير پيدا مي كند
انسان در آغاز از یک نطفه گندیده بوجود میاید و دارای روحی پاک و بی الایش است ولی در طی زندگی و با توجه به مشکلات زندگی و گرفتاریها و جامعه و دوستان تحت تاثیر قرار گرفته و این لوح وجودی خود را یا با گناه الوده کرده و یا با غلبه بر نفس خود راه عروج و ملکوتی شدن را پیدا کرده و راهی بهشت برین خواهد شد...
تا که بودیم نبودیم کسی کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که رفتیم همه یار شدند خفته ایم و همه بیدار شدند
مراقبت دستمان که کلیک می کند و چشمانمان که نظاره می کند باشیم
"کل اولئک کان عنه مسئولا"
و بدانیم و آگاه باشیم که خدا هم یک کاربر همیشه آنـــلایـــن است
*.*.*.*.*.*.*.*.*.**.*.*.*.*.*.*.*.*.*
shokraneh.rasekhoonblog.com
1-امام حسين(عليه السلام) مى فرمايد: (أَيُّها الناسُ! إنّ اللهَ جلَّ ذِكرُه ما خَلَق العبادَ إلاّ لِيَعرِفُوه، فَإذا عَرِفُوهُ عَبَدُوهُ فاذا عبدوه إسْتَغنَوا بعِبادتِه عَن عِبادةِ ما سواه); اى مردم! خداوند بزرگ، بندگانش را نيافريد جز براى اين كه او را بشناسند و پس از شناختن، او را پرستش نمايند و آنگاه كه او را عبادت كنند از بندگى غير او آزاد شوند.
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
2ـ امام صادق(عليه السلام) در پاسخ پرسش جابر كه از فلسفه نهايى آفرينش سؤال مى كند چنين مى فرمايد: «هدف از آفرينش، لطف و كرم خداوند نسبت به تمام موجودات، حتى جمادات است. جابر: هدف خداوند از اين لطف چيست؟ امام: آيا شما نمى توانى مقصود يك كريم را بفهمى؟ جابر: در ميان مردم كمتر كسى است كه بدون مقصود كريم شود، گروهى هدفشان خودنمايى است. امام: خداوند خودنمايى نمى كند و تنها براى رسيدن موجودات به فيض، آنان را مى آفريند و به جز كرامت خداوند فلسفه ديگرى براى به وجود آمدن جهان وجود ندارد، زيرا اگر علت ديگرى وجود داشت و آن علت خدا را وادار و مجبور مى كرد كه جهان را بيافريند، همان علت، جاى خدا را مى گرفت و يك خداى مجبور را نمى توان خدا دانست. جابر: آيا ممكن است علتى وجود داشته باشد كه خداوند به آن علت جهان را آفريده، بدون اين كه آن علت خدا را مجبور كرده باشد؟ بر فرض خداوند براى اين كه قدرى، قدرت خود را تماشا كند درصدد آفرينش جهان برآيد و از اين جهت لذت ببرد؟ امام: تماشا كردن و لذت بردن، طبيعت ما انسان هاست و نيازمندى ما را مى رساند اما خدا چنين نيست و از اين گذشته لذايذ تا حدود زيادى مستقيم يا غيرمستقيم، ناشى از جسم ماست و خدا جسم ندارد. جابر: آيا لطف خدا علت آفرينش نيست پس چرا لطف را بيان نكرديد؟ امام: بله، ولى لطف علتى الزامى نيست، يعنى علتى نيست كه خداوند را مجبور به آفرينش كند و چون علت الزامى نيست وقتى موّحد مى گويد خدا از راه لطف جهان را آفريده چيزى برخلاف توحيد نيست. جابر: خداوند مى توانست از آفرينش جهان صرف نظر كند؟ امام: بديهى است كه مى توانست. جابر: ولى او صرف نظر نكرد و آن را از راه لطف آفريد، پس خدا، نمى تواند از لطف خوددارى كند. امام: وقتى تو كسى را اكرام كنى، در صورتى كه آن اكرام وظيفه حتمى تو نباشد، آيا مجبور هستى؟ جابر: نه. امام: خداوند هم بدون اجبار و از روى اكرام واقعى جهان را آفريد تا نعمت حيات را به موجودات بذل و عنايت كند و من بدون لطف چيزى را براى ايجاد جهان نمى بينم». بنابراين لطف و كرم خداوند در آفريدن موجودات و انسان و از سويى لطف ديگر خداوند در عبادت و بندگى او، هر دو موجب كمال و سعادت انسان و ساير موجودات مى گردد.
خداوند متعال هم از خلقت ما مقصودش این است که ما به کمال برسیم ، دقیق تر بگوییم ؛ ما را به کمال برساند ، این رساندن به کمال با روی آوردن به عبادت او میسر است نه روی گرداندن از او .
مراد خداوند تبارک و تعالی از افعالش به خود ذات الهی بازگشت نمی کند تا این اشکال مطرح شود که ذات حق کامل علی الاطلاق است و به چیزی نیاز ندارد ، پس چرا دست به آفرینش زده است ؟ بلکه غرض خداوند به مخلوقات باز می گردد ؛ همچنانکه خورشید نور افشانی می کند تا عا لم را روشن کند ، او واجد این کمال است نه اینکه محتاج به نبات و جماد و جاندار باشد . آری خورشید ویتامین بدن ما را تأمین می کند نه ویتامین خودش را . چون نقصی ندارد و نیز نیازی . اگر همه مردم رو به خورشيد خانه بسازند چيزى به خورشيد اضافه نمىشود و اگر همه مردم پشت به خورشيد خانه بسازند، چيزى از خورشيد كم نمىشود. خورشيد نيازى به مردم ندارد كه رو به او كنند، اين مردم هستند كه براى دريافت نور و گرما بايد خانههاى خود را رو به خورشيد بسازند. خداوند به عباداتِ مردم نيازى ندارد كه فرمان داده نماز بخوانند. اين مردم هستند كه با رو كردن به او از الطاف خاص الهى برخوردار مىشوند و رشد مىكنند. قرآن مىفرمايد: اگر همه مردم كافر شوند، ذرّهاى در خداوند اثر ندارد، زيرا او از همه انسانها بىنياز است. «اِن تكفروا انتم و مَن فى الارض جيمعاً فانّ اللّه لغنىٌّ حميد»-ابراهیم 8
سید
کاربران مشارکت کننده در مبحث چهارم طرح صالحین+امتیازات
ضمن تشکر از همه مشارکت کنندگان گرامی
امتیازات تقدیم گردید
نام کاربری
امتیاز اهدایی
Yasbagheri
50
Nazaninfatemeh
Farshon
40
mina_k_h
30
Seeedmortezamosavi
10
Mohsenezadi
Rashon
Samanehtajafary
Theosophy
rbahar91
mosi_bamaram11
shokraneh