0

پان تركيسم و يهود (قسمت هفتم)

 
lenditara1
lenditara1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 9088
محل سکونت : همین دورو ورا

پان تركيسم و يهود (قسمت هفتم)

 

پان تركيسم و يهود (قسمت هفتم)




بسم الله الرحمن الرحيم‏

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

پان تركيسم و يهود (7)

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

قسمت هفتم: دوران افول انقلابي‏هاي 1908 و ظهور آتاتورك‏‏

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

دوران حكومت انقلابي‏هاي ترك با پايان جنگ اول جهاني به سرآمد .

«همزمان، «محمدپنجم» (رشاد) جانشين «عبد الحميد» در 28 ژوئن 1918 در گذشت. پس از او برگترين پسر «عبد الحميد» ، «محمد ششم» (وحيد الدين) بي‏ هيچ جنجالي زمام امور را در دست گرفت.امّا وي‏نيز،حتّي بيش از برادرش،آلت دست «كميته اتّحاد و ترقّي» بود.»(1)



از سوي ديگر پايان کار «انور» ، «طلعت» و «جمال پاشا» سران «كميته اتّحاد و ترقّي» نزديك مي‏شد. «پس از چهار سال جنگ-كه‏ طي آن تركيه 427000 قرباني داده بود-اختلافات ميان تركان جوان روز به روز بيشتر و تلخ‏ترمي‏شد.در روزهايي كه قحطي و بيماري، سراسر تركيه را فرا گرفته بود،انور علنا متهم گشت كه‏ امتيازات اقتصادي را به آلمان
فروخته و مرتكب سوء استفاده مالي در امور خوار وبار شده است.

البته ناگفته نماند در آن سالها طرح کاهش جمعیت مسلمانان از سوی صهیونیستها طرح ریزی شد و ایران عزیزمان در طول پنج سال با دادن 9 میلیون کشته به سبب قحطی حاصل از توطئه انگلیسها جمعیتش از 20 میلیون نفر به 11 میلیون نفر تقلیل یافت کما اینکه در ترکیه نیز "انور" که خود را شیفته نژاد ترک نشان میداد مامور اجرای مسئله قحطی از طریق کنترل غلات و خوار وبار شد و از آن طریق هزاران مسلمان ترک را به کام مرگ فرستاد!!!



اكنون،ديگر بازي به پايان رسيده بود و پاشاهاي «كميته اتّحاد و ترقّي» که روزگاري غرق درافتخار و مورد احترام مردم بودند-خود را براي فرار آماده مي‏كردند. «انور» و «طلعت»
شبانگاه دوم‏ نوامبر 1918 در خانه آجودان «انور» محرمانه با يكديگر ملاقات كردند و از همان جا به يك ناو اژدرافكن آلماني پناهنده شدند و با آن از«قسطنطنيّه»گريختند و اين پايان كار تركان جوان بود.»(2)



البته اين 3 تن نتوانستند از قهر و خشم ارامنه در امان باشند و يك يا دو تن از آنان به دست‏ ارمنيها به سزاي اعمال خود رسيدند.



با پايان يافتن حكمراني سران انقلابي تركان جوان و سر آمدن اولين جنگ جهاني، امپراتوري عثماني به كشوري كوچك تبديل شده و بسياري از قلمروهاي خود را به موجب‏ پيمان هاي مختلف از دست داده بود.رشته اقتصاد مملكت از هم گسيخته و ديگر حكومت، اقتداري‏ نداشت.در اين زمان،بيش از هر هنگام ديگر،مملكت به يك حاكم توانا نياز داشت تا بتواند اوضاع‏ را سامان دهد و بكوشد تا دست كم باقيمانده امپراتوري سابق را حفظ كند.در اين گير و دار،فردي‏ به نام «مصطفي كمال» ،(آتا تورك)توانست با كسب
پيروزيهاي فراوان در مناطق مختلف،قدرت نمايي‏ كند و به اين ترتيب وي اگر چه بسياري از صلاحيتهاي لازم براي حكمراني را نداشت،بر سر كار آمد.



««آتا تورك» به سال 1880 در«سالونيك»،مأمن يهوديان پا به عرصه حيات گذاشت.پس ازاتمام تحصيلات مقدّماتي به حرفه سربازي رو كرد و به خدمت ارتش امپراتوري عثماني در آمد.

