0

آخرین نماز

 
shokoofeh
shokoofeh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 952
محل سکونت : البرز

آخرین نماز

همه مجروحین را در یك سنگر جمع كرده بودیم.حجت الاسلام تركان هم مجروح بود.او در گوشه ای از سنگر سرش را به دیوار تكیه داده بود و به نقطه ای خیره مانده بود.لبهای داغمه بسته اش هراز گاه به ذكر باز می شد.بقیه مجروحین گویا رازی مقدس را حس كرده باشند، چشم دوخته بودند به لب تركان، تركان ارادت زاید الوصفی به امام حسن مجتبی (ع) داشت،همه بچه ها از این ارادت آگاه بودند.به هر بهانه و مناسبتی ذكر مصیبت آن امام را می گفت.
ناگهان لحن تركان عوض شد، انگار كه مورد خطاب قرار گرفته باشد، با ادب و احترام خاص به همان نقطه سنگر خیره بود گفت: ( خیر نخوانده ام) چند لحظه بعد دوباره گفت: ( چشم الان می خوانم) و بعد شروع كرد به خواندن نماز.كلمات به سختی از لبانش خارج می شد گاهی در بین نماز خاموش می ماند بی هیچ حرفی، باز دوباره لبهایش به جنبش در می آمد.مجروحین می گفتند كه امام، كلمات نماز را به او تلقین می كند.
تركان در حالی كه رمق در بدن نداشت، دقیق و بدون غلط، نماز ظهر و عصرش را خواند.نزدیك ساعت چهار بود كه دوباره رو به آن نقطه كرد و گفت: (چشم) بعد شهادتین را گفت و خاموش و راز ناك به ابدیت پرواز كرد.


mahboob.rasekhoonblog.com

قوم من ترنج را با پوست می خورند

 راستی! کسی زلیخا را ندیده است؟

جمعه 30 فروردین 1392  5:52 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها