0

عرفان نوظهور

 
lenditara1
lenditara1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 9088
محل سکونت : همین دورو ورا

عرفان نوظهور



عرفان آمریکایی :

عرفانهاي سرخ پوستي در شکلهاي گوناگون تولتک(دون ميگوئل روئيز)، سو(گوزن سياه متولد 1862)، ساحري(کارلوس کاستاندا 1935) ظهور يافته است.

مهمترين منابع عرفان سرخ پوستي، کتابهاي کاستاندا مانند: آموزشهاي دون خوان، واقعيتي جداگانه، دومين حلقه اقتدار، ارمغان عقاب، آتش درون و قدرت سکوت است که از سال 1968 به بعد منتشر شده و شرح ديدارهاي خود را با جادوگر مکزيکي به نام دون خوان مطرح مي کند.

انديشه هاي سرخ پوستي بيشتر به توصيه هاي اخلاقي مي پردازند و به اعتقادات مربوط به خدا و آخرت کاري ندارند و با استفاده از گياهان دارويي و حالتهاي توهم زا، انسانها را از واقعيتها دور مي سازند.

عرفان اِکنکار يکي ديگر از عرفانهاي نوظهور و سکولار آمريکايي است که توسط پال توئيچل متوفاي 1971 پديد آمد. وي علاوه بر برگزاري کارگاه هاي آموزشي براي سفر روح در کاليفرنيا، در سال 1970 موفق به تأسيس مؤسسه اکنکار شد. بعد از توئيچل، «سري داروين گرايس» در سال 1971 تا 1981 و سپس «سري هارولد کلمپ» استاد حق در قيد حيات شدند.

کلمپ در سال 1969 توسط توئيچل به مقام اک رسيد. هدف اکنکار قادر ساختن انسان براي سفر روح و ترک از کالبد فيزيکي است و در نهايت رسيدن به سرزمين بهشت حقيقي يا انامي لوک(جايي که سوگماد در آن به سر مي برد) هدف است. البته، انسان در اين سفر از مسير زمان مي گذرد.

عنصر تفکر و عنصر نور و صوت در اکنکار نقش مؤثري دارند. توئيچل از اديان وعرفانهاي مختلف براي اين فرقه بهره برده است. کتابهاي اکنکار، دندان ببر، نسيم تحول، سرزمينهاي دور، اکنکار کليد جهان هاي اسرار و... است. مهمترين مشکلهاي اکنکار اين است که بدون وحي و طريقت الهي مي خواهد مسير زمان را طي کند، در حالي که اگر هم با شهود، مسيري را دريابند باز احتمال خطاي شهود و خلط خيال متصل با منفصل است.
طرفداران اكنكار قائل به عدم ممنوعیت ازدواج با محارم هستند و چند نفر از اینها که در ایران ادعای جانشینی می کنند با مادر و خواهر خود ازدواج کرده اند.
عرفان عشقي پائولوکوئيلو يکي ديگر از عرفانهاي آمريکايي است. وي در 1947 در برزيل به دنيا آمد پس از مشکلات متعدد با خانواده وتحصيل، جنبشهاي هيپي گري و مارکسيستي و بحران معنويت و مذاهب گوناگوني مانند کريشنا، بودا، يوگا، هندو والحاد را تجربه کرد و سالها با مواد مخدري چون کوکائين، مواد روان گردان، مسکالين، ماري جوانا سرگرم بود.

وي در سال 1379 شمسي به ايران سفر کرد. کوئيلو با استفاده از مذاهب مختلف و با بهره گيري از رمان و عرفان و سياست به تأليف آثاري چون مکتوب، کوه پنجم، کيمياگر، راهنماي دلاور نور، دومين مکتوب، عطيه برتر، شيطان و دوشيزه پريم پرداخت. کتاب «سفر به دشت ستارگان» کوئيلو، بارها ترجمه و قبل و بعد از انقلاب منتشر شده اند. کتاب ديگري هم با عنوان «سرخ پوستان بزرگ مي گويند» در نمايشگاه بين المللي کتاب سال 83، توزيع شده است. پيام اين عرفان سرخ پوستي، پيوند عرفان با زندگي است.

اين مدل عرفاني، وارد مباحث عرفان نظري ابن عربي مانند: وحدت وجود و انسان کامل، حضرات خمس، اعيان ثابته و تعين اول و ثاني و ساير بحثهاي عرفان نظري نشده اند؛ بلکه عرفان و معنويت را با زندگي پيوند زده اند و به شدت از روان شناسي موجود هم استفاده مي کنند؛ شعار آنها اين است که ما ثروت نمي خواهيم؛ ما عشق و صلح مي خواهيم. يک مقوله جذاب و جوان پسند که هر انساني طالب صلح و عشق و محبت و اين چيزهاست.

نکته جالبي که اين عرفانهاي سرخ پوستي دارند، دين ستيزي است؛ يعني مي گويند: ما سعادت شما را تأمين مي کنيم، بدون اينکه حاجتي به دين و شريعت الهي داشته باشيد؛ اگر معنويت، صلح و آرامش مي خواهيد، عرفان سرخ پوستي را فراگيريد.

عرفانهاي بومي :

اين عرفان ها که به فرقه هاي صوفيه معروفند، از گذشته هاي دور در کشور ما و در جوامع اسلامي رواج داشته و پس از جنگ هم توسعه پيدا کرده اند. فرقه هايي چون ذهبيه، خاکسار، شاه نعمة اللهي و... از آن جمله اند که داراي تشکيلات و خانقاه نيز مي باشند و در منازل و معابدشان، برنامه هاي فرهنگي دارند .

اين فرقه ها عمدتاً دين ستيز نيستند، اما يا فقه ستيزند يا مرجع ستيز؛ يعني يا مي گويند: کاري به فقه و شريعت نداشته باشيد، يا مي گويند: احکام فقهي را قبول داريم(حتي وضو مي گيرند، نماز مي خوانند، احکام و مناسک عبادي را انجام مي دهند) ولي مرجعيت را قبول ندارند.

معتقد به اين نيستند و نمي پذيرند که مسايل فقهي و شرعي را بايد از مرجع تقليد گرفت. و اگر اندکي از آنها، مسأله تقليد از مرجعيت را مي پذيرند، در نهايت گرفتار بدعتند. اين جماعت بنايشان بر اين است که آثارشان را چاپ نکنند. البته گروه هايي هستند که آثارشان را منتشر مي کنند؛ مثلاً کتابهايي با عنوان معرفت روح، طب روح، راه کمال، مباني معنويت فطري و معنويت يک علم منتشر شده که از نورعلي الهي و فرزندش دکتر بهرام الهي است.

آنها فرقه مکتب را ساخته اند و از فرقه اهل حق منشعب شدند. مطالب آنها بسيار جذاب، جالب و خواندني است؛ ولي چيزي که در اين کتابها ديده نمي شود، احکام فقهي است. آنها مي پندارند که انسان با همين معنويت و سلامت روح و نفس مي تواند به کمال برسد.

شکي نيست که تصوف بومي در تاريخ اسلام خدمات ادبي فراواني داشته اند؛ ولي بحث در اين نيست که اين جريانها چه خدمات وخطاهايي ادبي داشته اند، بحث در اين است که اين جريانها، جامعه اسلامي ايران را با چه پيامدهاي فکري و فرهنگي روبرو مي سازند.

آيا نسل جوان با تفکر صوفيانه وعرفانهاي سکولار در زمان تهديدهاي خارجي به دفاع از مملکت برمي خيزند؟ بدون شک، پاسخ منفي است. نکته ديگر اينکه، عقلانيت صوفيانه، به گونه اي است که نمي گذارد توسعه علمي تحقق يابد. تاريخ اسلام و اروپا نشان داده است که هر گاه تفکر صوفيانه توسعه مي يافت، علم و دانش به افول مي گراييد.

" نقاط مشترك عرفان هاي نو ظهور "

نقطه مشترك اول :

در این عرفان‌ها خدای متعالی، به زمین آمده و در درون بشر جای گرفته است. کسانی مانند «پائولوکوئیلو»،«اوشو» و «وین‌ دائر» از خدا سخن می‌گویند، اما خدای متعالی در تعالیم این افراد مرده و تنها شامل یک نیروی درونی است که با نیروی فکری به خصوص تمرکز می‌شود این نیرو را مهار کرد و به جریان انداخت و از ان استفاده کرد.
این موضوع، غربی‌های متدین را نگران کرده است به طوری که نام این جنبش جدید را شرقی‌سازی غرب گذاشته‌اند. چون در تفکر تائو و بودا، خدای متعالی را خیلی قبول ندارند و از نیروی درونیه صحبت می‌کنند .

مانند معابد تائو (دین باستانی در سرزمین چین) که در آن معابد ورزشی است و نیروهای درونی را در قالب تمرینات ورزشی به جریان‌ می‌اندازد. به همین علت است که تئولوژیست‌ها و الهی‌دانان غربی، فریادشان بلند شد که مسیحیت از دست می‌رود و دین‌داری مردم غرب، در حال شرقی شدن است.
بر اساس کتاب «جنبش‌های نوین دینی، چالش‌ها و راهکارها» نوشته برایان ویلسون، گفت: ویلسون در مقاله‌ای به نام «شرقی‌سازی غرب» می‌گوید که در 40 سال اخیر، 30 درصد از مردم غرب و مسیحیان، باور به معاد را از دست داده‌اند و باور به تناسخ را پذیرفته‌اند.

نقطه مشترک دوم :

در این عرفان‌ها، خدایی درونی با شبکه‌ای از نیروی طبیعی و شعور عالم‌گیر در ارتباط است و خدای ما جلوه‌ای از خدای کیهانی است.

نقطه مشترک سوم :

این عرفان‌ها می‌گویند برای هدایت شدن به ندای درون خودش گوش کن. البته قلب جلوه‌گاه الهامات الهی است و پیامبر برای احساس خیر و شر، رجوع به قلب را سفارش می‌کند، پس قلب سرچشمه الهامات الهی است، اما وسوسه‌ها در این قلب حضور جدی دارند. پیامبران عصر جدید، این موضوع که به ندای درونی گوش کن را بیان می‌کنند در حالیکه هیچ معیاری از تشخیص خیر و شر را معرفی نمی‌کنند.

منابع تحقیق:
www.shia-online.ir
سایت جبش سرخ حسینی
newerfan.parsiblog.com
Bashgah.net
www.findfa.com
مرکز خبر حوزه
haqiqat.mihanblog.com
خبرگزاری فارس
پايگاه حوزه
www.jamejamonline.ir
ايكنا
porsojoo.com
خردنامه همشهري


ارسال نظر :

چهارشنبه 7 فروردین 1392  3:30 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها