غیر از تو هیچ دغدغه ای ماندگار نیست
در گیر و دار گردن و شمشیر گفته اند
بر روی دار گفته و درگیر گفته اند
نام تو را که شاه کلید رهایی است
یک عمر در کشاکش زنجیر گفته اند
غیر از تو هیچ دغدغه ای ماندگار نیست
اندوه توست این که اساطیر گفته اند
اندوه توست این که به اشکال مختلف
داوودها به لحن مزامیر گفته اند
اسرار چشم های تو را سالیان سال
گنجشک ها به معبد انجیر گفته اند
هر قصه را که موی تو با سینه ی تو گفت
این رودخانه ها به «عجب شیر» گفته اند
شاید تو یک چکامه ای و شاعران تو را
در یک غروب جمعه ی دلگیر گفته اند
اما تو پادزهری و نقّال ها تو را
درخواست کرده اند...ولی دیر گفته اند