عنوان : به خوب شنيدن محتاجيم
منابع : روزنامه آرمان سه شنبه، 24 اسفند 1389
مسعودادیب
به راستی ما پیش از آنکه به خوب سخن گفتن نیازمند باشیم، به خوب شنیدن محتاجیم، امیر مومنان علی(ع) میفرماید: «خوب شنیدن را بیاموز، چنانکه خوب سخن گفتن را میآموزی.» هنر شنیدن بس کمیاب و پر قیمت است و شنیدن را باید از استماع ندای درون آغاز کرد. اولیاء حق ما را به محاسبه و سنجش مستمرّخودمان سفارش کردهاند. نفساماره، تسویلگراست. یعنی، میکوشد تا زشتی ها و ناراستیهارا در چشم دیگران و حتی خودمان خوب جلوه دهد. اما آیا به راستی رنگ و لعاب بهانه و تزویر، ننگ نارساییهای درونی را پاک میکند؟ آیا میتوان منکر این حقیقت شد که اعمال، افکار، سخنان و آراء ما ناقص و آلوده به اشتباهند؟ و چه خوب است که قبل از دیگران، خود به یافتن و رفع این نواقص قیام کنیم.
از مولای متقیان و سرور عدالت خواهان بشنویم که فرمود:«العاقل من اتّهم رأیه؛ عاقل کسی است که رای خود را در موضع خطا بداند و هرگز آن را حقیقت مطلق نپندارد». و همین بینش ژرف است که آن رادمرد را به گفتن این کلمات وزین وامیدارد:«... و در دیده مردم پارسا، زشتترین خوی والیان این است که خواهند مردم، آنان را دوستدار بزرگمنش شمارند و کارهاشان را به حساب کبر و خودخواهی بگذارند و خوش ندارم که در خاطر شما بگذرد که من دوستدار ستودنم و خواهان ستایش بشنودن. سپاس خدا را که بر چنین صفت نزادم و اگر ستایش دوست بودم آن را وا مینهادم به خاطر فروتنی در پیشگاه خدای سبحان.... لیکن مرا به نیکی مستایید تا از عهدهحقوقی که مانده است برآیم و واجبها که بر گردنم باقی است ادا نمایم.
پس با من چنانکه با سرکشان گویند، سخن مگویید و چونان که تیز خویان کنند از من کناره مجویید و با ظاهر آرایی آمیزش مدارید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید و نخواهم مرا بزرگ انگارید. چه آن کس که شنیدن سخن حق بر او گران افتد و نمودن عدالت بر وی دشوار بود، کار، به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر است پس از گفتن حق، یارای زدن در عدالت باز نایستید که من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر که خدا مرا در کار نفس کفایت کند که از من بر آن تواناتر است...». «نهجالبلاغه، خطبه 216)
نه تنها لازم است تا از انتقادها استقبال کنیم، بلکه باید خود، اولین ناقد خود باشیم. سرور آزادمردان و سالارشهیدان میفرماید: «من دلائل العالم انتقاده لحدیثه؛ از نشانههای عالمان، نقد سخنان خویش است».روحیه نقد و هوشیاری و بیداری، شرط عقل و خردمندی است. در خبر است که هر گاه خواستی عقل کسی را بیازمایی، از آنچه نیست با او سخن بگو. اگر پذیرفت، بهرهای از عقل ندارد و اگر به نقد و اعتراض پرداخت از عاقلان است.