0

طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

 
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 58

سوره انفال [8]
 
از سوره‏هاى «مدنى» و داراى 75 آيه است‏
 
دورنما و فشرده مباحث اين سوره:
 
نخست اشاره به بخش مهمى از مسائل مالى اسلام از جمله «انفال» و «غنائم» و «خمس» كه پشتوانه مهمى براى «بيت المال» محسوب مى‏گردد، شده است.
 
سپس مباحث ديگرى مانند: صفات و امتيازات مؤمنان واقعى، و داستان جنگ بدر، يعنى نخستين برخورد مسلّحانه مسلمانان با دشمنان.
 
قسمت قابل ملاحظه‏اى از احكام جهاد و وظائف مسلمانان در برابر حملات پى‏گير دشمن و لزوم آمادگى دائمى براى جهاد، و حكم اسيران و طرز رفتار با آنها جريان هجرت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و داستان آن شب تاريخى (ليلة المبيت).
 
وضع مشركان و خرافات آنها قبل از اسلام چگونگى ضعف و ناتوانى مسلمانان در آغاز كار و سپس تقويت آنها در پرتو اسلام.
 
مبارزه و درگيرى با منافقان و راه شناخت آنها و بالاخره يك سلسله مسائل اخلاقى و اجتماعى سازنده ديگر.
 
به همين دليل در فضيلت تلاوت اين سوره در روايتى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم كه فرمود: «كسى كه سوره «انفال» و «برائت» را در هر ماه بخواند، هرگز روح نفاق در وجود او وارد نخواهد شد و از پيروان حقيقى امير مؤمنان على عليه السّلام                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 128
 
 خواهد بود و در روز رستاخيز از مائده‏هاى بهشتى با آنها بهره مى‏گيرد، تا مردم از حساب خويش فارغ شوند».
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
 
 (آيه 1)-
 
شأن نزول:
 
از «ابن عباس» چنين نقل شده كه: پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در روز جنگ «بدر» براى تشويق جنگجويان اسلام جوايزى براى آنها تعيين كرد، هنگامى كه جنگ «بدر» پايان پذيرفت، جوانان براى گرفتن پاداش افتخارآميز خود به خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شتافتند. در اين موقع ميان دو نفر از انصار مشاجره لفظى پيدا شد و راجع به غنائم جنگ با يكديگر گفتگو كردند، آيه نازل شد و صريحا غنائم را متعلق به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله معرفى كرد كه هرگونه بخواهد با آن رفتار كند.
 
تفسير:
 
آيه پيرامون غنائم جنگى صحبت مى‏كند و به صورت قانون كلى، يك حكم وسيع اسلامى را بيان مى‏دارد، خطاب به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏گويد: «از تو در باره انفال سؤال مى‏كنند» (يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ).
 
 «بگو: انفال مخصوص خدا و پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) است» (قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ).
 
بنابراين «تقوا را پيشه كنيد و در ميان خود اصلاح كنيد و برادرانى را كه با هم ستيزه كرده‏اند آشتى دهيد» (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ).
 
 «و اطاعت خدا و پيامبرش كنيد، اگر ايمان داريد» (وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ).
 
يعنى، تنها ايمان با سخن نيست، بلكه جلوه‏گاه ايمان، اطاعت بى‏قيد و شرط در همه مسائل زندگى از فرمان خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است.
 
انفال چيست؟ مفهوم اصلى انفال نه تنها غنائم جنگى بلكه همه اموالى را كه مالك خصوصى ندارد- مثل بيشه‏زارها، جنگلها، درّه‏ها و سرزمينهاى موات- شامل مى‏شود و تمام اين اموال متعلق به خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و قائم مقام اوست، و به تعبير ديگر متعلق به حكومت اسلامى است و در مسير منافع عموم مسلمين مصرف مى‏گردد.                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 129
 
 نكته ديگر اين كه در شأن نزول خوانديم در ميان بعضى از مسلمانان مشاجره‏اى در مورد غنائم جنگى واقع شد و براى قطع اين مشاجره نخست ريشه آن كه مسأله غنيمت بود زده شد و بطور دربست در اختيار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله قرار گرفت، سپس دستور اصلاح ميان مسلمانان و افرادى كه با هم مشاجره كردند، به ديگران داد.
 
اصولا «اصلاح ذات البين» و ايجاد تفاهم و زدودن كدورتها و دشمنيها و تبديل آن به صميميت و دوستى، يكى از مهمترين برنامه‏هاى اسلامى است.
 
و در تعليمات اسلامى به اندازه‏اى به اين موضوع اهميت داده شده كه به عنوان يكى از برترين عبادات معرفى گرديده است.
 
امير مؤمنان على عليه السّلام در آخرين وصايايش به هنگامى كه در بستر شهادت بود به فرزندانش فرمود: «من از جدّ شما پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه مى‏فرمود: اصلاح رابطه ميان مردم از انواع نماز و روزه مستحب هم برتر است».
 
