پاسخ به:♥♥♥♥_ مشاعره مهدوی _♥♥♥♥
یار آمده و نگار هم می آید
با آمدنش بهار هم می آید
احیاگر دین احمدی یعنی که
آن دلبر تکسوار هم می آید
فراز مأذانه ها ای جماعت گمراه چه می کنید شما بی صدا سخن کوتاه حرام باد اذان موذنی که نگفت دوبار أشهَدُ أنا عَلی ، وَلیُ الله
در دست امام ما زمام عصر است
از حضرت او به پا قوام عصر است
تبریك به شیعیـان عـالـم گــوئید
آغــاز امــامت امــام عصر است
اللهم عجل لولیک الفرج
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
تو مرگ ستم را رقم می زنی
تو زنجیر محکم به غم می زنی
زمان ظهورت به اذن خدا
صف مشرکان را به هم می زنی
یک گل که عطر و بویش، از عرش می شود حس
یک شاخۀ گل یاس، اما به رنگ نرگس
دل برد از خدا هم، خال سیاهت آقا
مبهوت کرد ما را، برق نگاهت آقا
امید من به عطای بقیة الله است
هزار جان به فدای بقیة الله است
بگو به حاتم طایی، مناز بر کرمت
هزار چون تو گدای بقیة الله است
ترسم آخر که شب هجر به پایان نرسد
روز وصلت به من بی سر و سامان نرسد
هر چه از آتش دل، سوزم و فریاد کنم
کس به داد منِ غمدیدۀ نالان نرسد
دل شکسته شد شب اجابت دعا بیا
نیازهای کهنه را عطا کند خدا بیا
به دستهای ملتمس شبیه یک گدا بیا
مرو به سمت دیگری به این طرف کجا؟ بیا
اگر دستم رسد بر دامن پر فیض دلدارم
خدا داند كه دیگر دست از او بر نمی دارم
چه می شد باعث رنجیدن یارم نمی گشتم
اگر چه نوكر اویم گنهكارم گنهكارم
مسیحائی که جان بخشد به افکار بشر آمد
دل آرائی که دل را می دهد نوری دگر آمد
اهورائی که بر اهریمنان با رد شرر آمد
جهانگیری که جِیش او قضا هست و قدر آمد
دردی به جان رسیده و درمان نمی رسد
آب از سرم گذشته و جانان نمی رسد
از رنج بی حساب سرم را گرفته ام
این رنج بی حساب به پایان نمی رسد
دنیای ما پر است از این حرف و داستان
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
نگارا ناز کمتر کن بیا و قصه هجران
به یک صوت انا المهدی کنار کعبه پایان کن
نوح من ! خاصیت عشق است امواج بلند كشتی ات را بشكن و بنشین به طوفان دلم كی بهارت می وزد بر گیسوان حسرتم كی نگاهت می شود ای خوب مهمان دلم ؟
ما آمدیم امشب كه حیران تو باشیم
آشفته ی حال پریشان تو باشیم
تقصیر هجران است، تقصیر فراق است
امروز اگر پاره گریبان تو باشیم
ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد آخر شب سرد ما سحر می گردد مهدی به میان شیعه برمی گردد