نخستين پيروزي نظامي خود را در«ليبي»به دست آورد و با شركت در جنگهايي در گوشه و كنارعثماني،به شهرتي فراوان دست يافت.»(3)



«دائرة المعارف يهود» (جودائيكا) اعتراف مي‏كند كه‏ «آتاتورك»، يهودي الاصل بوده است.اين مأخذ مي‏گويد:



««يك اعلاميه كه بطور مشترك از سوي‏بسياري از يهوديان «سالونيك» منتشر شده بود اذعان داشت كه «كمال آتاتورك» داراي ريشه‏دو نمه‏اي است.»(4)



گذشته از آنكه بسياري از محققان در يهودي الاصل بودن «آتا ترك/تورک» اتفاق نظر دارند، عملكرد صهيونيستي او نيز مؤيد همين حقيقت است.وي پس از كسب موقعيّت يك منجي در تركيه،همانند بسياري از رهبران تجدّد طلب،شيوه اسلام ستيزي و تقليد از انگاره‏هاي غرب را پيش‏گرفت.البته پيشتر بايد يك مانع پوشالي به نام خليفه را از سر راه خود بر مي‏داشت.در اين راه،اوبسيار محتاطانه گام برداشت.ابتدا با مطرح كردن انديشه «جدايي دين از سياست»، حوزه عملكرد خليفه را به امور مذهبي محدود نمود.بدين ترتيب،خليفه ديگر هرگز داراي اقتدار سياسي نبود.



در اجراي همين سياست، «چند هفته پس از الغاي سلطنت از سوي «مجلس كبير ملّي»، سرهنگ ‏«رفعت» به «قسطنطنيه» رفت و زمام امور را به دست گرفت.او كليّه اختيارات سلطان «محمدششم» (وحيد الدين) را سلب كرد و يكه و تنها در كاخ «ييلديز» باقي‏اش گذاشت.»(5)



سلطان مخلوع‏ نيز با كمك ژنرال«هرينگتون»انگليسي از تركيه گريخت و در«سان رمو»ي ايتاليا ساكن شد.پس ازخروج رزمنا و انگليسي در روز 17 نوامبر 1922 و خلع «وحيد الدّين» پسر عمويش «عبد المجيد» كه‏ از فرزندان «عبد العزيز» بود-از جانب حكومت جديد به عنوان خليفه و حاكم مسلمانان منصوب شد!



پس از سلب قدرت سياسي خليفه و تبديل كردن او به يك عنصر بي‏فايده،تبليغات در مورد بيهوده بودن اين عنوان نيز آغاز گشت تا اينكه تنها 2 سال بعد با آماده شدن زمينه اجتماعي درسوم مارس 1924 «مصطفي كمال» لايحه انحلال خلافت را به مجلس تسليم كرد و آن را غدّه‏اي‏ شمرد كه از قرون وسطي باقي مانده و بايد جرّاحي شود.لايحه مزبور تقريبا بدون مذاكره به تصويب‏ مجلس رسيد.آن گاه،بلافاصله «عبد المجيد» را به «سويس» تبعيد كردند.در آنجا نيز وي مورد بي‏ احترامي قرار گرفت:مأموران مرزي «سويس» به دليل آنكه او داراي چند همسر بود اجازه‏ نمي‏دادند كه به كشور وارد شود.» بدين ترتيب «آتا ترك» در تركيه داراي اختيار مطلق گشت.



تأثير «آتا ترك» در تركيه بسيار ريشه‏اي و ماندگار بود.او توانست فرهنگ و دين و زبان و عقايد مردم مسلمان تركيه را از بنيان متلاشي كند و تا سالهاي مديد ريشه شوم
صهيونيسم را در آن‏سرزمين مستقر سازد.



جا دارد با هم پروتوکول شماره 14 یهودیان در کنفرنس 1897 شهر بال سوییس را با هم مرور نماییم:



" پروتكل شماره 14: هنگامي كه حكومت شاهنشاهي ما آغاز شد،همه اديان بايد از بين بروند،جز دين ما كه همانا اعتقاد به خداي يگانه است.بي شك سرنوشت قوم ما به ‏عنوان قومي برگزيده،با وجود خدا گره خورد،و هم اوست كه تقدير كار جهانيان‏را با سرنوشت ما پيوند داده است.از اين رو ريشه هر گونه عقيده‏اي بايد از بيخ وبن كنده شود.حتي اگر اين كار به انكار وجود خدا كه ما امروزه شاهد آن هستيم،ختم شود.اين كار،نه تنها در دوره انتقال حكومت مفيد است،بلكه به سود جواناني است كه در آينده به تبليغات مذهبي دين موسي گوش فرا مي‏دهند.



