سلام بر جویندگان حقیقت:
وهابیها از دیر باز متوجه شدهاند که در مناظره با علمای شیعه ، شکست میخورند! زیرا شیعیان قادرند حقانیت خود را از کتب معتبر اهل سنت و وهابیت اثبات نمایند. به همین دلیل، وهابیون جدیداً به هیچ کتاب روایی و حدیثی حتی صحاح سته (۱) استناد نمیکنند، و همان سخن خلیفهٔ ثانی «حَسْبُنَا کِتَابُ اللَّه» ; کتاب خدا برای ما کافی است (۲) را تکرار میکنند و در مناظرات از شیعیان میخواهند، فقط به قرآن استناد نمایند. حال ما یکی از شبهات قرآنی آنان را مطرح کرده و پاسخ میدهیم.
شبهه:
خداوند متعال مردم را از خواندن و صدا زدن غیر خودش نهی کرده و فرموده است:
فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً (۳) ; «پس هیچ کس را همراه با خدا نخوانید!»
و نیز میفرماید:
وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُکَ وَلَا یَضُرُّکَ (۴)
و جز خدا، کسی را که نه سودی به تو میرساند و نه زیانی، مخوان!
وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَکُمْ وَلا أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ (۵)
و کسانی را که به جای خدا میخوانید، نه میتوانند شما را یاری دهند و نه خود را یاری رسانند.
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْء (۶)
و کسانی را که غیر از خدا میخوانند، (هرگز) به دعوت آنها پاسخ نمیگویند!
وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (۹)و چه کسانی گمراه ترند از کسانی که به جای خدا، دیگری را میخوانند که تا روز قیامت پاسخشان را نمیدهند و آنان از خواندنشان بیخبرند؟
طبق آیات فوق، هر دعایی که در آن غیر از خداوند خوانده و مورد خطاب واقع شود، شرک است! یعنی مسلمانان حق ندارند در دعا با غیر خدا سخن بگویند! و نتیجه میشود که (نعوذ بالله) تمامی دعای توسل، شرک به خداوند است!
پاسخ شیعیان:
باید متذکر شویم ترجمهٔ آیات فوق، ترجمهٔ جماعت وهابیت است! با کمی دقت متوجه میشویم که آنها کلماتی همچون «تَدْعُوا»، «تَدْعُونَ»، «تَدْعُ» و هم خانوادهٔ این کلمات را «خواندن» با مضمون «دعا» ترجمه کردهاند! این در حالی است که کلمات ذکر شده در آیات فوق، به معنای «عبادت و پرستش» هستند نه «خواندن و دعا». تعابیری همچون «مَعَ الله» (همراه با خدا) و «مِنْ دُونِ اللَّهِ» (غیر از خدا) نشان مى دهد که این آیات خطاب به بت پرستان بود که برای خداوند شریک قائل میشدند. و بتهایی را میپرستیدند که نه سودی به آنها میرساند و نه ضرری. گواه این مطلب، آیه زیر است که مى گوید:
قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّی وَلَا أُشْرِکُ بِهِ أَحَدًا (۱۰)بگو تنها پروردگارم را مى پرستم و کسى را شریک او قرار نمى دهم.
شکی نیست که لفظ «دعا» در لغت عرب، به معنای ندا و خواندن ، و واژه «عبادت» به معنای پرستش است و هرگز نمیتوان این دو لفظ را با هم مترادف و هم معنا شمرد؛ یعنی نمیتوان گفت هر ندا و درخواستی عبادت و پرستش است زیرا:
اولاً: در قرآن مجید لفظ دعوت در مواردی بکار رفته است که هرگز نمیتوان گفت مقصود از آن عبادت است مانند:
قالَ رَبِّ إنّیْ دَعْوتُ قَوْمِیْ لَیْلاً وَنهاراً (۱۱)(نوح گفت): پروردگارا! من شب و روز، قوم خودم را (به سوی تو) دعوت کردم.
آیا میتوان گفت مقصود نوح این است که من قوم خود را شب و روز عبادت کردم؟
بنابراین، نمیتوان گفت دعوت و عبادت، مترادف یکدیگرند و اگر کسی از پیامبر یا مردِ صالحی استمداد کرد و آنان را خواند، عبادتشان کرده است؛ زیرا دعوت و ندا اعم از پرستش است.
ثانیاً: مقصود از دعا در مجموع این آیات، مطلق خواندن نیست. بلکه دعوت خاصی است که میتواند با لفظ پرستش ملازم باشد؛ زیرا مجموع این آیات در مورد بت پرستانی وارد شده است که بتهای خود را خدایان کوچک میپنداشتند.
شکی نیست که خضوع بت پرستان و دعا و استغاثه آنان در برابر بتهایی بود که برای آنها استقلال در فعل و تصرف قائل بودند. و ناگفته پیدا است که در این شرایط، هر نوع دعوت و درخواستی از این موجودات، عبادت و پرستش خواهد بود. روشنترین گواه بر اینکه دعوت و خواندن آنان با اعتقاد به الوهیت و ربوبیّت بوده، آیه زیر است:
فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیْء (۱۲)خدایانی که جز خدای بزرگ، آنان را فرا خواندند (میپرستیدند)، آنان را بینیاز نساخت.
علاوه بر این، طبق آیهٔ زیر، میتوانیم ادعای خود را مبنی بر اینکه کلمات «تَدْعُوا»، «تَدْعُونَ» و «تَدْعُ» در آیات آغازین به معنای عبادت و پرستش هستند اثبات کرده و ادعای وهابیها مبنی بر اینکه این کلمات به معنای دعا هستند را رد نماییم!
وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ ۘ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ (۱۳)معبود دیگری را با خدا مخوان، که هیچ معبودی جز او نیست.
از آنجایی که در این آیه همان جمله «تَدْعُ مَعَ اللَّهِ» + «إِلَٰهًا آخَرَ» آمده، ناگفته پیداست که منظور از «تَدْعُ» عبادت است نه دعا. بنابراین ثابت میشود که تمامی افعال و کلمات «تَدْعُوا»، «تَدْعُونَ» و «تَدْعُ» در آیات آغازین، به معنای عبادت و پرستش هستند.
بد نیست، با هم بیاییم همین آیه را با آیهٔ آغازین مقایسه و بررسی کنیم!!!
آیه اول
|
فَلا
|
تَدْعُوا
|
مَعَ
|
اللهِ
|
أَحَداً
|
آیه دوم
|
وَلَا
|
تَدْعُ
|
مَعَ
|
اللهِ
|
إِلَٰهًا آخَر
|
از مقایسهٔ آیات فوق در مییابیم که آیهٔ دوم، مبین و شارحِ آیهٔ اول است؛ زیرا این دو آیه فقط در الفاظ «أَحَداً» و «إِلَٰهًا آخَر» با هم تفاوت دارند. بنابراین، منظور از «أَحَداً» در آیهٔ اول، همان «إِلَٰهًا آخَر» در آیهٔ دوم است. پس نتیجه می شود، ترجمهٔ آیهٔ اول این نیست که احدی را همراه با خدا نخوانید! بلکه ترجمه چنین است که خدایی را همراه با خداوند یکتا نپرستید.
حال شما، یک بار دیگر، آیات آغازین را خوانده و در ترجمهٔ آیات به جای الفاظ «خواندن» ، الفاظ «پرستش و یا عبادت» بگذارید و بجای الفاظ «کسانی»، الفاظ «معبودانی» به کار ببرید!
نتیجه گیری:
از آنچه که در مطالب فوق آمد، روشن میشود که وهّابىها، هرجا قصد دارند عقیدهای از عقاید شیعیان را باطل جلوه دهند، آیات قرآن را به نفع خود ترجمه و تبیین مینمایند. آنها تنها به مطالعه چند آیه بسنده کرده، و بریدهاند و دوختهاند و به دنبال آن حکم شرک و کفر اکثریّت مسلمین جهان را صادر فرمودهاند، و از آن اسفبارتر اینکه در عمل نیز آن را اجرا کرده، و جمع کثیرى از مسلمین مخلص را از دم تیغ گذرانده و اموالشان را به یغما بردهاند. (۱۴)
موفق و پیروز باشید.
پی نوشت ها:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) ــ صحاح سته: کتابهای صحیح شش گانه حدیثی و روایی معتبر در نزد اهل سنت هستند که تمام احادیث آنها (بنا به نظر اهل سنت) صحیح میباشند و این شش کتاب، عبارتاند از: صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابوداود، سنن ترمذی، سنن نسائی و سنن ابن ماجه.
(۲) ــ صحیح البخاری، ج ۷ ص ۹، کتاب المرضى باب قول المریض قوموا عنّى؛ و ج ۵ ص ۱۳۷ کتاب المغازی، باب مرض النبی - صلى اللّه علیه وسلم - ووفاته؛ صحیح مسلم فى آخر کتاب الوصیّة، ج ۵، ص ۷۶، الناشر: دار الجیل ــ بیروت + دار الأفاق الجدیدة ــ بیروت.
(۳) ــ سورهٔ جن، آیه ۱۸.
(۴) ــ سورهٔ یونس، آیه ۱۰۶.
(۵) ــ سورهٔ اعراف، آیه ۱۹۷.
(۶) ــ سورهٔ رعد، آیه ۱۴.
(۷) ــ سورهٔ اعراف، آیه ۱۹۴.
(۸) ــ سورهٔ فاطر، آیه ۱۴.
(۹) ــ سورهٔ احقاف، آیه ۵.
(۱۰) ــ سورهٔ جن، آیه ۲۰.
(۱۱) ــ سورهٔ نوح، آیه ۵.
(۱۲) ــ سورهٔ هود، آیه ۱۰۱.
(۱۳) ــ سورهٔ القصص، آیه ۸۸.
(۱۴) ــ مقداری از مطالب از کتاب «شیعه پاسخ میدهد» اخذ شده است. مراجعه کنید به همین کتاب، پرسش ۱۳، ص ۶۱.