منبع :
http://qurangloss.blogfa.com/page/anfaal-1-50.aspx
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
جمعه 7 تیر 1392  11:15 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 59

 (آيه 11)- سپس دومين نعمت خود را به مؤمنان يادآور مى‏شود، مى‏گويد:                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 137
 
 «به خاطر بياوريد هنگامى را كه شما را در خواب سبكى فرو برد كه مايه آرامش و امنيت روح و جسم شما از ناحيه خداوند گرديد» (إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ).
 
و به اين ترتيب مسلمانان در آن شب پراضطراب، از اين نعمت بزرگى كه فرداى آن روز در ميدان مبارزه به آنها كمك فراوانى كرد بهره گرفتند.
 
سومين موهبتى را كه در آن ميدان به شما ارزانى داشت اين بود «كه آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد» (وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً).
 
 «تا به وسيله آن شما را پاك و پاكيزه كند و پليدى شيطان را از شما دور سازد» (لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ).
 
به علاوه «خدا مى‏خواست با اين نعمت دلهاى شما را محكم دارد» (وَ لِيَرْبِطَ عَلى‏ قُلُوبِكُمْ). و نيز «مى‏خواست (در آن شن‏زار كه پاى شما فرو مى‏رفت، و لغزنده بود) به وسيله ريزش باران گامهاى شما را محكم كند» (وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ).
 
منبع : 
http://qurangloss.blogfa.com/page/anfaal-1-50.aspx
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
جمعه 7 تیر 1392  11:15 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 60

(آيه 51)- سپس مى‏گويد به آنها گفته مى‏شود: «اين مجازات دردناك (كه هم اكنون مى‏چشيد) به خاطر امورى است كه دستهايتان پيش از شما فراهم ساخته و به اين جهان فرستاده است» (ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ).
 
و در آخر آيه اضافه مى‏كند: «خداوند هيچ گاه ظلم و ستم به بندگانش روا نمى‏دارد» و هرگونه مجازات و كيفرى در اين جهان و جهان ديگر دامان آنها را بگيرد از ناحيه خود آنهاست وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ).
 
 (آيه 52)- يك سنت تغيير ناپذير: در اين آيه و دو آيه بعد به يك «سنت هميشگى الهى» در باره اقوام و ملتها اشاره شده.
 
نخست مى‏گويد: چگونگى حال مشركان قريش «همانند حال نزديكان فرعون و آنها كه پيش از او بودند مى‏باشد» (كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
 
 «آنها آيات خدا را انكار كردند خداوند آنها را به گناهانشان كيفر داد» (كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ).
 
 «زيرا خداوند قوى و با قدرت است و كيفرش شديد است» (إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ).
 
بنابراين تنها قريش و مشركان و بت پرستان مكّه نبودند كه با انكار آيات الهى و لجاجت در برابر حق و درگيرى با رهبران راستين انسانيت گرفتار كيفر گناهانشان شدند، اين يك قانون جاودانى و عمومى است.
 
 
 
منبع : 
http://qurangloss.blogfa.com/page/anfaal-51-75.aspx
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
شنبه 8 تیر 1392  10:46 AM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 61

 (آيه 53)- سپس اين موضوع را با ذكر ريشه اساسى مسأله، روشنتر مى‏سازد و مى‏گويد: «اينها همه به خاطر آن است كه خداوند هر نعمت و موهبتى را به قوم و ملتى ببخشد هيچ گاه آن را دگرگون نمى‏سازد مگر اين كه خود آن جمعيت دگرگون شوند و تغيير يابند و خداوند شنوا و داناست» (ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 162
 
 عَلى‏ قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ)
 
.
 
به تعبير ديگر فيض رحمت خدا بيكران و عمومى و همگانى است ولى به تناسب شايستگيها و لياقتها به مردم مى‏رسد. چنانچه نعمتهاى الهى را وسيله‏اى براى تكامل خويش ساختند و شكر آن را كه همان استفاده صحيح است به جا آوردند، نعمتش را پايدار بلكه افزون مى‏سازد اما هنگامى كه اين مواهب وسيله‏اى براى طغيان و ظلم و ناسپاسى و آلودگى گردد در اين هنگام نعمتها را مى‏گيرد و يا آن را تبديل به بلا و مصيبت مى‏كند، بنابراين دگرگونيها همواره از ناحيه ماست و گر نه مواهب الهى زوال ناپذير است.
 
 
 
منبع : 
 
http://qurangloss.blogfa.com/page/anfaal-51-75.aspx
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
شنبه 8 تیر 1392  10:46 AM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف های : 154 و 155 و 156 و 157

 

 


سوره مبارکه غافر

نام سوره
غافر
معنی
بخشنده گناه ـ آمرزنده ـ خطاپوش
محل نزول
مکه
شماره سوره
۴۰
شروع در جزء
۲۴
تعداد آیه
۸۵
تعداد کلمه
۱۱۹۹
تعداد حروف
۴۹۶۰
نامهای دیگر
مؤمن، الطول (فضل و رحمت فراوان الهي)
علت نامگذاری
در آيه سوم با صفت غافر از خداوند ياد شده است خداوند بخشنده گناه و خطاپوش. و «مؤمن» ناميده شده به علت داستان آموزنده، «مؤمن آل فرعون» در زمان حضرت موسي (ع)
ترتیب سوره
به ترتيب جمع آوري، چهلمين سوره قرآن و به ترتيب نزول، پنجاه و نهمين سوره است كه بعد از سوره «زمر» و قبل از سوره «سجده» نازل شده است.
داستان های سوره
موسي: 23 تا 30 و 35 تا 54، مؤمن آل فرعون: 27 به بعد.
فضیلت سوره
پيامبر اسلام (ص) فرمود: «سوره هاي حاميم (سوره هايي كه با «حم» شروع مي شود و يكي هم سوره غافر است). هفت سوره اند و درهاي جهنم نيز هفت در است، هر يك از حاميم ها مي آيد و در مقابل يكي از درها مي ايستد و مي گويد خداوند كسي كه به من ايمان آورده و مرا خوانده از اين در وارد مكن.»
اولین آیه
حم
آخرین آیه
فَلَمْ يَكُ يَنفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ
محتوای سوره
توجه به خدا و قسمتي از از اسما، حنساي او مخصوصاً آنچه خوف و رجاء را در دلها بر مي انگيزد مانند «غافر الذنب و شديد العقاب».
تهديد كافران به عذابهاي اين جهان و عذابهاي قيامت با ذكر خصوصيات و جزئيات آن.
داستان موسي و فرعون، درگيري هواداران حق و باطل.
شرح مجاهدتهاي «مؤمن آل فرعون» در بيش از 20 آيه (از آيه 27 به بعد) به عنوان سنگر مطمئن دفاع از موسي و آيينش و نجات موسي از مرگ به وسيله او.
صحنه هايي از قيامت براي بيداركردن دل خفتگان و قدرت مطلقه خدا در قيامت.
توحيد و شرك و نشانه هاي توحيد و دلايل بطلان شرك.
دعوت پيامبر (ص) به صبر و شكيبايي.
رمز سرنگوني قدرتهاي باطل و جبار پيشين.

                                  

که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
شنبه 8 تیر 1392  3:04 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet
mina_k_h
mina_k_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 12298
محل سکونت : زمین

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

رديف 185 كد 2

 آثار و بركات سوره ملك

1) امنیت

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است: در كتاب خدا سوره ای است كه سی آیه دارد و هر كس پیش از خوابیدن آن را قرائت كن خداوند برای او سی حسنه می نویسد و سی گناه از او را پاك می كند وسی درجه بر دجات او می افزایدئو فرشته ای از فرشتگان خدا مأمور می شود تا بال هایش را بر روی او بگسترد و او را از هر بدی و آفتی نگه دارد تا از خواب بیدار شود و این سوره از جانب صاحبش در روز قیامت مجادله می كند و آن سوره ملك است.

 

امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمودند: هر کس سوره ملک را در نماز واجب خود یا پیش از آنکه بخواند قرائت نماید تا صبح در امان الهی خواهد بود تا وارد بهشت شود.

 

2) شفاعت و بخشش

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم فرموده است: سوره در قرآن است كه سی آیه دارد و فرد قرائت كننده خود را آنقدر شفاعت می كند تا او را ببخشند و آن سوره ملك است.

 

همچنین فرموده اند: هر كس سوره ملك را قرائت كند نجات دهنده او از عذاب قبر است و به اجری همانند كسی كه شب قدر را احیا داشته است اعطا می شود و هر كس این سوره را حفظ كند. انیس و مونس او در قبر خواهد شد و او را از هر حادثه و عذاب در قبر نگه می دارد او را به خدا نزدیك می كند تا اینكه وارد بهشت شود در حالی كه از وحشت قبر در امان است.

 

امام باقر علیه السلام نیز در فضیلت این سوره فرمودند: سوره ملك، سوره مانعه است و مانع از عذاب قبر می شود و در تورات نیز سوره ملك نوشته شده است. هر كس در شب ها این سوره را قرائت نماید عملی زیاد و پاك و نیكو به جا آورده است. و از گروه غفلان نوشته نمی شود. من پس از نماز عشای خود به حالت نشسته آن را قرائت می كنم و پدرم امام سجاد علیه السلام در شب و روز این سورهرا قرائت می كرد

 

3) غفران برای اموات

غصه هایت را با «ق» بنویس

تا همچون قصه فراموش شوند...

 

جمعه 14 تیر 1392  5:07 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet
mina_k_h
mina_k_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 12298
محل سکونت : زمین

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 184 کد 1

محتواى سوره طلاق

مهمترين مساله كه در اين سوره مطرح است - چنانكه از نامش پيدا است - مساله طلاق و احكام و خصوصيات ، و پيامدهاى آن است ، سپس بحثهائى از مبدء و معاد و نبوت پيامبر و بشارت و انذار به دنبال آن آمده است .

از اين رو مى‏توان محتواى اين سوره را به دو بخش عمده تقسيم كرد : بخش اول هفت آيه نخستين سوره است كه پيرامون طلاق و مسائل مربوط به آن سخن مى‏گويد ، و به قدرى جزئيات اين مساله را در عباراتى كوتاه و پر معنى به طور دقيق و ظريف مطرح ساخته كه انسان با ملاحظه آن خود را كاملا مستغنى مى‏بيند.

بخش دوم كه در حقيقت انگيزه اجراى بخش اول است از عظمت خداوند ، و عظمت مقام رسول او ، و پاداش صالحان ، و مجازات بدكاران ، بحث مى‏كند ، و مجموعه منسجمى را براى ضمانت اجراى اين مساله مهم اجتماعى ارائه مى‏دهد ، ضمنا اين سوره نام ديگرى نيز دارد و آن سوره نساء قصرى ( بر وزن و معنى صغرى ) در مقابل سوره معروف نساء است كه نساء كبرى مى‏باشد .

غصه هایت را با «ق» بنویس

تا همچون قصه فراموش شوند...

 

شنبه 15 تیر 1392  10:16 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 62

سوره توبه [9]
 
اين سوره در «مدينه» نازل شده و 129 آيه است.
 
توجه به اين نكات قبل از تفسير سوره لازم است:
 
1- نامهاى اين سوره:
 
مفسران براى اين سوره نامهاى زيادى كه بالغ بر ده نام مى‏شود ذكر كرده‏اند، كه از همه معروفتر «برائت» و «توبه» و «فاضحه» است.
 
2- تاريخچه نزول سوره:
 
اين سوره آخرين سوره يا از آخرين سوره‏هايى است كه بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در مدينه نازل گرديد، آغاز نزول آن را در سال نهم هجرت مى‏دانند، و قسمتى از آن پيش از جنگ تبوك، و قسمتى به هنگام آمادگى براى جنگ، و بخش ديگرى از آن پس از مراجعت از جنگ نازل شده است.
 
آيات آغاز اين سوره كه پيرامون وضع باقيمانده مشركان بود در مراسم حج به وسيله امير مؤمنان على عليه السّلام به مردم ابلاغ شد.
 
3- محتواى سوره:
 
قسمت مهمى از اين سوره پيرامون باقيمانده مشركان و بت پرستان و قطع رابطه با آنها، و الغاء پيمانهايى است كه با مسلمانان داشتند.
 
قسمت مهم ديگرى از اين سوره از منافقان و سرنوشت آنان سخن مى‏گويد، و به مسلمانان شديدا هشدار مى‏دهد و نشانه‏هاى منافقان را بر مى‏شمرد.
 
بخش ديگرى از اين سوره پيرامون اهميت جهاد در راه خدا و اتحاد صفوف است.                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 176
 
 بخش مهم ديگرى از اين سوره به عنوان تكميل بحثهاى گذشته از انحراف اهل كتاب (يهود و نصارى) از حقيقت توحيد، و انحراف دانشمندانشان از وظيفه رهبرى و روشنگرى سخن مى‏گويد.
 
و از آنجا كه جامعه اسلامى در آن روز نيازهاى مختلفى پيدا كرده بود، كه مى‏بايست برطرف گردد، به همين مناسبت بحثى از زكات، و پرهيز از تراكم و كنز ثروت، و لزوم تحصيل علم، و وجوب تعليم افراد نادان را يادآور مى‏شود.
 
علاوه بر مباحث فوق، مباحث ديگرى مانند داستان هجرت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله، مسأله ماههاى حرام كه جنگ در آن ممنوع است، موضوع گرفتن جزيه از اقليتهاى دينى و امثال آن به تناسب مطرح گرديده است.
 
اهميت نكات مختلفى كه در اين سوره به آن اشاره شده به قدرى زياد است كه از پيامبر نقل شده كه فرمود: سوره برائت و توحيد با هفتاد هزار صف از صفوف ملائكه بر من نازل گرديد و هر كدام اهميت اين دو سوره را توصيه مى‏كردند!
 
4- چرا اين سوره «بسم الله» ندارد؟
 
پاسخ اين سؤال را چگونگى شروع اين سوره به ما مى‏دهد، زيرا اين سوره در واقع با اعلان جنگ به دشمنان پيمان شكن، و اظهار برائت و بيزارى و پيش گرفتن يك روش محكم و سخت در مقابل آنان آغاز شده است، و روشنگر خشم خداوند نسبت به اين گروه است و با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» كه نشانه صلح و دوستى و محبت و بيان كننده صفت رحمانيت و رحيميت خداست، تناسب ندارد.
 
 (آيه 1)- پيمانهاى مشركان الغاء مى‏شود! در محيط دعوت اسلام گروههاى مختلفى وجود داشتند. گروهى با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله هيچ گونه پيمانى نداشتند، و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در مقابل آنها نيز هيچ گونه تعهدى نداشت.
 
گروههاى ديگرى در «حديبيه» و مانند آن پيمان ترك مخاصمه با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بسته بودند. در اين ميان بعضى از طوائفى كه با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پيمان بسته بودند، يك جانبه و بدون هيچ مجوزى پيمانشان را به خاطر همكارى آشكار با دشمنان اسلام شكستند، و يا در صدد از ميان بردن رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله برآمدند.                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 177
 
 اين آيه به تمام مشركان- بت پرستان- اعلام مى‏كند كه: هرگونه پيمانى با مسلمانان داشته‏اند، لغو خواهد شد، مى‏گويد: «اين اعلام برائت و بيزارى خداوند و پيامبرش از مشركانى كه با آنها عهد بسته‏ايد، مى‏باشد» (بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ).
 
از روايات اسلامى استفاده مى‏شود كه على عليه السّلام مأمور شد در آن روز چهار موضوع را به مردم ابلاغ كند:
 
1- الغاى پيمان مشركان.
 
2- عدم حق شركت آنها در مراسم حجّ در سال آينده.
 
3- ممنوع بودن طواف افراد عريان و برهنه كه تا آن زمان در ميان مشركان رائج بود.
 
4- ممنوع بودن ورود مشركان در خانه خدا.
 
 (آيه 2)- سپس براى آنها يك مهلت چهار ماهه قائل مى‏شود، كه در اين مدت بيانديشند، و وضع خود را روشن سازند، و پس از انقضاى چهار ماه يا بايد دست از آيين بت پرستى بكشند و يا آماده پيكار گردند، مى‏گويد: «چهار ماه در زمين آزادانه به هر كجا مى‏خواهيد برويد» (فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ).
 
ولى بعد از چهار ماه وضع دگرگون خواهد شد «اما بدانيد كه شما نمى‏توانيد خداوند را ناتوان سازيد، و از قلمرو قدرت او بيرون رويد» (وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ).
 
و نيز بدانيد كه: «خداوند كافران مشرك و بت پرست را سر انجام خوار و رسوا خواهد ساخت» (وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرِينَ).
 
 (آيه 3)- آنها كه پيمانشان محترم است: قرآن بار ديگر موضوع الغاى پيمانهاى مشركان را با تأكيد بيشترى عنوان كرده و حتى تاريخ اعلام آن را تعيين مى‏كند و مى‏گويد: «اين اعلامى است از طرف خدا و پيامبرش به عموم مردم در روز حج اكبر (روز عيد قربان) كه خداوند و فرستاده او از مشركان بيزارند» (وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِي‏ءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ).                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 178
 
 در حقيقت خداوند مى‏خواهد با اين اعلام عمومى در سرزمين مكّه و آن هم در آن روز بزرگ راههاى بهانه جويى دشمن را ببندد و زبان بدگويان را قطع كند تا نگويند ما را غافلگير ساختند و ناجوانمردانه به ما حمله كردند.
 
سپس روى سخن را به خود مشركان كرده و از طريق تشويق و تهديد براى هدايت آنها كوشش مى‏كند، نخست مى‏گويد: «اگر توبه كنيد (و به سوى خدا باز گرديد و دست از آيين بت پرستى برداريد) به نفع شماست» (فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ).
 
يعنى قبول آيين توحيد به نفع شما و جامعه شما و دنيا و آخرت خودتان است و اگر نيك بينديشيد همه نابسامانيهايتان در پرتو آن، سامان مى‏يابد، نه اين كه سودى براى خدا و پيامبر در برداشته باشد.
 
بعد به مخالفان متعصب و لجوج هشدار مى‏دهد كه: «اگر (از اين فرمان كه ضامن سعادت خودتان است) سرپيچى كنيد بدانيد هرگز نمى‏توانيد خداوند را ناتوان سازيد» و از قلمرو قدرت او بيرون رويد (وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ).
 
و در پايان آيه به كسانى كه با سرسختى مقاومت مى‏كنند اعلام خطر مى‏نمايد و مى‏گويد: «كافران بت پرست را به عذاب دردناك بشارت ده» (وَ بَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِيمٍ).
 
 (آيه 4)- اين الغاى يك جانبه پيمانهاى مشركان، مخصوص كسانى بود كه نشانه‏هايى بر آمادگى براى پيمان شكنى از آنها ظاهر شده بود، لذا در اين آيه يك گروه را استثنا كرده، مى‏گويد: «مگر آن دسته از مشركين كه با آنها پيمان بسته‏ايد و هيچ گاه بر خلاف شرايط پيمان گام برنداشتند و كم و كسرى در آن ايجاد نكردند، و نه احدى را بر ضد شما تقويت نمودند» (إِلَّا الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً).
 
 «در مورد اين گروه تا پايان مدت به عهد و پيمانشان وفادار باشيد» (فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى‏ مُدَّتِهِمْ) «زيرا خداوند پرهيزكاران (و آنها را كه از هرگونه پيمان شكنى و تجاوز اجتناب مى‏كنند) دوست مى‏دارد» (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ).
 
                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 179
 
 
منبع : 
http://qurangloss.blogfa.com/page/tobeh-1-50.aspx
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
پنج شنبه 20 تیر 1392  2:29 PM
تشکرات از این پست
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 63

(آيه 26)- در اين موقع كه سپاه اسلام در اطراف سرزمين حنين پراكنده شده بود، و جز گروه كمى با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله باقى نمانده بودند، و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به خاطر فرار آنها شديدا نگران و ناراحت بود، «خداوند آرامش و اطمينان خويش را بر پيامبرش و بر مؤمنان فرستاد» (ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ).
 
 «و هم چنين لشكريانى كه شما نمى‏ديديد، (براى تقويت و ياريتان) فرو فرستاد» (وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها).
 
و در پايان نتيجه نهايى جنگ «حنين» را چنين بيان مى‏كند: «خداوند افراد بى‏ايمان و بت پرست را كيفر داد» (وَ عَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا). گروهى كشته و گروهى اسير و جمعى پا به فرار گذاردند آن چنان كه از دسترس ارتش اسلام خارج شدند.
 
 «و اين است كيفر افراد بى‏ايمان»! (وَ ذلِكَ جَزاءُ الْكافِرِينَ).
 
                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 191
 
 
منبع : 
http://qurangloss.blogfa.com/page/tobeh-1-50.aspx
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
پنج شنبه 20 تیر 1392  2:30 PM
تشکرات از این پست
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 64

  (آيه 37)- در اين آيه اشاره به يك سنت غلط جاهلى يعنى مسأله «نسى‏ء» (تغيير دادن جاى ماههاى حرام) كرده، مى‏گويد: «تغيير دادن ماههاى حرام كفرى است كه بر كفر آنها افزوده مى‏شود» (إِنَّمَا النَّسِي‏ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ).

 
زيرا علاوه بر شرك و «كفر اعتقادى» با زير پا گذاشتن اين دستور مرتكب كفر عملى هم مى‏شدند.
 
 «و با اين عمل افراد بى‏ايمان در گمراهى بيشتر قرار مى‏گيرند» (يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا).
 
 «آنها در يك سال ماهى را حلال مى‏شمرند، و سال ديگر همان ماه را تحريم مى‏كنند تا به گمان خود آن را با تعداد ماههايى كه خدا تعيين كرده تطبيق دهند» (يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ).
 
يعنى هرگاه يكى از ماههاى حرام را حذف مى‏كنند ماه ديگرى را به جاى آن                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 203
 
 مى‏گذارند تا عدد چهار ماه تكميل شود! در حالى كه با اين عمل زشت و مسخره فلسفه تحريم ماههاى حرام را بكلى از ميان مى‏بردند و حكم خدا را بازيچه هوسهاى خويش مى‏ساختند، و عجب اين كه از اين كار خود بسيار خشنود و راضى هم بودند، زيرا «اعمال زشتشان در نظرشان جلوه كرده بود» (زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ).
 
و مى‏گفتند: فاصله زياد آتش بس ورزيدگى جنگى را كم مى‏كند بايد آتشى به پا كرد.
 
خدا نيز آن مردمى را كه شايستگى هدايت ندارند به حال خود رها مى‏كند و دست از هدايتشان مى‏كشد زيرا: «خداوند گروه كافران را هدايت نمى‏كند» (وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ).
 
 
منبع : 
http://qurangloss.blogfa.com/page/tobeh-1-50.aspx
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
پنج شنبه 20 تیر 1392  6:43 PM
تشکرات از این پست
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 65

(آيه 48)- در اين آيه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله هشدار مى‏دهد كه اين اولين بار نيست كه اين گروه منافق به سمپاشى و تخريب مشغول مى‏شوند، آنها در گذشته نيز مرتكب چنين كارهايى شدند، و الآن نيز از هر فرصتى براى نيل به مقصود خود استفاده                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 212
 
 مى‏كند، و چنين مى‏گويد: «اين گروه منافقان قبلا هم مى‏خواستند ميان شما تفرقه و پراكندگى ايجاد كنند» (لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ).
 
و اين اشاره به داستان «جنگ احد» است كه «عبد اللّه بن ابىّ» و يارانش از نيمه راه بازگشتند و دست از يارى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله برداشتند، و يا اشاره به ساير مواردى است كه توطئه بر ضد شخص پيامبر و يا افراد مسلمين چيدند كه تاريخ اسلام، آنها را ثبت كرده است.
 
 «و آنها كارها را براى تو دگرگون ساختند» (وَ قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ). نقشه‏ها كشيدند تا اوضاع مسلمانان را به هم بريزند و آنها را از جهاد باز دارند و اطراف تو خالى شود.
 
اما هيچ يك از اين توطئه‏ها و تلاشها به جايى نرسيد، و همه نقش بر آب شد و تيرشان به سنگ خورد.
 
 «تا آن كه حق فرا رسيد و فرمان خدا آشكار گشت» (حَتَّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ).
 
 «در حالى كه آنها از پيشرفت و پيروزى تو ناراحت بودند» (وَ هُمْ كارِهُونَ).
 
