0

تویی شبیه خیالی که نیست اما هست...

 
shokoofeh
shokoofeh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 952
محل سکونت : البرز

تویی شبیه خیالی که نیست اما هست...

 

 

 
 

تویی شبیه خیالی که نیست اما هست...

 
 
و پا به پای تو آمد و پا به پات نشست
دلم اگرچه گرفت و دلم اگرچه شکست

به رسم خاطره هامان همیشه چشم به چشم
همیشه شانه به شانه همیشه دست به دست

گره زدم به خیالت حقیقت خود را
تویی به موی من آشفته من به بوی تو مست

منم شبیه حضوری که هست اما نیست
تویی شبیه خیالی که نیست اما هست...

چه روزهای سیاهی که بی تو سهم دلم
سکوت بود و سکوت و شکست بود و شکست

و پرسه های شبانه کنار دلتنگی
رسیده بی تو جهانم به کوچه ای بن بست
 
آیات غمزه

 

قوم من ترنج را با پوست می خورند

 راستی! کسی زلیخا را ندیده است؟

جمعه 30 فروردین 1392  7:01 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها