مشخصات دوست خوب
روزنامه كيهان، شماره 19985 به تاريخ 6/5/90، صفحه 6
در معارف ما این مطلب آمده است كه اگر خواستی رفیق پیدا كنی، باید به دنبال چه كسی بگردی. اولاباید رابطه ات برای خدا باشد نه بر محور دنیا، ثانیا باید طرف مقابلت ویژگیهایی داشته باشد تا رفاقت و دوستی ات سودمند باشد. شرع به تو مشخصه میدهد. مشخصهها كاملا بر محور دو رابطه مطرح است. هم در رابطه با درون افراد، هم در رابطه با بیرون افراد ملاكها و مشخصاتی بیان شده است.
1. خصوصیت درونی «دوست خوب»: از نظر درونی، به طور كلی، كسی را انتخاب كن كه بعد معنوی تو را شكوفا كند. یادآور بعد معنوی تو باشد. تو را به یاد خدا بیندازد. نه این كه شهوت تو را تحریك كند یا هواهای نفسانیه تو را برانگیزد. در یك روایتی دارد: «قیل لنبی(ص) ای الاصحاب افضل» از پیغمبر پرسیدند: بهترین رفیق كیست؟ آدم كه میخواهد رفیق انتخاب كند كه با او مصاحبت كند و رابطه تنگاتنگ داشته باشد، چه خصوصیاتی باید دارا باشد؟ «قال: اذا ذكرت اعانك و اذا نسیت ذكرك»(بحار/47/140) حضرت فرمود: آن كسی كه اگر به یاد خدا افتادی، تو را كمك كند و اگر خدا از یادت رفته است، تو را به یاد خدا بیندازد(1) این جنبه درونی دارد.
یك روایت دیگر از پیغمبر اكرم است كه تقریبا نظیر روایت قبلی است. «اذا اراد الله بعبد خیرا جعل له وزیرا صالحا» وقتی خداوند بخواهد به بندهای خیری برساند، برای او یك وزیر صالح قرار میدهد. وزیر یعنی كسی كه كمك كار انسان است، تقریبا همان رفیق است. «ان نسی ذكره و ان ذكر اعانه»(بحار/47/166) اگر از خدا غافل شد او را به یاد خدا میاندازد و اگر به یاد خدا افتاد او را یاری میكند.
2. خصوصیت بیرونی «دوست خوب»: من درباره بعد بیرونی، سه تصویر میكنم تا مطلب روشن شود. یك، زبانی؛ دوست باید از نظر بیرونی، یعنی كارها و اعمالی كه میخواهم انجام بدهم، لفظاً مرا راهنمایی و كمك كند. یعنی اگر دید من دارم معصیت میكنم، من را نهی كند. اگر دارم كار خلاف میكنم، او مرا نهی كند. دو، عملی؛ اگر دید من دارم كار خیر میكنم، مرا كمك كند كه من كار خیرم را ادامه دهم. مرا تشویق كند. مرا به كار خیر امر كند. برای كار خیر مرا كمك كند. یك چنین رفیقی انتخاب كن. سه، رفتاری؛ من كسی را انتخاب كنم كه او از نظر عمل به من روش بدهد. از نظر عملش به من كار درست كردن را یاد بدهد. لازم نیست كه لفظاً به من چیزی بگوید. عملابیاموزد. چرا؟ چون برد عمل در تاثیرگذاری از بعد لفظی بالاتر و اقوی است. رفیقی انتخاب كن كه كار خیر بكند، از آن طرف هم از شر پرهیز كند. به تو آموزش عملی بدهد چون برد این بیشتر است تا آن كه لفظاً بگوید.
ما در روایات باب رفاقت، هر سه مطلب را داریم كه اینها، مستقیماً با مساله تربیت رابطه تنگاتنگ دارد. در خصوص جنبه قولی و زبانی؛ علی(ع) میفرماید: «صدیقك من نهاك» دوست تو آن كسی است كه اگر خواستی معصیت بكنی، تو را نهی كند. اگر خواستی كار زشت كنی، به تو بگوید: نكن! حرام است! معصیت است! تو را نهی از منكر كند. «و عدوك من اغراك»(غررالحكم/ 415) دشمن تو آن است كه اگر خواستی- نعوذ بالله- كار زشت انجام بدهی، تو را فریب بدهد و مغرورت كند.چه به امر شر دعوت كند، چه اگر كار زشتی انجام دادی، تو را تشویق كند. چه بسا از «من اغراك» این مراد باشد. این دوست تو است كه اگر كار بد كردی، تو را نهی كند و دشمنت كسی است كه اگر كار بد كردی، بگوید چه كار خوبی كردی! جمله اول با جمله دوم روایت تناسب دارد.
اما دوم، علی(ع) فرمود: «المعین علی الطاعه خیر الاصحاب»(غررالحكم/ 614) بهترین دوستان كسی است كه برای اطاعت الهی كمك كند. تو داری طاعت الهی انجام میدهی، عملی انجام میدهی كه مورد رضای خداوند است، آن كسی كه به تو كمك كند، بهترین رفیق تو است. این شخص بهترین رفیق تو است. اینها همه در بعد عملی است.
سوم، آنكه از نظر رفتاری به من روش بدهد، نه اینكه مرا لفظی كمك كند، عملامن را تربیت كند. علی(ع) فرمودند: «لیس شیئ ادعی لخیر و انجی من شر من صحبه الاخیار» چیزی بهتر از دوستی با خوبان، انسان را به عمل خیر دعوت نكرده و او را از شر نجات نمی دهد. اخیار، كسانی هستند كه از نظر عملی آدم خیری هستند، یعنی آن هایی كه عملشان این گونه است. این تعبیر به «ادعی، انجی» در روایت یعنی خیلی دعوتش بیشتر است. چرا؟ چون دعوت اینها عملی است و برد عمل روی انسان از نظر آموزشی اقوی است تا قول و حرف. لذا حضرت میگوید: «ادعی»
این كه میگوید:«انجی» برای چیست؟ پیش آمده یك كار زشتی بخواهی مرتكب شوی و به یاد رفیقت بیفتی و پاكی و خوبی او را به یاد بیاوری و خجالت بكشی و آن كار را ترك كنی؟ این دوستی تو را از گناه نجات داده است.
این تعبیر «ادعی، انجی» كه میفرماید جهتش این است كه عمل، تاثیرگذاری اش در تربیت بیشتر است. لذا كسی كه انسان میخواهد به او روش بدهد، اگر آموزش با عمل باشد، بردش از گفتار بیشتر است. پس در انتخاب رفیق، آن چیزی كه باید محور باشد همین مساله معنویت است، نه مادیت، این باید محور رفاقت باشد، چنین رفاقتی پایدار است و در دنیا و قیامت به دشمنی تبدیل نخواهد شد.
1-ذكر در این جا به معنی یاد خدا است. «ذكر» از نظر استعمالات ، عبارت از یاد خدا كردن است هر چند معنای خودش صرفاً چیزی را به یاد آوردن است. لذا اگر ذكر به طور مطلق استعمال شود، كه روایات ما و حتی در محاورات ما معمولااین طور است، منظور همان یاد خدا است.