اما خواست و اراده بندگان در برابر اراده و مشيت پروردگار كمترين اثرى نمى‏تواند داشته باشد، خدا مى‏خواست تو را پيروز كند و آيينت را به سراسر جهان برساند و موانع را هر چه باشد از سر راه بر دارد و بالاخره اين كار را كرد.
 
 
منبع : 
http://qurangloss.blogfa.com/page/tobeh-1-50.aspx
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
پنج شنبه 20 تیر 1392  6:44 PM
تشکرات از این پست
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 66

 (آيه 69)- تكرار تاريخ و درس عبرت! اين آيه براى بيدار ساختن اين گروه از منافقان، آينه تاريخ را پيش روى آنها مى‏گذارد، و با مقايسه زندگى آنان با منافقان و گردنكشان پيشين، عبرت انگيزترين درسها را به آنها مى‏دهد، و مى‏گويد: «شما همانند منافقان پيشين هستيد»، و همان مسير و برنامه و سرنوشت شوم را تعقيب مى‏كنيد (كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ).
 
 «همانها كه از نظر نيرو از شما قويتر، و از نظر اموال و فرزندان از شما افزونتر بودند» (كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً).
 
 «آنها از نصيب و بهره خود در دنيا، در طريق شهوات و آلودگى و گناه و فساد و تبهكارى، بهره گرفتند، شما منافقان اين امت نيز از نصيب و بهره خود همان گونه كه منافقان پيشين بهره گرفته بودند، بهره بردارى كرديد» (فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ).
 
سپس مى‏گويد: «شما در كفر و نفاق و سخريه و استهزاء مؤمنان، فرو رفتيد، همان گونه كه آنها در اين امور فرو رفتند» (وَ خُضْتُمْ كَالَّذِي خاضُوا).                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 227
 
 سر انجام پايان كار منافقان پيشين را براى هشدار به گروه منافقان معاصر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و همه منافقان جهان، با دو جمله بيان مى‏كند:
 
نخست اين كه: «آنها كسانى هستند كه همه اعمالشان در دنيا و آخرت بر باد رفته و مى‏رود، و هيچ نتيجه مثبتى از آن عائدشان نمى‏گردد» (أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ).
 
ديگر اين كه: «آنها زيانكاران حقيقى، و خسران يافتگان واقعى هستند» (وَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ).
 
آنها ممكن است استفاده‏هاى «موقت» و «محدودى» از اعمال نفاق آميز خود ببرند، ولى اگر درست بنگريم مى‏بينيم نه در زندگى اين دنيا از اين رهگذر طرفى مى‏بندند، و نه در جهان ديگر بهره‏اى دارند.
 
 
منبع : 
http://qurangloss.blogfa.com/page/tobeh-51-100.aspx
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
پنج شنبه 20 تیر 1392  7:52 PM
تشکرات از این پست
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 67

 (آيه 92)-
 
شأن نزول:
 
در روايات مى‏خوانيم كه هفت نفر از فقراى انصار خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيدند و تقاضا كردند وسيله‏اى براى شركت در جهاد در اختيارشان گذارده شود، اما چون پيامبر صلّى اللّه عليه و آله وسيله‏اى در اختيار نداشت، جواب منفى به آنها داد، آنها با چشمهاى پر از اشك از خدمتش خارج شدند و بعدا به نام «بكّائون» مشهور گشتند.
 
تفسير:
 
معذورانى كه از عشق جهاد اشك مى‏ريختند! در اين آيه نيز به گروه چهارمى اشاره مى‏كند كه آنها هم از شركت در جهاد معاف شدند، مى‏گويد:
 
 «همچنين بر آن گروه ايراد نيست كه وقتى نزد تو آمدند كه مركبى براى شركت در ميدان جهاد در اختيارشان بگذارى، گفتى مركبى در اختيار ندارم كه شما را بر آن سوار كنم، ناچار از نزد تو خارج شدند در حالى كه چشمهايشان اشكبار بود، و اين اشك به خاطر اندوهى بود كه از نداشتن وسيله براى انفاق در راه خدا سر چشمه مى‏گرفت» (وَ لا عَلَى الَّذِينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلَّا يَجِدُوا ما يُنْفِقُونَ).
 
 
 
منبع : 
http://qurangloss.blogfa.com/page/tobeh-51-100.aspx
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
پنج شنبه 20 تیر 1392  7:52 PM
تشکرات از این پست
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 68

(آيه 107)-
 
شأن نزول:
 
اين آيه در باره گروهى ديگر از منافقان است كه براى تحقق بخشيدن به نقشه‏هاى شوم خود اقدام به ساختن مسجدى در مدينه كردند كه بعدا به نام مسجد «ضرار» معروف شد.
 
خلاصه جريان چنين است: گروهى از منافقان نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمدند و عرض كردند به ما اجازه ده مسجدى در ميان قبيله بنى سالم (نزديك مسجد قبا) بسازيم تا افراد ناتوان و بيمار و پيرمردان از كار افتاده در آن نماز بگزارند، و اين در موقعى بود كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله عازم جنگ تبوك بود.
 
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به آنها اجازه داد، ولى آنها اضافه كردند آيا ممكن است شخصا بياييد و در آن نماز بگزاريد؟ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود من فعلا عازم سفرم.
 
هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از تبوك بازگشت نزد او آمدند و گفتند اكنون تقاضا داريم به مسجد ما بيايى و در آنجا نماز بگزارى، و از خدا بخواهى ما را بركت دهد، و اين در حالى بود كه هنوز پيامبر صلّى اللّه عليه و آله وارد دروازه مدينه نشده بود.
 
در اين هنگام پيك وحى خدا نازل شد و سلسله آيات (107- 110) را آورد و پرده از اسرار كار آنها برداشت.
 
و به دنبال آن پيامبر دستور داد مسجد مزبور را آتش زنند، و بقاياى آن را ويران كنند، و جاى آن را محل ريختن زباله‏هاى شهر سازند!
 
تفسير:
 
بتخانه‏اى در چهره مسجد! در اين آيه به وضع گروه ديگرى از مخالفان اشاره كرده، مى‏گويد: «گروهى ديگر از آنها مسجدى در مدينه اختيار كردند» كه هدفهاى شومى زير اين نام مقدس داشتند (وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً).
 
سپس هدفهاى آنها را در چهار قسمت زير خلاصه مى‏كند:
 
1- منظور آنها اين بود كه با اين عمل «ضرر و زيانى» به مسلمانان برسانند (ضِراراً).
 
2- «تقويت مبانى كفر» و بازگشت دادن مردم به وضع قبل از اسلام (وَ كُفْراً).                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 253
 
 3- «ايجاد تفرقه در ميان صفوف مسلمانان» (وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ).
 
زيرا با اجتماع گروهى در اين مسجد، مسجد «قبا» كه نزديك آن بود و يا مسجد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه از آن فاصله داشت از رونق مى‏افتاد.
 
از اين جمله، چنين بر مى‏آيد كه نبايد فاصله بين مساجد آن چنان باشد كه روى اجتماع يكديگر اثر بگذارند.
 
4- آخرين هدف آنها اين بود كه: «مركز و كانونى براى كسى كه با خدا و پيامبرش از پيش مبارزه كرده بود (و سوابق سوئش بر همگان روشن بود) بسازند تا از اين پايگاه نفاق، برنامه‏هاى خود را عملى سازند» (وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ).
 
ولى عجب اين است كه تمام اين اغراض سوء و اهداف شوم را در يك لباس زيبا و ظاهر فريب پيچيده بودند «و حتى سوگند ياد مى‏كردند كه ما جز نيكى قصد و نظر ديگرى نداشتيم» (وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى‏).
 
 
منبع : 
http://qurangloss.blogfa.com/page/tobeh-101-129.aspx
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
پنج شنبه 20 تیر 1392  11:39 PM
تشکرات از این پست
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

ردیف 70

 (آيه 21)- در اين آيه باز سخن از عقايد و كارهاى مشركان است.
 
نخست اشاره به يكى از نقشه‏هاى جاهلانه مشركان كرده، مى‏گويد:
 
 «هنگامى كه مردم (را براى بيدارى و آگاهى، گرفتار مشكلات و زيانهايى مى‏سازيم سپس آن را برطرف ساخته) طعم آرامش و رحمت خود را به آنها مى‏چشانيم به جاى اين كه متوجه ما شوند در اين آيات و نشانه‏ها نيرنگ مى‏كنند» و يا با توجيهات نادرست در مقام انكار آنها بر مى‏آيند (وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا). و مثلا بلاها، و مشكلات را به عنوان غضب بتها و نعمت و آرامش را دليل بر شفقت و محبت آنان مى‏گيرند و يا بطور كلى همه را معلول يك مشت تصادف مى‏شمرند اما خداوند به وسيله پيامبرش به آنها هشدار مى‏دهد كه «به آنها بگو: خدا از هر كس در چاره‏انديشى و طرح نقشه‏هاى كوبنده قادرتر و سريعتر است» (قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً).
 
و به تعبير ديگر او هر زمان اراده مجازات و تنبيه كسى كند بلافاصله تحقق مى‏يابد، در حالى كه دگران چنين نيستند.
 
سپس آنها را تهديد مى‏كند كه گمان نبريد اين توطئه‏ها و نقشه‏ها فراموش مى‏گردد، «فرستادگان ما (يعنى فرشتگان ثبت اعمال) تمام نقشه‏هايى را كه (براى خاموش كردن نور حق) مى‏كشيد مى‏نويسند» (إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ).
 
و بايد خود را براى پاسخگويى و مجازات، در سراى ديگر آماده كنيد.
 
                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 282
 
 
منبع : 
http://qurangloss.blogfa.com/page/yunes-1-50.aspx

 

هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
پنج شنبه 20 تیر 1392  11:41 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها