پاسخ به:♥♥♥♥_ مشاعره مهدوی _♥♥♥♥
ری منجی گل، امام بی رنگ! ای معنی آسمانی چنگ ای آتش جان باده نوشان! ای سعی و صفای می فروشان ای یوسف لحظه های کثرت دردانه ی آسمان وحدت! در چشم غزال مست وحیران در شورش مهر وماه و کیوان در ساحل آبی ترانه در شورش جان هر جوانه در عطر کمند زلف مهتاب هر بوسه ی لاله بر لب آب تو شورش لحظه های نابی در دفتر دل، تو آفتابی ما چله نشین گرد راه ات دُردی کش ساغر نگاه ات در معبد گل ترانه خواندیم با نام تو عاشقانه خواندیم خواندیم تو را به هر بهانه با شروه و شور عاشقانه در موسم نغمه های باران با ناز و کرشمه ی بهاران خواندیم تو را که ما تو بودیم در خانه ی لحظه ها تو بودیم خواندیم تو را ترانه بارید از آینه ها جوانه بارید ما تشنه و تو زلال آبی در ظلمت شب تو آفتابی از آتش قلب پر زنورت خورشید نشسته در حضورت * * ما در ره تو شکستگانیم آشفته تر از نسیم جانیم از گل که شکفته در بهاران یا دانه ی ریز و تند باران از لاله و کوکب و شقایق از ناز و کرشمه ی دقایق از نور سپید بامدادی با نغمه ی ناب مهر و رادی احوال دل خراب ما پرس یا از دلِ عشق از خدا پرس گویند تو را که خستگانیم دیدار تو را ترانه خوانیم گویند زمین ز غصه افسرد چشمان زمان ز گریه پژمرد
با سلام و عرض ادب
لطفا از ابیات کوتاه برای شرکت در مشاعره استفاده کنید
با تشکر
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
دلم هوای تو کرده است با تمام وجود
تودرکدام دیاری توبا کدام بهار؟
تودر کجای زمینی چه دیر شد دیدار
نشان کوی تو پرسیم از کدامین یار؟
( الهم عجل لولیک الفرج )
اگر چه دورم از آقای خود ولی از او
جدا نگشتنی ام چون بُراده ی خورشید
چنین نوشته خدا درشناسنامه ی دل
منم غلام مه وبنده زاده ی خورشید
دوست دارم که یک شب جمعه
صبح گردد به رسم خوش عهدی
ناگهان بشنوم زسمت حجاز
نغمه ی دلخوش انا المهدی
☆ اللهم عجل لولیک الفرج ☆
☆☆ خداوندا، اراده ام را به زمان کودکی بازگردان ☆☆
☆☆ همان زمان که برای یکبار ایستادن هزار بار می افتادم اما نا امید نمی شدم ☆☆
ツ وبلاگ لبخند زیبای زندگیツ
☆☆ مدیر تالار ادبیات ☆☆
یـار همایون منظرم، آخر در آید از درم امید خوش میپرورم، زین نخل باری میرسد «مفتون» منال از یار خود، گر بر تو گاهی تلخ شد کز گل بدان لطف و صفا، گه نیش خاری میرسـد
اللهم عجل لولیک الفرج
در رخش نور امامت علنی خواهد بود
بر کفش پرچم بدعت شکنی خواهد بود
نهضت او چو قیامت شدنی خواهد بود
آخر آن مصلح کل آمدنی خواهد بود
از همه آینه ها زلف رها کرده تری
می زنند آینه ها سنگ تو را بر سینه
لوح محفوظ خدا! آینگی کن یک صبح
که جهان پر شده از آتش و کفر و کینه
همه هست آرزویم كه ببینم از تو رویى چه زیان تو را كه من هم برسم به آرزویى؟! به كسى جمال خود را ننموده اى و بینم همه جا به هر زبانى، بود از تو گفت و گویى!
السلام علیک یا اباصالح المهدی
یا رب عنایتی بر ما کن
حکم فرج امام ما امضا کن
مارا به ارادت شهیدان حسین
در زمره یاوران او احصا کن.
نـه شنـبـه و نـه بـه جـمـعـه، نـه هیـچ روز دگر در انتــظار تـو قـلـبـی پـــر از تـلاطـــــم شد !؟ کـــدام جــمـعـه مـــوعـــود میزنـی لـبـخـنـد بـه این جـهـان کـه پـر از قـحطی تبسم شد؟
دلم از حسرت دیدار تو شبهای دراز
در تب عشق چو دیوانه سفرها دارد
خرم آن دل که بیاد تو برآرد نفسی
سالک کعبه مقصود گذرها دارد
ديگر بتاب از افــــق مـــكه ، مـــاه مــن! اين جاده هاي شب زده را غرق نور كن با ذوالفــقار حضـــرت مـولا ، بيـا و بعد دل هـــاي شــيعه را پرِ حسّ غــرور كن