ردیف 170
سوره فتح [48]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 29 آيه است
محتواى سوره:
اين سوره چنانكه از نامش پيداست پيام آور فتح و پيروزى است، پيروزى بر دشمنان اسلام، پيروزى چشمگير و قاطع خواه پيروزى مربوط به فتح مكه باشد يا صلح حديبيه يا فتح خيبر يا پيروزى بطور مطلق.
موقعى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله از حديبيه به سوى مدينه مىآمد مركبش از حركت باز ايستاد، و در همين حال چهره مباركش غرق سرور و شادمانى بى سابقهاى گشت و فرمود: هم اكنون آيات سوره فتح بر من نازل شد.
در يك بررسى مىتوان گفت كه اين سوره از هفت بخش تشكيل يافته است.
1- سوره با مسأله بشارت فتح آغاز مىشود، و آيات انجام آن نيز به همين مسأله مربوط است، و تأكيد بر تحقق خواب پيامبر صلّى اللّه عليه و اله دائر به وارد شدن به مكه و انجام مناسك عمره است.
2- بخش ديگرى از سوره حوادث مربوط به «صلح حديبيه» و «نزول سكينه» و آرامش بر دلهاى مؤمنان و مسأله «بيعت رضوان» را بازگو مىكند.
3- در بخش ديگرى از مقام پيامبر و هدف والاى او سخن مىگويد.
4- در قسمت ديگرى، از كار شكنىهاى منافقان و نمونههائى از عذرهاى واهيشان در مورد عدم شركت در ميدان جهاد پرده بر مىدارد.
5- در بخش ديگر قسمتى از تقاضاهاى نابجاى منافقان را منعكس مىسازد. برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 466
6- سپس كسانى را كه از شركت در ميدان جهاد معذورند معرفى مىكند.
7- و بالاخره در بخشى نيز از ويژگيهاى پيروان خط مكتبى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله و صفات مخصوص آنها سخن مىگويد.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «اموال و همسران و آنچه را در ملك شماست با قرائت «انّا فتحنا» از تلف حفظ كنيد.
كسى كه پيوسته آن را تلاوت كند روز قيامت منادى صدا مىزند آن چنان كه همه خلائق مىشنوند: تو از بندگان مخلص منى، او را به بندگان صالحم ملحق سازيد، و در باغهاى پر نعمت بهشت او را وارد كنيد، و از نوشابه مخصوص بهشتيان سيرابش نمائيد».
ناگفته پيداست اين همه فضيلت و افتخار با تلاوت خالى از انديشه و عمل حاصل نمىشود، بلكه هدف اصلى از تلاوت، تطبيق اعمال و خلق و خوى خويش بر مفاد اين آيات است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- فتح المبين! در نخستين آيه اين سوره بشارت عظيمى به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله داده شده است، بشارتى كه طبق بعضى از روايات نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و اله محبوبتر از تمام جهان بود، مىفرمايد: «ما براى تو پيروزى آشكارى فراهم ساختيم! ...» (إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً).
منظور از اين فتح پيروزى عظيمى است كه از «صلح حديبيه» نصيب مسلمانان شد.
اما براى روشن شدن تفسير اين آيات بايد قبل از هر چيز فشردهاى از داستان حديبيه را در اينجا بياوريم كه به منزله شأن نزول آن است.
داستان صلح حديبيه:
در سال ششم هجرت ماه ذى القعده پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله به قصد عمره به سوى مكه حركت كرد و همه مسلمانان را تشويق به شركت در اين سفر نمود، اما گروهى خوددارى كردند، ولى جمع كثيرى از مهاجران و انصار برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 467
و اعراب باديه نشين در خدمتش عازم مكه شدند.
اين جمعيت كه در حدود يك هزار و چهار صد نفر بودند همگى لباس احرام بر تن داشتند و جز شمشير كه اسلحه مسافران محسوب مىشد هيچ سلاح جنگى با خود برنداشتند.
هنگامى كه پيامبر به «عسفان» در نزديكى مكه رسيد با خبر شد كه قريش تصميم گرفتهاند از ورود او به مكه جلوگيرى نمايند، تا اين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله به «حديبيه» رسيد پيامبر صلّى اللّه عليه و اله به «عمر» پيشنهاد فرمود كه به مكه رود و اشراف قريش را از هدف اين سفر آگاه سازد، عمر گفت: بهتر اين است كه «عثمان» به اين كار مبادرت ورزد، عثمان به سوى مكه آمد و چيزى نگذشت كه در ميان مسلمانان شايع شد او را كشتهاند، در اينجا پيامبر صلّى اللّه عليه و اله تصميم به شدت عمل گرفت و در زير درختى كه در آنجا بود با يارانش تجديد بيعت كرد كه به نام «بيعت رضوان» معروف شد، و با آنان عهد بست كه تا آخرين نفس مقاومت كنند، ولى چيزى نگذشت كه عثمان سالم بازگشت و به دنبال او قريش «سهيل بن عمرو» را براى مصالحه خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرستاد.
بعد از گفتگوهاى زياد پيمان صلحى منعقد شد. اين پيمان در حقيقت يك پيمان عدم تعرض همه جانبه بود كه به جنگهاى مداوم و مكرر بين مسلمانان و مشركان موقتا پايان مىداد.
«متن پيمان صلح» از اين قرار بود كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله به على عليه السّلام دستور داد «بنويس: بسم اللّه الرّحمن الرّحيم».
«سهيل بن عمرو» كه نماينده مشركان بود گفت: من با چنين جملهاى آشنا نيستم، بنويس بسمك اللّهمّ! پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرمود: «بنويس: بسمك اللّهمّ»! سپس فرمود: بنويس اين چيزى است كه محمد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله با سهيل بن عمرو مصالحه كرده! «سهيل» گفت: ما اگر تو را «رسول اللّه» مىدانستيم با تو جنگ نمىكرديم، تنها اسم خودت، و اسم پدرت را بنويس. برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 468
پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله فرمود: مانعى ندارد، بنويس: «اين چيزى است كه «محمّد بن عبد اللّه» با سهيل بن عمرو صلح كرده كه ده سال متاركه جنگ شود تا مردم امنيت خود را باز يابند.
علاوه بر اين همه آزادند هر كس مىخواهد در پيمان محمّد وارد شود و هر كس مىخواهد در پيمان قريش.
ازين گذشته محمّد امسال باز مىگردد و وارد مكه نمىشود، اما سال آينده ما به مدت سه روز از مكه بيرون مىرويم و يارانش بيايند اما بيش از سه روز توقف نكنند.
در اينجا پيامبر صلّى اللّه عليه و اله دستور داد شترهاى قربانى را كه به همراه آورده بودند در همانجا قربانى كنند، سرهاى خود را بتراشند و از احرام به در آيند. اما اين امر براى جمعى از مسلمانان سخت ناگوار بود.
ولى پيغمبر شخصا پيشگام شد، و شتران قربانى را نحر فرمود، و از احرام بيرون آمد، و به مسلمانان تفهيم نمود كه اين استثنائى است در قانون احرام و قربانى كه از سوى خداوند قرار داده شده است.
مسلمين هنگامى كه چنين ديدند تسليم شدند و دستور پيامبر صلّى اللّه عليه و اله دقيقا اجرا شد و از همانجا آهنگ مدينه كردند، اما كوهى از غم و اندوه بر قلب آنها سنگينى مىنمود، چرا كه ظاهر قضيه يك ناكامى و شكست بود ولى خبر نداشتند كه در پشت داستان صلح حديبيه چه پيروزيهائى براى مسلمانان و آينده اسلام نهفته است، و در همين هنگام بود كه سوره فتح نازل شد و بشارت فتح عظيمى را به پيامبر گرامى اسلام داد.
به دنبال صلح حديبيه مشركين با مسلمانان ارتباط يافتند و اسلام در قلوب آنها جايگزين شد و در عرض سه سال گروه عظيمى اسلام آوردند، و جمعيت مسلمانان با آنها فزونى گرفت.
منبع :
http://qurangloss.blogfa.com/page/fath.aspx