پاسخ به:♥♥♥♥_ مشاعره مهدوی _♥♥♥♥
یوسف، ای گمشده در بی سر و سامانیها این غزلخوانیها، معرکهگردانیها سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی همه جمعند، چه شهری چه بیابانی...ها !
مدیر تالار زبان انگلیسی و زیر تالار ها
zaban.rasekhoonblog.com
zaban92@yahoo.com
از این بن بست تنگ من منى ها ببر ما را به دشت روشنى ها به قرآن، بى تو احساسى غریبیم در این دنیاى آدم آهنى ها
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
از دو چشم یاس میخوانم بیا شعری از احساس میخوانم بیا نیستم لایق به دیدارت ولی روضه عباس میخوانم بیا
اسيراست چشم من در بند رويت
شدم من مست آن عطــر نكويت
تمــام هستي ام بردي به غارت
گـره خورده دلم بر تار مويت
تو كه آگاهي از حال خرابم مكن اي دوست ذره ذره آبم اگر خواهي كه دستم را بگيري چرا يك شب نميآيي به خوابم
مـا معتقدیم عشق سر خواهد زد / بر پشت ستم کسی تبر خواهد زد
سوگند به هر چهـارده آیه نور / سوگند به زخمهای سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر میگردد / مهـدی به میان شیعه بـر میگردد . . .
دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی کز عکس زوی او شب هجران سرآمدی
تعبیر چیست؟یار سفر کرده میرسد ای کاش هرچه زودتر از در درآمدی
دفتر ایام را معنی و لفظی نبود
هر ورقش گر نداشت پر تو امضای تو
نیمه شعبان بود روز امید بشر
شادی امروز ماست نهضت فردای تو
وكسي گفت چنين گفت كسي مي ايد مژده اي دل كه مسيحا نفسي مي ايد
دادم از کف جمله صبر و تاب را
تا که بوسيدم کف سرداب را
بانگ هل من ناصر از کعبه برآر
کعبه را از اين سيه پوشي در آر
رخساره به كس ننمود آن شاهد هرجايي ساقي چمن گل را بي روي تورنگي نيست
تنها به شوق لمس شما ابر بي امان
يک شهر را به وسعت باران نمور کرد
تاثير يک غروب غم انگيز جمعه بود
مضمون اين غزل که به ذهنم خطور کرد
یاران وفادار به ظاهر داری
گریه کن حرفه ای و ماهر داری
دلخوش به دعای عهد این قوم نباش
تو قصه کوفه را به خاطر داری؟!
یک چشم زدن غافل از آن یار نباشید شاید که نگاهی کند هشیار نباشید