ردیف 167
سوره احقاف [46]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 35 آيه است
محتواى سوره:
اين سوره اهداف زير را تعقيب مىكند:
1- بيان عظمت قرآن.
2- مبارزه قاطع بر ضد هرگونه شرك و بت پرستى.
3- توجيه مردم در مسأله معاد و دادگاه عدل پروردگار.
4- ضمنا به عنوان هشدار به مشركان و مجرمان گوشهاى از داستان قوم عاد را كه ساكن سرزمين «احقاف» بودند بيان مىدارد- نام سوره نيز از همين جا گرفته شده است.
5- اشاره به گسترش و عموميت دعوت پيامبر اسلام، تا آنجا كه غير از انسانها يعنى طايفه جن را نيز شامل مىشود.
6- تشويق مؤمنان و انذار كافران و ايجاد مبادى خوف و رجاء.
7- دعوت پيامبر اسلام به صبر و استقامت.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «هر كس سوره احقاف را هر شب، يا هر جمعه، بخواند خداوند وحشت دنيا را از او بر مىدارد، و از وحشت روز قيامت نيز در امان مىدارد».
بديهى است اين گونه حسنات و درجات تنها به خاطر تلاوت الفاظ نيست بلكه تلاوتى است سازنده و بيدارگر در مسير ايمان و تقوا، و محتواى سوره احقاف به راستى چنين اثرى را دارد، اگر انسان طالب حقيقت و آماده عمل باشد.
برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 422
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- آفرينش اين جهان بر اساس حق است: اين سوره آخرين سوره از سورههاى هفتگانه «حم» است كه مجموعا «حواميم» نام دارد. و در آيه اول اين سوره نيز به حروف مقطعه «حا- ميم» (حم). برخورد مىكنيم.
در تفسير اين حروف همين قدر مىگوئيم كه اين آيات تكان دهنده و حركت آفرين و پرمحتواى قرآن از حروف ساده الفبا، از «حا و ميم» و مانند آن، تركيب يافته، و در عظمت خداوند همين بس كه چنان تركيب عظيمى را از چنين مفردات سادهاى به وجود آورده.
(آيه 2)- و شايد به همين جهت بلا فاصله مىافزايد: «اين كتاب از سوى خداوند عزيز و حكيم (قادر و توانا) نازل شده است» (تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ).
اين همان تعبيرى است كه در آغاز سه سوره از سورههاى «حم» مؤمن- جاثيه و احقاف، آمده است.
مسلم است قدرتى شكست ناپذير و حكمتى بى كران لازم است تا چنين كتابى را نازل كند.
(آيه 3)- سپس از كتاب «تدوين» به كتاب «تكوين» پرداخته، و از عظمت و حقانيت آسمانها و زمين سخن مىگويد، مىفرمايد: «ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو است جز به حق براى سر آمد معينى نيافريديم» كه با فرار رسيدن آن دنيا فانى مىشود (ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى).
نه در كتاب آسمانيش كلمهاى بر خلاف حق است، و نه در مجموعه عالم خلقتش چيزى ناموزون و مخالف حق يافت مىشود.
اما با اين كه قرآن حق است، و آفرينش جهان نيز حق «كافران لجوج از آنچه انذار شدهاند روى گردانند» (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ). برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 423
از يك سو آيات قرآن پىدرپى آنها را انذار و بيم مىدهد كه دادگاه بزرگى در پيش داريد، و از سوى ديگر جهان آفرينش با نظامات خاص خود نيز هشدار مىدهد كه حسابى در كار است، اما اين غافلان بىخبر نه به اين توجهى مىكنند، و نه به آن.
(آيه 4)- گمراهترين مردم! در آيات گذشته سخن از آفرينش آسمانها و زمين در ميان بود كه همه اينها از خداوند عزيز و حكيم است، و براى تكميل اين بحث روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كرده، مىفرمايد: «به آنان (مشركان) بگو:
اين معبودهايى را كه غير از خدا پرستش مىكنيد به من نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريدهاند»؟! (قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ).
«يا شركتى در آفرينش آسمانها (و مالكيت و تدبير آنها) دارند»؟ (أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ).
هنگامى كه شما قبول داريد بتها هيچ گونه دخالتى در آفرينش ندارند با اين حال چگونه براى حل مشكلات يا جلب بركات دست به دامن اين موجودات بىخاصيت و فاقد عقل و شعور مىزنيد؟! و اگر فرضا مىگوييد آنها شركتى در امر خلقت و آفرينش داشتهاند «كتابى آسمانى پيش از اين، يا اثر علمى از گذشتگان براى من بياوريد (كه دليل صدق گفتار شما باشد) اگر راست مىگوئيد» (ائْتُونِي بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
(آيه 5)- سپس براى بيان عمق گمراهى اين مشركان مىافزايد: «چه كسى گمراهتر است از آنها كه موجوداتى غير از خدا را پرستش مىكنند كه اگر تا قيامت هم آنان را بخوانند پاسخشان نمىگويند»؟ (وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ).
نه تنها پاسخ آنها را نمىدهند، اصلا سخنانشان را نمىشنوند «و از دعا و نداى آنها غافلند»! (وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ).
برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 424
(آيه 6)- و از آن اسفبارتر اين كه: «هنگامى كه مردم مشرك در قيامت محشور مىشوند معبودهاى آنها دشمنان آنها خواهند بود حتى عبادت آنها را انكار مىكنند»! (وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ كانُوا بِعِبادَتِهِمْ كافِرِينَ).
معبودهايى كه عقل دارند رسما به دشمنى بر مىخيزند، حضرت مسيح از عابدان خود بيزارى مىجويد، و فرشتگان نيز تبرى مىجويند، حتى شياطين و جن نيز اظهار تنفر مىكنند، و آنها كه بىعقل بودند خداوند حيات و عقل به آنها مىبخشد تا به سخن در آيند و مراتب دشمنى و نفرت خود را از اين عابدان اظهار كنند.
منبع :
http://qurangloss.blogfa.com/page/ahghaf.aspx