حساب بانکی تان چند صفر دارد؟ چه مدل ماشینی سوار می شوید، متراژ و موقعیت خانه و ویلای شما چطور است؟ آیا به شما احترام می گذارند چون اسناد ملکی زیادی به نامتان است؟! اگر مکنت زیادی از دنیا ندارید پس بهتر است دامن قدرت را بچسبید و برای خود یک کرسی در این مسند دست و پا کنید؛ تفاوت را حتما در رفتار کارکنان و زیردستان خود احساس خواهید کرد.
به هیچ وجه انکار نکنید که اینها همه برای شما احترام خواهند آورد! حالا دیگر سوال تکراری و ملال آور علم بهتر است یا ثروت، به خاطره ها پیوسته است. کسی بی دلیل به شما احترام نخواهد گذاشت! خب همه اینها درست؛ اما لطفا بی خیال شوید! چیزهای دیگری هست که باید چند بار گفت تا شاید، البته شاید تلنگری باشد به خود.
قدیمی ها می گفتند؛ کسی جلوی پدر و مادر، خود را در آینه نگاه نمی کرد، به احترام ورود آنها از جا بلند می شد و اول از همه سلام می گفت. بی اذن شان سخن نمی گفت و درشتی نمی کرد!... اما انگار حالا احترام گذاشتن ها هم مجازی شده یا به گونه ای تغییر فرم داده است.
نمونه اش محبت و احترام بی پایان ما در شبکه های اجتماعی مجازی است که نثار یکدیگر می شود، «کامنت» می گذاریم و «لایکشان» می کنیم تا ارادتمان را نشان دهیم و... همه این قراردادها، نشانه احترام شده است! دیگر هیچ فرصتی برای گپ زدن با پدر خسته از کار روزانه نیست؛ مادر هم.
«حرمت داشتن»، «بزرگ داشتن» و «بزرگداشت آمده»؛ معانی است که دهخدا برای احترام ذکر کرده است. احترام یعنی یک سلام ساده، یک نگاه مهرآمیز و احترام یعنی دوست داشتن همنوع. احترام از کجا سر بر می آورد؟ خانواده، جامعه و تکنولوژی های نوین در این خصوص چه اندازه نقش دارند؟
خانواده فرصت ندارد!
آیا فرم احترام تغییر شکل داده است؟ پاسخش ساده نیست! بسیاری بر این باورند که خانواده به عنوان کوچک ترین نهاد اجتماعی، نقش نخست را در تربیت و نقش پذیری کودکان ایفا می کند، اما باید اندکی با تردید به این موضوع نگاه کرد.
به طور مثال خانواده هم اکنون تنها نقش بسیار کمی در انتخاب مدل لباس و موی سر فرزندان خود دارند؛ آیا اصلا باید نقشی در این زمینه ها ایفا می کردند یا خیر؟ با این همه یک اصل تردیدناپذیر وجود دارد و آن این که «احترام به بزرگ ترها کمرنگ شده است» خواه والدین یا برادر بزرگ باشد یا غریبه ای سالخورده! «احترام را باید در خانه آموخت، در مدرسه تمرین و در جامعه کامل کرد.»
اما حالا پدر و مادر فرصت چندانی برای آموزش احترام به فرزندان خود ندارند، آنها گاهی از فرط کمبود وقت، والدین خود را نیز به سرای سالمندان سپرده اند و به این ترتیب به فرزندان خود به شکل غیرمستقیم یاد می دهند در آینده با خودشان چطور رفتار کنند.
این نوع الگو دادن به آنها تبعات بسیاری دارد و این همه در حالی است که در متون دینی و ادبی احترام به والدین و بزرگ ترها بسیار سفارش شده است؛ نه این که دیگر ادیان و ملل از این توصیه ها بی نصیب باشند، اما ادب و احترام ایرانیان همیشه در جهان شهره بوده است.
گوش به روایت پدربزرگ که بدهیم چنین خواهد گفت: «از دیدن خود در آینه نزد بزرگ تر شرم داشتیم، سلام می دادیم، در حضور والدین هیچ گاه پا دراز نمی کردیم، بی اذن آنها سفر و کار ممنوع بود و...» سخنانی از این دست بسیارند، اما عمل به این فرموده ها رنگ چندانی ندارد.
ژان ژاک روسو بر این باور است که احترام به دیگران را باید از همان دوران کودکی به آنها آموخت. بنابراین نقش خانواده در آموزش ادب و احترام به کودکان انکارناپذیر است. نقش خانواده در الگو دادن به کودکان، نه از راه اجبار بلکه به شیوه های نرم قابل تحقق است.
اصولا مگر تکریم و احترام دیگران ارزش نیست و نمی خواهیم این ارزش را در کودکان ایجاد کنیم؟ آیا ایجاد چنین ارزشی تنها با گفتن میسر است؟ آیا می توان با بی احترامی به کودک و تحقیر شخصیت او، چنان تربیتش کرد که به دیگران احترام بگذارد و حقوق آنها را رعایت کند؟ هنگام آموختن هر مهارتی، بدانید به جای این که درس های لازم زندگی را برای او شرح دهید، باید از رفتار خود به صورت عملی استفاده کنید.
احترام بگذارید تا در امان باشید
آن که توقع احترام از دیگران دارد، خود نیز باید توقع احترام دیگران را برآورده کند و به آنان حرمت کند.» لطفا این جمله را در همه جا و برای همه کس تعمیم دهید.
ناگفته پیداست که احترام در حوزه ارتباطات اجتماعی از جایگاه خاصی برخوردار است. اصولا انسان ها، بدون احترام نمی توانند اجتماعی سالم و پیشرفته را تشکیل دهند. از این رو احترام به مثابه یک کنش و واکنش قابل فهم است، اما پیش از آن که به این نکته پرداخته شود که چرا و چگونه احترام در جامعه ایرانی کمرنگ یا به عبارتی متحول شده است، چند روش را برای کسب احترام اجتماعی پیشنهاد می کنیم، به این ترتیب؛
لباس زیبا بپوشید، به گاه خود سخن بگویید، تواضع داشته باشید، راست سخن برانید، به موقع تبسم کنید، ادب را حفظ کنید و دست آخر این که حافظه خود را تقویت کنید جوری نباشد که یک نفر را به شما معرفی کنند و تنها پس از چند دقیقه اسم او را فراموش کنید، اصلا خوب نیست.
یادآوری این روش ها به این دلیل عنوان شد که بدانیم احترام یک مسئولیت است؛ مسئولیتی همه وقتی، همه کسی و همه جایی؛ خانه و خیابان ندارد.
فردی که دیگری را محترم می دارد پاسبان شخصیت خویش است. کسی که برای خود احترام قائل است، از گزند دیگران در امان است. او لباسی را بر تن دارد که کسی را یارای پاره کردن آن نیست.
«جور استاد به زمهر پدر» سفارشی است برای نگه داشتن احترام معلم و استاد. در حقیقت مدرسه به عنوان یک نهاد رسمی، در الگودادن به کودکان بسیار موثر است. البته مفهوم تربیت اجتماعی از قلمرو نهادهای رسمی مثل خانواده و مدرسه فراتر می رود. در این میان می توان حتی به نقش مطبوعات، رادیو و تلویزیون و همه رسانه ها اشاره کرد.
با این همه باید و همیشه به دیگران احترام گذاشت؛ چون همه و البته خود ما نیز طالب آنیم. قصه تعامل با کودکان، اما ظریف تر از همه است؛ آنان نیاز به امنیت و آرامش دارند، دنبال الگو هستند، نه به آنان و نه به هیچ کس دیگر نباید دروغ گفت، باید مثبت گرا بود، استقامت پیشه کرد، لاک خودپسندی را شکست و دست آخر این که همیشه باید برای کودکان وقت گذاشت.
از خانه های واقعی تا صفحه های مجازی
هیچ نیاز به گفتن نیست که ادب و احترام در دنیای مدرن شکل و روش متفاوتی دارد. «تکنولوژی و بویژه فناوری های مدرن ارتباطی نه تنها روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده است بلکه تا اندازه ای اصول آداب معاشرت همچون رعایت احترام و ادب را نیز از فرم گذشته خود خارج ساخته است.»
حالا کمتر کسی از نسل جدید را می توان یافت که در یکی از شبکه های اجتماعی نباشد. در این دنیای بی مرز مجازی، احترام شکل دیگری دارد، به طور مثال کامنت گذاشتن و لایک کردن نشانه ادب فرد است.
در دنیای مدرن، بخش زیادی از کنترل رفتاری کودکان از حیطه اختیار والدین خارج شده است به گونه ای که دنیای مجازی و گوشی های همراه به مقدار زیادی جایگزین والدین شده اند.
حتی ارتباط و تاثیرگذاری همسالان تا اندازه زیادی تحت تاثیر فناوری قرار گرفته است. هم اکنون بنا به ضرورت، کودکان کمتر در کوچه مشغول بازی هستند.
در گذشته اگر فرد بزرگی وارد خانه می شد، دیگران به احترام وی از جا برمی خاستند و سلام می کردند. این را مقایسه کنید با دو نفر که در شبکه های اجتماعی باهم ارتباط دارند.فرد برای گریز از سخن گفتن، با چراغ خاموش وارد صفحه خود می شود! این نوع رفتار در صورت تداوم به سایر امور زندگی فرد تسری می یابد.»
باور بسیاری از کارشناسان تربیتی و برخی از صاحب نظران علوم اجتماعی بر این اصل استوار است که جوامع سنتی در بکارگیری فناوری ها، به نوعی بازنگری نیاز دارند حتی برخی نیز به منظور ثبات و جلوگیری از آسیب های اجتماعی، بر اصل «بومی سازی» تکنولوژی اصرار می ورزند؛ اصلی که هنوز رخت تئوری بر تن دارد.
شاید برخی تصور کنند می توان کودکان را مجبور به رعایت ادب کرد، که البته به هیچ وجه تصور درستی نیست، چراکه «کودکان یاد می گیرند به کسانی احترام بگذارند که به آنها احترام می گذارند» و این اصلی پذیرفته شده است؛ چه در خانه و چه در فضای مجازی.
نکته مهم که شاید از نگاه مسئولان مغفول مانده باشد، کار فرهنگ سازی با استفاده از تکنولوژی های نوین است. چنانچه بر این اصل باور داشته باشیم که نسل کنونی به لحاظ جامعه پذیری و الگوگیری تا اندازه زیادی متاثر از فناوری های ارتباطی هستند، اهمیت این موضوع بیشتر هویدا می شود.
احترام بگذاریم؛ به همه
نمی شود که مسئولیت همه چیز را متوجه تکنولوژی، فناوری و مشغله والدین دانست. چنانچه خیلی ها گفته و می گویند باید به دیگران احترام گذاشت تا مورد احترام واقع شوید، بار دیگر باید خود را در آینه نگریست؛ آینه ای که زنگاری از دود و آلودگی صوتی و ترافیک و درگیری های ذهنی روی آن نشسته است. گاهی حتی وارد خانه که می شویم از بس در خویش گم شده ایم که هیچ کس دیگر را نمی بینیم.
افکاری از این قبیل چنان ذهنمان را برآشفته که گاه نمی توان خود را میان این آشفته بازار بازیافت و در نهایت بزرگ دیگری می گوید: «اگر همه مردم ارزش احترام را می دانستند و در زندگی به آن عمل می کردند، دنیا گلستان می شد.» امید که چنین باشد.
منبع : جام جم /فرزین متین پور