ديني كه احكامي ثابت و پيشرفته دارد و تمام افراد جهان را به اطاعت ما وا مي‏دارد.البته در تبليغات‏مان روي مباني تربيتي و جنبه‏هاي اسرارآميز و اعجازانگيزاين دين،تأكيد
فراوان مي‏ورزيم و در موقع لزوم،مقالاتي منتشر مي‏كنيم و ميان‏نحوه حكومت رباني خود و حكومت‏هاي گذشته،مقايسه‏هايي به عمل‏ مي‏آوريم و اشتباهات حكومت‏هاي غير يهودي را به گونه‏اي بسيار روشن،بازگو مي‏كنيم و نيز حركات ددمنشانه عده‏اي حكام ماجراجو كه انسان‏ها را شكنجه‏ و انسانيت را لگدمال كرده‏اند،يادآور مي‏شويم و نفرت آدميان را بر مي‏انگيزيم.به نحوي كه مردم آسايش دوران بردگي را بر آسايش دوران پس از بردگي ترجيح‏دهند.تحولات بي فايده حكومت‏هاي غير يهودي كه با وساطت ما انجام
مي‏گيرد،اعتبار حكومت‏هايشان را تنزل مي‏دهد و مردم از اوضاع نابسامان حكومت‏ها آنچنان خسته مي‏شوند كه راضي مي‏گردند هر نوع خفت و ذلتي را در دوران‏ حكومت ما تحمل كنند و هرگز جرأت رهايي از زير سلطه ما و تحمل رنج‏هايي‏ چون رنج‏هاي گذشته،به خود راه ندهند." (6)



گر چه بررسي عملكرد پر دامنه مصطفی کمال پاشا پژوهشي جداگانه مي‏طلبد،امّا ذكر سر فصل‏هاي عملكردش‏ در زمينه‏هاي مختلف،سودمند است.وي درباره تغيير و به اصطلاح احياي الفباي تركي گفته‏ است: «براي بيان آهنگ زبان زيباي تركي،اينك الفباي جديدي را بكار مي‏گيريم.خصوصيات و زيبائيهاي زبان خوش آهنگ ما با اين الفبا روشنتر خواهد گشت.»(7)



بررسي موسيقيايي اين‏ زبان،بحثي جدا مي‏طلبد ولي هدف اصلي او نفي زبان مقابل آن يعني عربي بوده است.او درباره‏ زبان عربي گفته است: «ما خود را از بند علامات نامفهوم و معمّايي رها مي‏سازيم.ما مصمّم به درك‏ زبان خويش هستيم و آن را با حروف نو،آسانتر و بهتر خواهيم شناخت.»(8)



البته تنها او به زبان‏ عربي حمله نكرده است،امثال وي در ممالك اسلامي همچون ايران،بسيار بوده‏اند كه كوشيده‏اند تا اين زبان ديني را ريشه كن سازند. «محمد علي فروغي» و «جبار باغچه‏بان» با آن تعابير زشتش‏ درباره زبان عربي-نمونه‏هايي از همين افرادند.



شدت تجدّد گرايي و ويرانگراي فرهنگي «آتا ترك» چنان بود كه مقدسات ديني نيز از دستبرد آن مصون نماندند تا آنجا كه «قرآن به زبان تركي ترجمه شد ،دعا وحتی اذان به تركي معمول‏ گشت.»(9)



همچنين او «تاريخ هجري را به ميلادي تغيير داد و به بهانه پيشبرد امور اداري مملكت‏ و هماهنگي با دول اروپايي،روزهاي يكشنبه را به جاي جمعه تعطيل كرد.»(10)



امامزاده‏ها و مكانهاي مقدّس مذهبي نيز از حمله او در امان نماندند.



وي خود،گفته است: «براي يك جامعه‏ زنده ننگ است كه از مردگان حل دشواريهاي خويش را بخواهد.»(11)



که از این حیث شباهتی عجیب بین تفکرات وی و همچنین وهابیت که ان نیز ساخته و پرداخته صهیونیزم است مشاهده می شود.

