0

زندگی نامه شهيد محمد اصغری خواه

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

زندگی نامه شهيد محمد اصغری خواه


شهید بزرگوار محمد اصغریخواه در تاریخ 2/3/1340 در روستای فتیده شهرستان لنگرود در یک خانواده مستضعف ولی متدین و مذهبی پا به عرصه وجود نهاد . تعلیم و تربیت محمد، در خانواده ای مومن متعهد و متقی از همان اوان کود کی فطرت خدا جویی و عشق به ائمه اطهار (ع) در وجودش ریشه دوانید . تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش پشت سر نهاد و متوسطه را در شهرستان لنگرود با نمرات عالی سپری کرد و برای ادامه تحصیل در کنکور شرکت نمود و دو مرحله در دانشگاه امام حسین ( ع ) پذیرفته شد ولی با توجه به نیاز زمان حضور در جبهه را ارجح به حضور در دانشگاه دانست . شهید اصغریخواه تحصیلات دبیرستان را در مدرسه ملی مهدوی گذراند که توسط روحانیون اداره می شد و به همین علت روح آزادی خواهی از همان زمان تحصیل در او تعالی پیدا کرد و در جلسات مخفیانه روحانیون مبارز که در روستای فتیده ولنگرود برگزار می گردید شرکت می کرد و تواننست زمینه فعالیت جوانان را بر علیه حکومت طاغوت فراهم نماید . او که برای رسیدن به آزادی و برقراری حکومت اسلامی دست از جان شسته بود هر روز با غسل شهادت پا به بیرون از خانه می گذاشت و در تظاهرات علیه طاغوت شرکت می کرد. " محمد " انسانی با تقوا ، متواضع ، متعهد ، قاطع ، مخلص ، مدیر و مدبر بود، ایشان در مواجه با هر چیزی سعی می کرد با تعقل و تدبر برخورد کند و تابع احساسات زود گذر نباشد . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و برای حفظ دستاوردهای آن ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی شروع به فعالیت کرد و با تشکیل سپاه لنگرود جذب سپاه شد و تلاشی بی امان نمود، بویژه در اوایل پیروزی که اوج شیطنت گری نوچه های آمریکا و دشمنان قسم خورده انقلاب بود،در سرکوبی آنان و پاک سازی شهرستان لنگرود و روستای تابعه تلاش بسیار کرد .محمد، مدتی مسئول عملیات سپاه و مدتی هم فرماندهی بسیج را بر عهده گرفت. و زحمات زیادی را برای حفظ و حراست و پاسداری از نظام مقدس جمهوری اسلامی متحمل می شد و بلکه بر خود تحمل آن مشکلات را تکلیف می دانست و مصداق اشداء علی الکفار و رحماء بینهم بود..سال 59 به سنت دیر پای محمدی (ص ) گردن نهاد و از بستان او دو گل (1 پسر و 1 دختر ) به ثمر نشست، به لطف خدا این عزیزان امروز از مباهات و فخر کشور اسلامی ما می باشنددر سرکوبی آنان و پاک سازی شهرستان لنگرود و روستای تابعه تلاش بسیار کرد .محمد، مدتی مسئول عملیات سپاه و مدتی هم فرماندهی بسیج را بر عهده گرفت. و زحمات زیادی را برای حفظ و حراست و پاسداری از نظام مقدس جمهوری اسلامی متحمل می شد و بلکه بر خود تحمل آن مشکلات را تکلیف می دانست و مصداق اشداء علی الکفار و رحماء بینهم بود..سال 59 به سنت دیر پای محمدی (ص ) گردن نهاد و از بستان او دو گل (1 پسر و 1 دختر ) به ثمر نشست، به لطف خدا این عزیزان امروز از مباهات و فخر کشور اسلامی ما می باشند . شهید بزرگوار با خداوند تبارک و تعالی خود وو نیز با خانواده اش پیمان بسته بود برای نابودی دشمنان اسلام تا آخرین لحظه حیات خویش بکوشد .


با شروع جنگ تحمیلی بارها و بارها به میادین نبرد با دشمن کافر بعثی عزیمت نمود و مردانه در عملیات :ثامن الائمه ، فتح المبین ، بیت المقدس ، رمضان ، کربلای 5و4 ، نصر 4 جنگید و از خود دلاوری و رشادت زیادی بجا گذاشت . مدیریت و توانمندی او باعث شده بود که فرماندهی گردانهای امام حسین (ع) امام رضا (ع) و کمیل در زمانهای مختلف به وی سپرده شود و حتی پس از عملیات به علت موج گرفتگی شدید مدتی نتوانست در جبهه حضور پیدا کند، لذا سعی کرد در امور تعلیم و تربیتی شهرستان لنگرود به تربیت علوم قرآنی فرزندان آن خطه بپردازد ونیز مسئولیت مانورهای شهرستان چون (ما نور آزادی و قدس و خندق ) و مسئولیت واحد بسیج سپاه لنگرود را بر عهده بگیرد ولی روح آزاده او با این خدمات آرام نمی گرفت . مجدد راهی جبهه های جنگ شد، محمد به همسر مکرمه و فرزندان دلبندش و پدر و مادر عزیزش بسیار عشق می ورزید ولی دفاع از اسلام و یگان اسلامی را در اولویت برنامه های زندگی خود قرار داده بود . او با نوشتن نامه هایی برای فرزندان خردسالش و پیش بینی روزهای آتیه آنها که بدون حضور فیزیکی پدر سپری خواهد شد و علت ایثارگری اش و اعزام های مکررش به جبهه های نبرد و فلسفه انتخاب نام سجاد برای فرزندش ، مبارزه با ظلم و ستم ، دفاع از مظلوم ، حمایت از ولایت فقیه و اطاعت از آنو ... توصیه و تاکید های فراوان داشته و پس از ماهها جنگیدن بی امان سرانجام در 9/1/ 1367 در عملیات والفجر 10 پس از وارده کردن صدمات سهمگین به دشمن بعثی عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش تا 2 سال و نیم بر بلندای بانی بنوک باقی ماند، و در مهر ماه 69 پس از تشیع با شکوه در مزار شهدای لنگرود و در کنار همرزمانش بخاک سپرده شد.

 

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

پنج شنبه 8 فروردین 1392  9:01 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:زندگی نامه شهيد محمد اصغری خواه

 

شهیدمحمد اصغری خواه از زبان همسر شهيد

اما تو ای همسرم امیدوارم که از من راضی باشید و با خانواده ام خصوصاً با بچه ها مدارا نمائید. نکند خدای نکرده در مشکلات و نارسائی ها زبان به ناسزا بگشائید و بهانه به دست دشمنان بدهید از شما می خواهم که در تربیت فرزندان نهایت جدیت را به خرج دهید و با آنان آنچنان رفتار نمائید که حتی الامکان خلاء نداشتن پدر را احساس نکنند و آنان را با اصول اسلامی آشنا کنید تا در آینده ان شاء الله افرادی مفید برای اسلام و مسلمین به بار آیند. همسرم از شما انتظاردارم که بعد از من آن چنان رفتار کنی که بین همسران شهدا الگو باشید و شما را سفارش می کنم که در اوج مشکلات و مصیبت ها به خدای بزرگ پناه ببرید و فقط به او توکل کنید .قرآن بیشتر بخوانید و به یاد صحرای کربلا و اسیری اهل بیت امام حسین (ع) و به یاد دیگر خانواده های شهدا بیافتید و دائماً فکر کنید که برای چه هدفی شوهرتان را از دست داده اید که تحمل را برای شما آسان خواهد کرد توصیه می کنم حتماً آیات 153 الی 157 سوره ی بقره را بخوانید که در ارتباط با تحمل مصیبت ها و امتحانات الهی است.و اما فرزندانم سجاد و سوده جهت ادای وظیفه می خواهم توصیه هایی به شما بکنم بدین امید که بدان عمل کنید و برای بعضی از سئولات آینده شما جوابی پیدا کرده باشید:فرزندانم اگر فردا بزرگ شدید و پدر را در خانواده نیافتید و همسایه ها و همکلاسی هایتان را دیدید که در آغوش پدر و مادر به سر می برند نگران نشوید بدانید که بابایتان برای یاری دین اسلام در زمانی که نیاز بدان بود برای رضای خدا از شما دست کشید و رهسپار میادین نبرد شد و این نه بدان جهت بود که سرپرستی و تربیت شما را مهم نمی شمرد بلکه یاری اسلام را مهمتر و واجب تر تشخیص می داد و حقاً هم این جور بود.پسرم سجاد ، هنوز چند روزی از تولدت نگذشته که بابایت به جبهه رفتن را شروع کرد و تا به امروز که حدود 6 سال داری همچنان بر خود تکلیف می داند که از خون بابای کمیل و عباس ها پاسداری کند و پرچم های به زمین افتاده شان را بر دوش بکشد ، می دانم پسرم و دخترم ، سجادهایی و سوده هایی به جمع شما خواهند پیوست و پدرانی به پا خواهند خاست و در ادامه راهمان کوشش خواهند کرد و ان شاء الله که خیلی احساس کمبود و یتیمی نخواهید کرد زیرا ولی اصلی شما خداست و امام عزیز هم به عنوان پدری مهربان برای شما به فکر شماست و خواهد بود.پسرم سجاد و شما باید به گونه ای در جامعه عمل کنید که برای دیگران الگو باشید ان شاء الله که مادرت و پدر بزرگت کمک تان خواهند کرد که هر چه سریع تر اصول اسلامی را فرا بگیری و در صف ادامه دهندگان راه آنانی که رفتند قرار گیری و سعی کن به حرف های مامان گوش فرا دهی. ان شاء الله بعد ها سرپرستی برای او و خواهرت سوده خانم باشی.سوده خانم دخترم ، امروز تو در سنی قرار داری که بعد از چند ماه که به مرخصی آمده بودم به خوبی مرا نمی شناختی از تو می خواهم که بعد از من احساس دلتنگی نکنی و مادرت را از این بابت نگران نکنی و سعی کن که یاد بگیری حضرت زینب و زهرا (س) کی بودند و چه صفاتی داشتند و چون به صفاتشان پی بردی ان شاء الله بدان عمل کن ، بگونه ای در جامعه عمل کنید که برای اطرافیان الگو و نمونه باشید و در انجام فرایض دینی کوشا بوده و حجاب را رعایت کنی ، فرزندانم از شما می خواهم که در تمامی لحظات به یاد خدا باشید و به او توکل کنید و از این جهت که پدر خوبی برای شما نبودم مرا نیز ببخشید ،آرزو دارم که در آینده افرادی مفید برای اسلام و مسلمین واقع شوید .ای اهل خانواده برادر بزرگوارم و خواهرانم ، دوستان و آشنایان و ای همه کسانی که بعد ها نوشته ام را می خوانید و یا می شنوید نکند که در لذایذ دنیوی و در زرق و برق های زندگی گم شوید و یک عمر دنباله رو شیطان باشید و دنیا را بهشت شما و آخرت را جهنم تان قرار دهید . و این از فرمایش پیامبر اکرم (ص) است که فرمود: ان الدنیا سجن المؤمن و جنة الکافر.پس باید که مؤمنین با کوله باری از کارهای خیر و خدا پسند از جهنم دنیا به بهشت آخرت مسافرت کنند امیدوارم که برادرم و دوستانم پرچم به زمین افتاده ام را بر گرفته و در پاسخ به ندای حسین زمان پیشتاز جانباز باشند.

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

پنج شنبه 8 فروردین 1392  9:02 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها