حیاء تقویت کننده محبت
چه کنیم که علایق ما نسبت به دوستان، اطرافیان، همسر و خانواده کمی دیرتر به حد اشباع برسد؟ چرا که یکی ازچالش ها و مشکلات ما درامر رفاقت این است که انسان پیوسته تمایل دارد آتش محبت را شعلهورتر سازد و از ثابت ایستادن یا توقف محبتها و دوستیها رنج میبرد.
البته این فراز مربوط به کسانی است که به نوعی اهل مهر و محبت هستند و به نوعی عطش محبت را در
وجود خویش احساس میکنند.
ویژگی این گونه افراد این است که به همه اطرافیان و نزدیکان خویش عشق میورزند و دوست دارند که درجهی محبتشان پیوسته مسیر صعودی خود را طی و شدت بیشتری پیدا کند.
محبتهای ما در ارتباط با اطرافیان تا حدی شیرین و گواراست ولی دوست داریم برگوارایی و شیرینی آن بیفزاییم.
خاصیت حیا چنین است که هنگامی که میان دو نفر برقرار میشود، بر ظرفیت محبت آن دو میافزاید و باعث میگردد پیوند دوستی آنان تا مدت بیشتری تداوم یابد؛ برعکس دوستیهایی که توأم با بیحیایی و بیشرمی باشد، روز به روز رو به افول نهاده و کم کم تکراری و ملال آور خواهد شد.
آن جامهای که روابط ما را رو به زیبایی سوق میدهد، حیاست. در برخی روابط و پیوندها رایحهی حیا به مشام نمیرسد؛ و طراوت و شادابی در آن رخنه نکرده است. رابطهای که پوشش حیا بر روی آن جای گرفته، دیرتر به حد اشباع میرسد. اگر در روابط گذشتهی خویش نظری دیگر بار بیفکنیم، خواهیم دید که در برخی روابط، علاقهی ما خیلی زود فروکش کرده است و در برخی روابط باگذشت زمان و جلوتر رفتن رابطه برعلاقه ی ما افزوده شده است.
با بررسی و تحلیل این روابط در خواهیم یافت که حیا و شرمساری باعث افزایش محبت به یکدیگر میشود. در دوستی با خداوند، اولیای الهی، دوستان، همسر و حتی اساتید هنگامی که این روابط به زیور حیا و آزرم آراسته گردد، قوت و توان بیشتری مییابد؛ و شاید دلیل ماندگارتر بودن ارتباط با استادان نسبت به دوستان، این باشد که ما با دوستان خود خیلی زود خودمانی میشویم و فضای ارتباطی ما، خالی از ادب و نزاکت میگردد.
یکی ازمسائلی که باعث میگردد علاقۀ انسانها نسبت به یکدیگر افول نماید، آگاه شدن از عیوب و کاستیهای یکدیگر است؛ به گونهای که حتی باعث میشود دیگر قادر به دیدن نیکیها و خوبیهای همدیگر نباشند.
اگر خداوند پرده ستر خویش را از روی اعمال بندگان کنار بزند، انسانها آن قدر از یکدیگر متنفر و بیزار میشوند که حتی مردار یکدیگر را به خاک نمیسپارند.
حیا باعث نگاه داشته شدن این ستر و پوشش میشود؛ چرا که یکی از رسولانی که خداوند بواسطۀ آن عیوب ما را میپوشاند، حیاست و اگر ما آن را به کناری بنهیم، عیوب ما پدیدار میشود و پیوندها از هم گسسته میگردد و اگر خواستار پابرجا ماندن حریمها هستیم، باید جوانمردی و مروت میان دوستان
برقرار باشد، (24) همانگونه که امام حسین (ع) میفرمایند: «و امّا ذُوالمَرة فانّه یَستَحییْ لِمَروّتِه» (25)؛ «انسان جوانمرد، به خاطر فتوت و جوانمردی خویش حیا میکند.»
توجه به عظمت بخشی حیاء
حیاء تحمل جمال و جلال انسان است. هم هیبتی به انسان میدهد که دیگران جرأت نکنند هر حرفی را جلوی انسان مطرح کنند و هم جمال انسان را طوری زیاد میکند که چوب حراج به آن نزنند.
«ویل دورانت در زمینه جنبه اکتسابی حیا میگوید: «حیا امری غریزی نیست، بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دلبازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند.
مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیاست و بیآنکه بداند حس میکند که این خود دارای ظریفانه از یک لطف و دقت عالی خبر میدهد.
قرآن به شکلی زیبا این را به تصویر میکشد. قرآن روی جزئیات قضایا و داستانها زیاد معطل نمیشود ولی گاهی میبینیم روی یک نقطه متمرکز میشود.
از آن جمله داستان دختران شعیب (ع) و موسی (ع) است که وقتی دختران زودتر از معمول روزهای دیگر به خانه میروند، پدرشان از علت آن سؤال میکند.
دختران هم قضیه جوان مردی که به آنها کمک کرد را برای پدر بیان میکنند.
پدر هم یکی ازدختران را به دنبال آن جوان میفرستد تا او را به خاطر بیاورد و اجرت این عمل را به او بدهد. حال این دختر میخواهد به آن جوان نزدیک شود. قرآن ساده از این مسأله جزئی نمیگذرد.
این طور بیان میکند:
«فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیَاء» کلمهی «استحیاء» را با تنوین بیان میکند. این تنوین، تنوین تنکیر نیست. اصطلاحاً به آن «تنوین تفخیم» میگویند.
یعنی برای بیان عظمت و بزرگی استفاده میشود.
آیه میگوید: دختر شعیب با نهایت حیا به موسی نزدیک شد.
البته این دختران قبلاً هم حیای خود را نشان داده بودند؛ همان زمان که گفتند: تا وقتی چوپانان کنار چاه هستند، ما به گوسفندانمان آب نمیدهیم.
حال هم که تنها به سراغ موسی (ع) آمده نهایت حیا را از خود نشان میدهد.
وقتی هم میخواهد او را دعوت کند، فقط میگوید: پدرم تو را دعوت کرده که پاداش آبی را که به گوسفندان ما دادی بدهد.
حیای زن نجابت طرف مقابل را هم به دنبال میآورد. در روایات داریم که وقتی دختر جلوی موسی (ع) گفت: پشت سر من حرکت کن و راه را به من نشان بده؛ چرا که ما فرزندان یعقوب به پشت زنان نگاه نمیکنیم.
در دعا کردن حضرت موسی (ع) هم صفت حیا به خوبی نمایان است. اصلاً اسمی از کمبودها و ناراحتیهایش نمیآورد؛ حیا میکند از بیان مستقیم و جزئی حوائجش میگوید: خدایا! به هر چیزی که به سوی من فرو فرستی محتاجم (30) و هرچه انسان در دعاهایش از خود بیشتر حیا نشان دهد، بیشتر از خدا دریافت
میکند.
سایت زنان