وي در مورد تغيير پوشش مردم گفته است: «از هر نظر كه بنگريد،بايد خودمان را با تمدّن‏ غرب انطباق دهيم و طرز فكر و زندگي ما سراپا بايد رنگ تمدّن امروز را به خود بگيرد. ما بايد مانند انسانهاي قرن بيستم،از كفش،شلوار،پيراهن،كراوات و بر بالاي همه اينها از كلاه لبه‏دار استفاده كنيم.من بدون پرده پوشي مي‏خواهم بگويم كه نام اين كلاه جديد «شاپو» است.»(12)



البته‏ كلاه شاپو چندان نيز جديد نبود،چرا كه بسياري از خاخامهاي يهودي در استفاده از آن سابقه‏داربودند.ولي اهمّيّت اين كلاه خاخامي براي «آتا ترك» آنقدر زياد بود كه
«مجلس «كبير ملّي» در 25 نوامبر 1925 به بحث درباره كلاه جديد پرداخت.در اين جلسه،لايحه كلاه لبه‏دار به تصويب‏ مجلس رسيد.»(13)



همچنين «در 1934 قانون ديگري به تصويب مجلس رسيد كه پوشيدن هر نوع‏ لباس روحاني را بيرون از مكانهاي مذهبي ممنوع كرد.»(14)



«آتا ترك» در مورد زنان نيز برنامه‏هايي داشت كه بايد آنها را به مرور زمان اجرا مي‏كرد. بخشي ‏از سخنراني او در اوت 1925 چنين است: «در طي مسافرتم به اينجا نه تنها در
روستاها و قصبه‏ها،بلكه حتي در شهرها زنان را ديدم كه چشمان و روي خود را مي‏پوشانند.هموطنان!اين حال‏ نشانه‏اي از خود پرستي ما مردان است.زنان ما چون مردان
مايند...كافي است كه حس غرور ملّي‏ را به آنها تلقين كنيم و در دلهايشان،ايده آلهاي عالي پديد آوريم.آن گاه بگذار كه زنان ما چهره‏ خويش را به جهان بنمايند و همه جهان
را زير نظر آرند باكي نيست.»(15)



عملكرد «آتا ترك» فرآيند حركتي است كه دست كم يك قرن قبل،سلاطين عثماني، ناآگاهانه‏ و با احتياط آغاز كرده بودند.در اين حركت،از فرهنگ،عقيده،دين و حتي ملّيّت-كه به نام آن دين و دنياي خود را فروختند-خبري نبود.مردم تركيه با از دست دادن دستاوردهاي بزرگ‏ تمدن اسلامي،داراي نظامي،دين ستيز شدند كه اكنون فاسدترين كشور مسلمان نشين را پديد آورده و با بحرانهاي بزرگ،به ويژه «بحران هويّت» مواجه است؛ بحراني كه حل آن تنها با احياي‏ هويت فرهنگي و ديني ممكن است و اين مهم،با حضور و نفوذ صهيونيستها كاري بس مشكل است. مردم مسلمان و شریف ترکیه سالهاست که زخم های صهیونیستها و یهودیان مخفی و دونمه ها را بر تن دارند لذا روی کار آمدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه را می بایست شروع یک انقلاب اسلامی علیه فاکتورهای یهود درکشورشان دانست.

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

ادامه دارد...

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
کاری از گروه تحقیقات جنبش مصاف

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

www.masafportal.com
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

پینوشت:

(1)-شاو(پيشين)،ص 551.

(2)-باربر(پيشين)،ص 233.

(3)-انصاري(پيشين)،ص 26.

(4) 151Opcit Judaica.P

(5)-باربر(پيشين)،ص 265.

(6) پروتوکول دانشوران صهیون/ترجمه بهرام محسن پور/ صفحه 100

(7)-همان،ص 270.

(8)-ايگدمير،اولوغ:«آتا ترك»،دكتر حميد نطقي،مؤسسه فرهنگي،منطقه‏اي تهران،1348،صص 160 و 161.

(9)-همان.

(10)-همان،صص 157 و 158.

(11)-همان،ص 157.

(12)-همان،ص 154.

(13)-همان.

(14)-همان،ص 155.

(15)-همان،ص 151

چهارشنبه 7 فروردین 1392  11:39 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها