0

واژگان «اکبر و اصغر» یعنی بزرگ‌تر و کوچک‌نر. مثل این که بگویند خواهر یا برادر اکبر یا اصغر از وسطی.

 
amirkhan91
amirkhan91
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 3
محل سکونت : خراسان جنوبی

واژگان «اکبر و اصغر» یعنی بزرگ‌تر و کوچک‌نر. مثل این که بگویند خواهر یا برادر اکبر یا اصغر از وسطی.

الف – وجود خدا و وحدانیتش با ادبیات و کلمه به اثبات نمی‌رسد که با کلمه و معنای آن نفی گردد یا دست کم بتوان در آن تشکیک نمود. بلکه یک مقوله عقلی و مشهود عینی است که فقط تبیین آن با کمک گرفتن از کلمات و واژگان در ادبیات‌ها و گویش‌های متفاوت انجام می‌پذیرد.

ب – واژگان «اکبر و اصغر»، صفت تفضیلی «کبیر و صغیر» هستند. لذا معنای آن بزرگ‌تر یا کوچک‌تر نیست، بلکه بزرگ‌ترین و کوچک‌ترین است. مگر آن که در وسط جمله «از» به کار رود. مثل این که بگویند حسن اکبر «از» حسین است. یعنی او بزرگ‌تر از حسین است.

پ – بزرگ و کوچکی الزاماً در شیء خارجی خلاصه نمی‌شود که بتوان استدلال نمود «اگر برادر یا خواهری اکبر و اصغر از وسطی هستند، پس لابد هر سه وجود دارد، لذا «الله»های دیگری نیز وجود دارند که «الله جلّ جلاله» بزرگ‌ترین آنهاست. بلکه بزرگی و کوچکی به غیر اشیاء و معانی نیز اطلاق می‌گردد. مثلاً می‌گویند: «مقام این آقا بزرگ‌تر (اکبر) از مقام آن یکی است» یا می‌گویند: این معنا بزرگ‌تر از آن است که ذهن و فکر تو بتواند آن را به راحتی درک کند.

ت – انسان هر چه را بشناسد و یا بخواهد بشناساند، حتماً «توصیف»اش می‌کند و این توصیف با بیان و کلام در قالب به کار گرفتن کلمات به قصد معنانی و مفاهیم آنهاست صورت می‌گیرد.

شناخت و شناساندن خداوند متعال نیز همین‌طور است. لذا فرمود برای من «اسم‌»های نیکو است. اسم نشانه است و نشانه نیز چیزی است که در عالم خلق وجود داشته باشد. اما هر وجود خارجی نیز با کلام توصیف می‌شود.

اسم‌ها یا نشانه‌های حی، خالق، علیم، حکیم، قیوم، رزاق، رحمان، رحیم و ... نیز وجود، عینیّت و تجلی خارجی دارند، نه این که فقط لفظ باشند؛ اما به کلام و الفاظ نعریف و توصیف می‌شوند.

ث – اما گاه کلام و واژگان از توصیف تمامیّت یک حقیقت عاجز هستند و گاه حتی از اشاره نزدیک به یک حقیقت نیز عاجزند، چرا که مقصود از امکان تصور ذهن، قدرت درک و سلطه عقل بزرگ‌تر است. مثل توصیف خداوند متعال. لذا نمی‌فرماید شما هر چفدر وصف کنید کم گفتید، بلکه می‌فرماید توصیف شما منطبق با درک و شناخت خودتان و به اندازه عقل و فهم خودتان است که محدود و مغلوب شماست، پس خدا منزه از آن است.

به عنوان مثال کافران یا مشرکان سنّتی یا مدرن، توصیفاتی از خدا یا خدایان دارند که کلاً خطاست، اما مؤمن هم که می‌گوید خدا واحد، احد، ربّ، رحمان و رحیم است، همه‌ی حقیقت وحدانیت، احدیت، رحمانیت و ... را درک نمی‌کند که بتواند توصیف کند:

«‌لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ» (الأنبیاء، 22)

ترجمه: اگر در آنها [زمين و آسمان] جز خدا خدايانى [ديگر] وجود داشت قطعاً [زمين و آسمان] تباه مى‏شد پس منزه است‏ خدا پروردگار عرش از آنچه وصف مى‏كنند.

ج – امام سجاد علیه‌السلام در شرایطی حساس، موقعیتی عجیب و برهه‌ای خاص «الله اکبر» را معنا کردند تا بابی برای تعقل و تفکر و نیز پاسخی برای این سؤالات و شبهات باشد.

هنگامی که اسراء را به بارگاه یزید آوردند و بالاخره یزید مجبور شد اجازه دهد ایشان سخن بگویند و سخنان ایشان نیز در مجلس انقلابی به پا کرد، یزید برای قطع کردن بیانات ایشان دستور داد که اذان بگویند. مؤذن اذان گفت. امام (ع) اذان را قطع ننمودند، بلکه هر فراز آن را تفسیر نمودند. لذا تا مؤذن گفت: «الله اکبر»، امام فرمودند: «اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَفَ». یعنی: الله بزرگ‌تر از آن است که وصف درآید.

پس او بزرگ‌تر «از» هر وصفی است و نه بزرگ‌تر از اله‌های کاذب یا خدایانی دیگر و سایر مخلوقات و اشیای موجود در عالم.

پاسخ سؤال در روایتی کوتاه:

(توحید صدوق باب 45): یک نفر در محضر امام علیه اسلام کلمه (الله اکبر) که تکبیر است بر زبان جارى کرد.

حضرت از او سوال فرمود با این تکبیر خداى متعال را از کدام شى و چه چیز بزرگ‌تر مى‌پندارى آن مرد عرض کرد (من کل شى ء) من خدا را از کل اشیاء و از همه چیز بزرگ‌تر مى‌دانم : حضرت فرمود تو با این گفته‌ات که مورد اعتقاد تو است، ذات کبریائى الوهى را تحدید (حد قائل شدن) نمودى! تو خیال و تصور مى‌کنى که اشیاء و موجودات بزرگى در عالم وجود دارند ولى در مقایسه با آنها خدا را از همه آنها و از کل اشیاء اکبر و بزرگ‌تر مى پندارى و حال این که این تصور تو غلط و باطل است؛ بلکه در واقع کفر و شرک است؛ زیرا در قبال خدا اشیاء و موجودات هیچ رسمیت و استقلالى ندارند تا خداى یکتا از کلّ آن اشیاء برزگ‌تر (اکبر) تصور گردد.

عرض کرد پس چگونه (الله اکبر) را معنى کنم تا تحدید که لازمه‌اش این فساد در اعتقاد است پیش نیاید و با اعتقادى صحیح و درست خدا را بشناسم و چه بگویم که موحد واقعى باشم؟

حضرت امام صادق فرمود: الله اکبر،یعنى «اکبَرُ مِن اَن یُوصَف». یعنى: خدا بزرگ‌تر از آن است که به وصف در آید. به عبارت دیگر عظمت و کبریائى ذات الوهى قابل توصیف نیست.

سه شنبه 20 فروردین 1392  8:53 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها