در گرما گرم عملیات والفجر 8 در کانالی که در روی دژ ورودی شهر فاو قرار داشت نشسته بودیم. با اینکه اطرافمان را با گلوله می زدند، اما هیچکس دوست نداشت عراقیها را از سلاحش بی نصیب بگذارد. سه نفری انتهای کانال قرار داشتیم.
هرکدام آرزویی می کرد و می گفت : اینهم آرزوی سفارشی من به خدا ...
علی حسام وند گفت
: دوست دارم با گلوله مستقیم تانک به شهادت برسم، چون تیر مستقیم تانک زدن، خوردن و مردنش یکی است و چیزی متوجه نمی شوی.
حسنعلی تاراش هم که در چندین عملیات بارها مجروح شده بود گفت
: من از خدا می خواهم این دفعه مجروح نشوم بلکه یکسره به شهادت برسم ...
آنروز یادم نیست من هم چه آرزویی کردم ولی فردای آنروز، نزدیک ظهر به ما خبر رسید که علی حسام وند همانطوریکه می خواسته به گلوله مستقیم تانک به همراه محمد حردانی و احمدغلام گازر به شهادت رسیدند.
اما حسنعلی در عملیات کربلای پنج بدون اینکه سرو کارش به بیمارستان بیافتد، مستقیم به سوی خدا پرواز کرد
http://www.noor-karbala.com/