سارا و سوده دو دوست خیلی خوب هستند كه از خواهر هم به همدیگر نزدیكترند. یك روزصبح كه به مدرسه میرفتند، متوجه شدند روز معلم است. سارا به سوده گفت حالا چی كار كنیم، چطوری بدون كادو بریم مدرسه؟
سوده كمی فكر كرد و گفت: بیا پولامون رو روی هم بذاریم و بریم یه چیزی بخریم و با هم به خانم معلم بدیم.
آنها گوشهای نشستند و پولهای داخل كیفهایشان را شمردند. اما...
سارا گفت: این كه خیلی كمه. با این پول هیچی نمیشه خرید!
سوده گفت: حالا چی كار كنیم؟
ناگهان سارا چشمش به یك پارك افتاد كه نزدیك مدرسه بود و گفت: حالا فهمیدم. بیا بریم گل از تو پارك بچینیم و ببریم برای خانم معلم و سپس به سمت پارك دویدند و مشغول چیدن شاخه گل از باغچهها شدند كه همان موقع آقای باغبان آنها را دید و به سمت آنها آمد و گفت: آی بچهها چی كار دارید میكنید ؟ این گلها رو من تازه كاشتم و هنوز جون نگرفتند، چرا این كار رو میكنید. این كار خیلی بدی است. اگریكی بیاد و دستهای شما رو بشكنه دوست دارید؟ گلها هم مثل شما جان دارند!
باغبان رو كرد به سارا و دوباره ادامه داد: دختر جان پاتو از روی علفها بردار، له شدند. من صدای جیغشون رو دارم میشنوم. پاتو بردار دختر جون بردار...
سارا و سوده با هم گفتند: ما فقط میخواستیم چند تا شاخه گل برای معلممون بچینیم. چون امروز روز معلم است.
باغبان با عصبانیت گفت: خب كندید. دیگه برید مدرسه. زود برید بیرون.
سارا و سوده به سمت مدرسه دویدند. كلاس شروع شده بود و بچهها همه به كلاس رفته بودند. سارا و سوده با سرعت دویدند. ناگهان سارا پایش لیز خورد و سوده هم خورد به سارا و با هم بر زمین افتادند و گلها هم نقش بر زمین شد.
خانم معلم و بچهها از صدایی كه شنیدند بیرون آمدند و به آنها كمك كردند تا بلند شوند.
خانم معلم گفت: بچهها خوبید؟ درد دارید؟
سارا و سوده گفتند: نه خانم درد نداریم.
خانم معلم گفت: الهی شكر. تا شماها باشید كه دیر به كلاس نیایید و مجبور شوید بدوید.
سارا گفت: خانم معلم میخواستیم برایتان گل بیاوریم و گلها را از زمین برداشت و به خانم معلم داد و گفت روزتون مبارك.
خانم معلم تا گلها را دید متوجه ماجرا شد و گفت: حالا بیایید سر كلاس كارتون دارم.
خانم معلم گفت: بچهها همه گیاهان و گلها و علفها همه جان دارند. اگر مدت طولانی بنشینید و به آنها نگاه كنید، میبینید آنها حركت میكنند، اما حركت آنها بسیار كند است و ما فكر میكنیم آنها بیجان هستند. الان فصل بهار است و زمان رشد گلها و گیاهان ما هرگز نباید جلوی رشد آنها را بگیریم و باعث از بین رفتنشان شویم.
بچههای عزیزم وجود خود شما برای من خیلی مهم است. حالا همگی دفترهای نقاشیتان را باز كنید و یك نقاشی زیبا برای من بكشید و این نقاشی را به من هدیه دهید.نقاشی بهترین هدیه برای یك معلم است.